ما، حامد اسماعیلیون و روزهای آینده

ما در خارج از کشور باید با تمام وجود حامی جنبش اعتراضی مردم در داخل باشیم و همه آنچه را که می توانیم در معرفی این اعتراضات و سازماندهی جنبش حمایتی بین المللی برای مبارزان داخل کشور انجام دهیم. همین دلیل آن بود که به فراخوان حامد اسماعیلیون در تظاهرات برلین شرکت کردم و چقدر خوشحالم که در این تظاهرات که در نوع خود بی مانند بود در کنار ده ها هزار نفر ایرانی دیگر که از سراسر دنیا آمده بودند حضور داشتم

پس از تظاهرات باشکوه برلین که به دعوت حامد اسماعیلیون برگزار شد بسیاری از افراد یا بدلیل کنجکاوی و عدم شناخت او و یا به قصد تخریب شخصیت و یا با توهم سلبریتی سازی و تراشیدن رهبری از او برای جنبش اعتراضی و انقلابی مردم ایران به حامد اسماعیلیون توجه خاصی نشان داده اند.

بسیار طبیعی است که سلطنت طلب ها یا مجاهدین خلق و یا بعضی از سلبریتی های ساخته و پرداخته رسانه های وابسته خارجی از حضور شخصیتی چون او بخصوص پس از استقبال ده ها هزار نفر در پاسخ به فراخوان او در برلین ناراحت و نگران باشند. برای آنها حامد اسماعیلیون رقیبی است که یکباره سربرآورده و از قضا با استقبال بی نظیری مواجه شده و آنچه را که آنها در تمام سالهای گذشته در آرزویش بوده و هرگز به دست نیاورده اند را در مدتی کوتاه بدست آورده است. آنها نگران اند که نکند که او به رهبری جنبش مردم ایران چشم دوخته و قرار است پا در کفش آنها کرده و دکان سیاسی آنها را تخته کند. افراد و گروه های دیگری نیز هستند که همیشه با ظن و تردید در پشت هر حرکتی و یا هر فردی دست پنهان سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی دیگر کشورها و یا حتی دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی ایران را می بینند. دلیل این نوع نگرش بیشتر شاید سرخوردگی سیاسی و یا عدم اعتماد به توانایی های افراد و یا گروه های سیاسی باشد که در واقع پیامد سالها سرکوب وحشیانه جمهوری اسلامی ایران در چند دهه گذشته بوده و سازمان های امنیتی و ژورنالیست های وابسته به دستگاه های امنیتی در ایران نیز در این زمینه نقش جدی ایفا نموده اند. جمهوری اسلامی ایران نه فقط به سرکوب و نابود کردن فیزیکی رهبران و اعضا سازمان های سیاسی در ایران کمر بست بلکه با کار فرهنگی سازمان یافته موفق شد که همه گروههای سیاسی و رهبران آنها را آلت دست بیگانه معرفی کرده و با شکنجه های وحشیانه و مستمر در زندانها آنها را وادار به اقرار در این موارد نماید و نتیجه کار خود را-اقرار و اعتراف رهبران احزاب و سازمانهای سیاسی به جاسوسی و وابستگی- بعدا در پروژه های فرهنگی توسط ژورنالیست های امنیتی به باور عمومی تبدیل کند همان باوری که موجب عدم شکل گیری احزاب و سازمان‌های سیاسی در کشور شده و حس بدبینی به فعالیت سیاسی در چند دهه گذشته در ایران را بوجود آورده است و هنوز هم بسیاری از مردم و حتی مخالفین نظام جمهوری اسلامی ایران وقتی از احزاب و سازمان های سیاسی گذشته صحبت می کنند با استناد به همان اعترافات گرفته شده زیر شکنجه های وحشیانه حکومت متوسل شده و به نوعی همان اتهاماتی را که در دادگاههای جمهوری اسلامی موجبات اعدام و زندان را برای رهبران و اعضای این سازمانها ممکن کرد را تکرار می کنند و چقدر تاسف آور است که هنوز این خزعبلات تکرار می شود و انگار که هنوز آن شکنجه و محاکمات ادامه دارد.

اما واقعاً حامد اسماعیلیون کیست و چرا این روزها همه از او می گویند؟

حامد اسماعیلیون یک دادخواه است که همسر و فرزند خود را در فاجعه هواپیمای اوکراینی از دست داد جنایتی که توسط نظام جمهوری اسلامی ایران انجام شد و خانواده های زیادی را داغدار کرد و جمع جدیدی را به گروه بزرگ خانواده دادخواهان اضافه نمود، حامد اسماعیلیون یکی از آنهاست که هیچ سابقه سیاسی خاصی هم‌ ندارد، اما در سه سال گذشته با قلبی پر از اندوه به دنبال دادخواهی بوده و حالا پس از چند هفته از حضور جنبش اعتراضی-انقلابی در خیابان های ایران با ذکاوت و باهوشی و زمانی که بسیاری از ایرانیان آماده ورود به خیابان ها برای اعتراض به جنایات جمهوری اسلامی ایران بودند فراخوانی را در بهترین زمان ممکن برای گردهمایی و اعتراض عمومی و به حمایت از جنبش انقلابی در داخل کشور داد که مورد استقبال هزاران نفر در کشورهای اروپایی و آمریکا و کانادا شد و در فراخوان دوم در ۲۲ اکتبر در برلین موفق شد ده ها هزار نفر را در اعتراضی بی مانند در مرکز برلین دورهم آورد.

