پذيرش تنوع اشکال مبارزه

* اگر قرار است در پس فروپاشي اقتدار سياسي حاکم، پير  و جوان، مسلمان و غير مسلمان، زن و مرد، روستايي و شهري، در شهر و ده، مسجد و کليسا، کوچه و خيابان، دانشگاه و بازار و کارخانه، با حجاب و بي حجاب، با ريش و بي ريش، با دامن و با روپوش و چادر، رنگ و وارنگ برخوردار از حداقل حقوق دمکراتيک بطور مسالمت آميز در کنار يکديگر زندگي کنيم، اين امر جز از طريق مشارکت همه اين عناصر در جريان اعتراض به اقتدار حاکم ميسر نخواهد بود. 

رضا فاني يزدي

rezafani@yahoo.com

در بحث قبلي اشاره کردم که چرا ما «اتحاد جمهوري خواهان ايران» طرفدار مبارزه مسالمت آميز هستيم. موضوع اين نوشتار بيشتر پرداختن به اشکال متنوع مبارزه اي است که جامعه ما با بهره گيري از آن موفق خواهد شد که تمامي انرژي اجتماعي را در راستاي مقابله با حاکميت اقتدارگراي حاکم وارد نموده و با تمام توان اجتماعي ممکن به تحول سياسي در ايران تحقق بخشد.

با اعتقاد به اينکه اکثريت جامعه ايران از ادامه حاکميت اقتدارگرايان حاکم به تنگ آمده و خواهان يک تحول دمکراتيک در کشور مي باشد، و با پذيرش اين واقعيت که اين اکثريت عظيم اجتماعي از کثرت و تنوع و گوناگوني برخوردار است و تعلق به جنسيت، مذهب، مليت ها، نحله هاي فکري، جمعيت هاي سني و وابستگي هاي اقتصادي متفاوتي دارد، پس لزوما بايد پذيرفت که اشکال انتخابي مبارزه اجتماعي و سياسي متنوع خواهد بود.

مسلما شکل مبارزه هنرمندان با شکل مبارزه کارگران، و شکل مبارزه کارگران با شکل مبارزه دانشجويان، و اشکال مبارزاتي دانشجويان با اشکال مبارزاتي زنان متفاوت است. 

در جامعه ما عده اي با روزه سياسي، گروهي با اعتصاب غذا، جمعي با تحصن، تعداد قابل توجهي با شرکت در تظاهرات خياباني به شکل محدود در محل هاي اجتماعي مثل دانشگاه و يا در سطح وسيع تر مثل خيابان ها در شهرهاي بزرگ، برخي به شکل کم کاري و اعتصاب، و ساير اشکال متنوع، اعتراض خود را به بهانه هاي گوناگون ابراز مي دارند. اين که چه اشکالي کاربرد بيشتري دارند، و يا چه شيوه اي مناسب تر است، بسته به جمعيت معترض، زمان و مکان بروز اعتراض، و فرهنگ و عادت اجتماعي و سنت هاي تاريخي متفاوت خواهد بود. 

تحصن و اعتصاب مادران ناپديدشدگان در آرژانتين مسلما در لهستان که شيوه اعتصابات متناوب و سراسري را در پيش گرفت، و يا تحريم خريد از فروشگاه ها در آفريقاي جنوبي، و يا جنبش نمک در هندوستان، کاربردهاي متفاوت داشته و هرکدام نشان داده است که متناسب با شرايط ويژه آن کشور به چه پتانسيل نيرومندي در جهت بسيج و سازماندهي نيروي معترض جامعه کمک رسانده است. 

بنابراين اشکال مبارزه مطلق نبوده و در يک جامعه متکثر با نيازهاي هر لايه اجتماع مي تواند از تنوع و گوناگوني برخوردار گردد. تحميل شيوه مبارزه مورد قبول ما به ديگران با توجه به تفاوت هاي ما مسلما به محدود کردن طيف شرکت کننده در مبارزه بر عليه اقتدار حاکم و نهايتا تضعيف جبهه جنبش دمکراسي خواهي در کشور مي انجامد. 

