استیصال سیاسی یا فرصت طلبی – رضا فانی یزدی

از دریافت جایزه صلح نوبل توسط خانم‌ نرگس‌محمدی‌ حالا چند هفته ای گذشته است اما هنوز دوستان زیادی با چاپ عکس ها و‌ گزارشاتی از این‌ مراسم با ذوق زدگی بسیار از حضور در این مراسم می‌گویند و‌ می نویسند.

نکته جالب این است که بسیاری از این‌ دوستان در مجلسی شرکت کرده اند که سه نفر از هسته اصلی همراهان رضا پهلوی در سال گذشته در اقدام پر سر و صدا و توخالی تحت عنوان منشور مهسا در آن حضور دارند و چه ذوق زده اینبار این‌ خانم‌ها و آقایان با آنها عکس یادگاری می گیرند. پارسال خانم گلشیفته فراهانی، نازنین بنیادی و آقای عبدالله مهتدی و البته خانم شیرین عبادی همراهان اصلی رضا پهلوی‌ بودند و تا زمانی که او با طرح وکالت به خود هنوز آنها را بدور نیانداخته بود، هر روزه‌ شاهد نشست ها و جلسات آنها بودیم و عکس های گروه شش نفره در رسانه ها هر روزه دست بدست می شد.

حالا پرسش این است که چه شده که نصف آن گروه در حاشیه نرگس محمدی قرار گرفته و باز با همان‌ ذوق و شوق سال گذشته عکس های یادگاری می گیرند و ذوق کرده اند؟

البته از همه جالب تر حضور چند چهره به اصطلاح چپ نیز در این مهمانی است که اینبار با افتخار در کنار نیمه دیگر ائتلاف شکست خورده سال گذشته به زعامت رضا پهلوی ایستاده و اینبار اینها ذوق زده شده و با گلشیفته و نازنین بنیادی و مهتدی و البته خانم عبادی عکس یادگاری می اندازند؟


آیا این نشانه استیصال است یا فرصت طلبی و یا ذوق زدگی از شرکت در مراسمی که اسم و رسم دارد؟

اما از همه عجیب تر عکسی بود که امروز دوستی برایم‌ فرستاد. عکسی که تقی رحمانی را در دیدارش با پادشاه سوئد و ملکه این کشور نشان می‌دهد. امیدوار بودم‌ که این عکس جعلی و کار هوش مصنوعی باشد!! اما هرچه بیشتر به جزییات این عکس نگاه کردم بیشتر مایوس شدم، این همان اطاق همیشگی است و تقی هم همان‌ تقی‌ خودمان است در کنار دوقلوهای عزیز او و نرگس در دیدار با پا‌دشاه و ملکه که عکس های دیگری نیز از آنها در همین اطاق قبلا منتشر شده بود. در کمال ناباوری اما متاسفانه این آقا تقی عزیز ما بود که در مقابل پادشاه سوئد تا کمر خم شده و احتمالا در فکر بوسیدن دست پادشاه بود. شاید هم‌ فردا عکس دیگری منتشر شود که تقی‌خان‌ ما اینبار در حال بوسه زدن بر دست اعلیحضرت و ملکه باشند، ای‌کاش‌اگر چنین عکسی‌ وجود دارد هرگز منتشر نشود و امیدوارم که تقی همین عکس‌ کمر خم‌شده خود را نیز کار هوش‌مصنوعی‌ دانسته‌ و منکر وجود چنین نمای خم شده از خود در مقابل اعلیحضرت شود. که اگر تقی‌انکار نکند نمی‌دانم‌ که چه باید گفت؟ا
متاسفانه چه فکر می کردیم و چه شد!!!

نمی دانم این‌ معجزه سنگینی قاب مدال نوبل است یا یک میلیون یورو پول نقد که کمر انسانی‌ چون‌ تقی‌ رحمانی را که سالها تحمل زندان و شکنجه در حکومت دینی را به جان خرید و کمر خم نکرد، اینجا اینچنین ذلیل وار در مقابل پادشاهی در سوئد خم می کند؟
شاید اینهم یکی از همان پروتکل هایی است که تقی در مورد رعایت آنها داد سخن می دهد.