موفقیت او و استقبال بی مانند مردم در خارج از کشور به فراخوان او شاید به این دلیل است که او هیچ سابقه سیاسی خاصی ندارد و هیچ جریان سیاسی خاصی نیز هنوز مدعی او نیست و خود او هم تا کنون تمایلی به هیچ گروه و سازمان سیاسی معینی بروز نداده است. اینکه او در آینده چه خواهد کرد و چه آرزویی در دنیای سیاست در سر دارد بستگی به او و ما دارد و اینکه چه سیاستی را دنبال کند، چشمش برای تغییر به دنبال چه کسی باشد، تحول سیاسی را در خیابان های ایران دنبال کند و یا در راهروهای وزارتخانه های خارجه دیگر کشورها، معروفیت و وجاهت سیاسی را از مردم طلب کند و یا با اتکا به رسانه های دیگر کشورها به دنبال سلبریتی شدن روان شود و توهم رهبری در فضای مجازی او را از مردم کوچه و خیابان به دامن معامله گران بین المللی پرتاب کند. همه اینها را زمان نشان خواهد داد و ما نیز در هل دادن او به این سمت و آن سو نقش مهمی ایفا می کنیم.

اما اصلا نباید دچار توهم شد و در رابطه با جایگاه او زیادی روی کرد و او را به عرش بالا برد و در ماه به دنبالش گشت و سراسیمه به جمع حواریون او اضافه شد و تصور کرد که که سکان رهبری را به دست گرفته و هیچ کس هم اجازه ندارد مواضع و رفتار او را نقد کرده و همه باید چون مقلدی به دنبال مرجعیت او به راه افتاده و با حکم او به جهاد بروند، اما یک چیز را هم نباید فراموش کرد که او امروز نه یک رهبر که در نقش یک سلبریتی جدید در حوزه عمومی با استقبال عمومی مواجه شده و می تواند نقش مهمی در روزهای آینده در عرصه سیاسی بازی کند و این امر بستگی به درک سیاسی او از لحظه و رابطه اش با جنبش درون کشور دارد و نقشی که خودش برای آینده خود در این جنبش اعتراضی در نظر گرفته است.،

رفتارش در روزهای آینده ممکن است به تقویت موقعیت سیاسی او در آینده منجر شده و یا او را به قهقرا ببرد.

برای حامد اسماعیلیون به عنوان یکی از فعالین جنبش دادخواهی آرزوی موفقیت دارم و امیدوارم در فردای فروپاشی نظام دینی در ایران در دادگاههای عادلانه شاهد محاکمه جنایتکارانی باشدکه عزیزان او را از او گرفتند. امیدوارم جنبش دادخواهی ایرانیان، حامد اسماعیلیون و خانواده های قربانیان فاجعه پرواز اکرایین و یا دیگر بازماندگان چهار دهه جنایت حکومت اسلامی در مبارزه با جمهوری اسلامی ایران استقلال خود را حفظ کرده و با هیجان زدگی در دام جریانات بدنام و وابسته نیفتاده و به آلت دستی برای پیشبرد سیاست های کشورهای خارجی مبدل نشوند. جنبش دادخواهی تنها و تنها در پرتوی یک سیاست مستقل و با اتکا به جنبش فراگیر دمکراسی خواهی در داخل کشور می تواند به اهداف خود دست یابد. سلامت سیاسی و رفتار مسئولانه حامد اسماعیلیون نیز به عنوان یکی از اعضای خانواده دادخواهان چهار دهه گذشته می تواند او را به رهبری سیاسی تبدیل کرده که مورد احترام همه مردم ایران باشد ولی هم او و هم دیگران باید توجه داشته باشند که پاسخ به یک فراخوان و استقبال ده ها هزار نفر در خارج از کشور تنها شرط و لازمه رهبری جنبشی در ابعاد ملی نیست و نباید در دام تبلیغات رسانه‌هایی که به دنبال سلبریتی سازی و به قولی فیل هوا کردن هستند افتاد و سرمایه سیاسی و اعتبار خود را به پای آنها ریخت. بیشترین احتمال این است که رهبری جنبش اعتراضی-انقلابی مردم ایران از درون مبارزات مردم در درون کشور برآمد کرده و طبیعی است که رهبران جنبش انقلابی درون کشور همان مبارزانی باشند که سالهاست مبارزات سیاسی، صنفی- مدنی و جنبش های اجتماعی و مطالباتی را در تمام این سالها رهبری و هدایت کرده و بهای سنگینی را با تحمل محرومیت ها، تحمل سالها زندان و شکنجه پرداخته اند و مورد اعتماد مردم در درون کشور می باشند.

ما در خارج از کشور باید با تمام وجود حامی جنبش اعتراضی مردم در داخل باشیم و همه آنچه را که می توانیم در معرفی این اعتراضات و سازماندهی جنبش حمایتی بین المللی برای مبارزان داخل کشور انجام دهیم. همین دلیل آن بود که به فراخوان حامد اسماعیلیون در تظاهرات برلین شرکت کردم و چقدر خوشحالم که در این تظاهرات که در نوع خود بی مانند بود در کنار ده ها هزار نفر ایرانی دیگر که از سراسر دنیا آمده بودند حضور داشتم. انگار رایحه بهار آزادی کشور را می توانستی در میان فریادهای جمعیت در برلین مزه مزه کنی.

با آرزوی پیروزی برای جنبش عدالت خواهی دمکراسی خواهی در کشور عزیزمان ایران.

پنجم آبان ۱۴۰۱