هرکدام از ما شيوه و شکل مبارزه خود را داريم و نبايد در صدد تحميل شيوه خود به ديگران باشيم ضمن اين که اجازه نخواهيم داد ديگران با تحميل شيوه هاي خود از حضور ما در مبارزه اجتماعي ممانعت به عمل آورده و يا به محدود کردن ما موفق گردند. ما با سنت هاي متفاوت، درک هاي گوناگون، توانايي هاي متفاوت فکري و فيزيکي و تعهدات و پرداخت هزينه هاي متفاوت به امر مبارزه اي با درجات گوناگون داوطلبانه وارد شده ايم. اين که هر بخشي از ما داوطلب پذيرش چه هزينه اي است، امري است داوطلبانه، اما توقع از ديگران به منظور پرداخت هزينه هاي مشابه با ما ويا طرد آنان در مبارزه، و يا تخطئه اشکال مبارزه آنها، نه تنها بي توجهي به واقعيت هاي اجتماعي است، که به منظور خود ما نيز لطمه جدي وارد خواهد کرد. 

مسلما جوانان و دانشجويان به گونه پدران و مادران خود عمل نمي کنند، همانگونه که در زمان جنگ پيرمردان و پيرزنان را به خط مقدم جبهه اعزام نمي دارند و فاتحان خطوط مقدم نيز بدون حمايت مادي و معنوي تمامي جامعه جز شکست و نابودي نصيبي نخواهند داشت، در مبارزه اجتماعي و سياسي امروز کشور ما هر بخشي، وجهي از مبارزه سياسي را به پيش خواهد برد که نتيجتا در خدمت يک آرزوي مشترک و واحد براي همه ماست. 

انتخاب شعار و اشکال مبارزه نبايد صرفا به عنوان يک شعار و براي خالي نبودن عريضه بيان گردد. اشکال مبارزه و شعارهاي ما بايد در خدمت سازماندهي بخش هاي گوناگون جامعه قرار گرفته و خصلت همگرايي اجتماعي داشته باشد. سازماندهي مبارزه متناسب با اشکال انتخاب شده بخشي از استعداد و توان تشکيلاتي ما را مصروف خواهد کرد که اگر به نادرست و بدون توجه به واقعيت موجود اجتماعي اتخاذ شده باشد، مسلما توان ما را در ساير عرصه ها به تحليل خواهد برد. اصرار ما بر پذيرش اشکال متنوع مبارزه سياسي مسالمت آميز دقيقا از درک ما از واقعيت اجتماعي کنوني است و از توجه به تجهيز وسيع ترين اقشار اجتماعي براي حضور در صحنه سياسي مقابله با اقتدار حاکم، با توجه به توانايي هر بخش، سرچشمه مي گيرد.

اين که شيوه معيني از مبارزه را به ديگران تحميل کنيم، عملا از ميدان خارج کردن ديگران از عرصه مبارزه اي است که آنها توان آن را دارند و خلع سلاح اپوزيسيون است از توان و تنوع اشکال مبارزاتي، و محدود کردن آن به يک قشر کوچک که در چارچوب تنگ فکري ما مي گنجد. گزينش اشکال متنوع مبارزه سياسي، عدم تخطئه و کم بها دادن به ساير اشکال، عدم خرده گيري به اشکال مبارزه ديگران و بي اعتبارنکردن آن و از ميدان به در نکردن آنها، در واقع بهره گيري از تماميت پتانسيل مبارزاتي مردم در هر مرحله زماني است که خود پرزورترين حربه بر عليه حاکميت اقتدارگراست. 

بپذيريم که ما همه با يک تعهد مساوي و پيمان جاودانه به عرصه مبارزه وارد نمي شويم و لزوما نمي بايد تا به پايان راه با اتفاق نظر کامل و توافق همگاني به پيش رويم. 