تقی بسیار مدعی است که دمکراسی و فرهنگ غرب را می شناسد و به دیگران از جمله جریانات رادیکال ایراد می گیرد که آنها فرهنگ غرب و رفتار دمکراتیک و پروتکل های رفتاری در این جوامع را نمی شناسند، از او توقع نداشتم با چنین ادعاهایی چنین خود کم بینانه رفتار کند. شما هرگز شاهد چنین رفتاری از جانب هیچ شخصیت سیاسی و یا روشنفکر غربی در اروپا و امریکا و در بسیاری از کشورهای دمکراتیک در غرب در رابطه با مقامات دولتی از جمله روسای جمهور و یا پادشاهان و دیگر مقامات دولتی نمی باشید.

این نوع رفتار زننده فقط نشان دهنده خودکوچک بینی نهادینه شده در وجود انسان‌هایی است که شیفتگی آنها نسبت به غرب و مظاهر پیشرفت و توسعه آن حس عقب ماندنی را در آنها نهادینه کرده و با این‌ نوع رفتار نشان‌ می‌دهند که تا چه حد و اندازه ای خود را در مقابل طرف مقابل کوچک می پندارند.
ای کاش هرگز این جایزه را به نرگس نمی دادند. شخصیت او‌ به عنوان‌ مدافع صلح و حقوق بشر و حقوق زنان و کودکان همیشه مایه افتخار من بود اما وقتی مراسم اهدای جایزه را دیدم و پیام نرگس را از زبان‌ دختر دلبندش شنیدم و در کمال تاسف نشنیدم که نرگس حتی کلمه ای در رابطه با کشتار هزاران زن و کودک بی گناه فلسطینی بگوید، نه تنها دلم شکست و متاسف شدم و شرمنده، که مانده بودم که این غم را چگونه باید گفت؟

می‌دانستم‌ که کمترین نقدی به رفتار نرگس موجب شدیدترین حملات از طرف گروه های زیادی از دوستان‌ خواهد شد که هیچوقت را برای نقد دیگرانی را که دوستشان دارند وقت خوبی نمی دانند و همیشه صلاح کار را در سکوت و یا تعریف و تمجید بی رویه و اغراق آمیز می‌بینند و این همان بلایی بود که بر سر ما از همان ابتدای انقلاب بهمن فرود آمد و هنوز هم راه خلاصی از آن را پیدا نکرده ایم. یک روز‌ نقد رفتار جنایتکارانه خمینی را صلاح نمی دیدیم و روزی به خاتمی نمی شد نقد کرد و زمانی به روحانی و امروز به هر فعال حوزه مدنی بخصوص که در زندان باشد.
ما نه در گذشته و نه هنوز یاد نگرفته ایم ‌که دیگران را می شود نقد کرد و اگر نقدی هست باید درست در همان زمان لازم بیان شود.

انتظار من و بسیاری از دوستان ما و میلیونها مردم‌صلح دوست در جهان از جمله زنان و کودکان بی گناه فلسطینی که زیر بمبارانهای وحشیانه حکومت فاشیست و نژاد پرست اسرائیل قربانی جنگ و خشونت بی پایان بودند از نرگس محمدی دریافت کننده جایزه صلح جهانی این‌یود که وقتی که تریبونی جهانی در اختیارش هست ‌صدای او را همه جهان می شنوند و جایزه به اصطلاح صلح جهانی را دریافت می‌کند و همزمان هزاران نفر را در خاورمیانه دارند قتل عام می کنند و میلیون ها مردم صلح دوست در سراسر جهان به اعتراض به خیابان‌ها آمده و خواهان آتش بس‌ و‌ پایان دادن به این جنایات هستند، حداقل انتظار همه ‌مردم این بود که دریافت کننده جایزه صلح کلمه ای در محکومیت این جنایات می‌گفت و خواهان آتش بس می شد. که متاسفانه نگفت!!

مبارزه با نظام‌ ظلم‌ و‌ ستم‌در جمهوری اسلامی ایران هیچ تضاد و تناقضی با همدردی با کودکان و زنان فلسطینی در غزه که قربانی وحشیانه ترین نوع رفتار جنایتکارانه جنگی توسط حکومت نژادپرست و فاشیست اسرائیل هستند ندارد.
هم‌می توان‌ جنایت و سرکوب در نظام اسلامی در ایران را محکوم‌ کرد و هم جنایت‌های غیرانسانی و نسل کشی توسط نظام اشغالگر آپارتاید و فاشیست در اسرائیل را، اگر نرگس عزیز شکی در این‌داشته باشد، باید به‌ باورهای صلح و حقوق بشری او‌ شک کرد.

رضا فانی یزدی
۲۳ دسامبر ۲۰۲۳