همرزمان ديروز ما گرچه با اشکال مبارزاتي امروز ما موافق نيستند، ولي لزوما دشمنان ما هم نخواهند بود. آنها امروز در جبهه ديگري و به شکل ديگري متفاوت با آنچه ما برگزيده ايم، با حريف سياسي مشترک ما درگير مبارزه اند، آنها را دشمن خطاب نکنيم، راه آنها را تمام شده نخوانيم و بيان دوستانه خود را با آنها دگرگونه نکنيم. به حاکميت اقتدارگرا نشان دهيم که اکثريت جامعه، گرچه با تفاوت انتخاب اشکال مبارزه بر عليه آنها، اما براي پايان اقتدار سياسي آنها اشتراک نظر دارند و حاضر نيستند جبهه مبارزه را از مقابله با حاکميت اقتدارگرا به درون جبهه دمکراسي و هواداران آن جهت داده و منحرف نمايند.

ما در مبارزه خود بر عليه اقتدار سياسي حاکم بايد نشان دهيم که به ساير اقشار جامعه و مبارزه سياسي آنها و نوع مشارکت آنها در مبارزه سياسي احترام گذارده و تحمل انديشه و احترام به انديشه را در تمامي عرصه ها مي پذيريم و انحصار مبارزه بر عليه حاکميت اقتدارگرا و انحصار طلب را نيز نمي پسنديم.

اگر قرار است در پس فروپاشي اقتدار سياسي حاکم، پير  و جوان، مسلمان و غير مسلمان، زن و مرد، روستايي و شهري، در شهر و ده، مسجد و کليسا، کوچه و خيابان، دانشگاه و بازار و کارخانه، با حجاب و بي حجاب، با ريش و بي ريش، با دامن و با روپوش و چادر، رنگ و وارنگ برخوردار از حداقل حقوق دمکراتيک بطور مسالمت آميز در کنار يکديگر زندگي کنيم، اين امر جز از طريق مشارکت همه اين عناصر در جريان اعتراض به اقتدار حاکم ميسر نخواهد بود. 

روزه سياسي، اعتصاب غذا، تحصن و تظاهرات خياباني، بست نشيني، تهيه طومار شکوه و شکايت، مراجعه به محافل بين المللي، برگزاري جشن هاي سراسري اعتراضي، حضور در پارک ها و ميادين ورزشي و برگزاري پيک نيک ها و گردش هاي دسته جمعي اعتراضي، عدم شناسايي و بايکوت دستگاه قضايي، تحريم هاي انتخاباتي معين، تحريم و بايکوت سخنراني هاي مسئولين حکومتي اقتدارگرا، تحريم مراسم نماز جمعه و عدم استقبال از مسئولين، حرکت اتومبيل ها با چراغ روشن، بوق زدن هاي متناوب، پوشيدن لباس هاي همرنگ و تظاهرات نشسته خياباني و سد معابر در مقابل مراکز دولتي و اقتصادي و تحريم برخي کالاها به شکل سمبليک، و ساير اقدامات مشابه، اشکال و عرصه هاي متنوع مبارزه اي است که هر کدام از ما متناسب با شرايط معين و توافق جمعي در هر محل و مکان مشخصي مي توانيم به نفع جنبش دمکراسي خواهي و تضعيف حاکميت اقتدار در کشور به کار گيريم. 

مبارزه براي دمکراسي و اشکال متنوع موجود، متناسب با شرايط ويژه هر زمان و مکان، احکام تغيير ناپذير نيستند. از آنها مذهب نسازيم و به عبادت هيچ کدام از آنها نپردازيم. آنها را به کار گيريم و به اختيار و سليقه يکديگر در چگونگي مشارکت در امر استقرار دمکراسي احترام بگذاريم.

رضا فاني يزدي

10 آبان 1382