تخريب چهره عبادی در دفاع از نومحافظه‌کاران امريکا



تقسیم بندی جوامع انسانی به بلوکهای خیر و شر تحت عناوین گوناگون همیشه بنیاد فکر دیکتاتوری و اساس توجیه حکومت‌های ایدئولوژیک و مستبد بوده است. مهم نیست که عناوین این تقسیم بندی چگونه است، نتیجه‌اش اما همیشه منجر به استقرار نظام‌های مستبدانه‌ای گردیده که خود را مدعی نمایندگی خیر و نیکی بر علیه شر و پلیدی دانسته و با شیوه‌های ارعاب بدنبال سکوت و تایید اکثریت جامعه در قبال روش‌های سرکوبگرانه خود بوده‌اند.

تاریخ چند قرن اخیر ما از جنگ‌های صلیبی گرفته و جنایات کلیسا در اروپا تا کشتار ارامنه، قتل عام یهودیان در اردوگاههای فاشیسم هیتلری و کشتار میلیونها انسان در دوران استالین در اتحاد جماهیری شوروی سوسیالیستی، جنایات پول پوت در کامبوج، فجایع فراموش نشدنی قتل عام‌ها و سرکوب‌های وحشیانه پس از انقلاب اسلامی در ایران و نسل‌کشی‌ها و کشتارهای چندصدهزار نفری در کشورهای آفریقایی و بالکان، همگی با توجیه مقابله خیر و نیکی بر علیه شر و پلیدی است. گاه خیر و نیکی، دین و مذهب است، گاه ایدئولوژی و گاه رابطه افراد با انقلاب و سوسیالیسم و گاه میزان نزدیکی آنها به مقام ولایت در حکومت اسلامی. در عوض، شر و پلیدی با بی‌دینی مخالفت با سوسیالیسم و عدم پذیرش ولایت فقها معنی پیدا کرده و مورد عقوبت و مجازات واقع شده است.

چندی است که خیرو شر دیگری تحت عناوین سنت و مدرنیته، دنیای مدرن و دنیای کهن، انسان گلوبال و انسان سنتی و ملی، سروکله‌اش در فرهنگ و گفتمان روشنفکری ودر میان سیاسیون ایران پیدا شده است.

جدال دنیای قدیم و جدید، تقابل عقلانیت و تعبد و تسلیم بحث امروز و دیروز نبوده و نیست. حداقل اینست که گفتمان اصیل مدرنیته و عقلانی کردن مناسبات در زندگی انسان ایرانی قدمت یکصد ساله داشته و بسیاری از اندیشمندان و متفکران ایرانی در صد سال گذشته توجه خود را به تولید فکر و توجه به اصالت عقل معطوف داشته‌اند.

اما متاسفانه در سالهای اخیر برخی آگاهانه و برخی بر اثر جهل و بی‌اطلاعی و فقدان تجربه، جدال سنت و مدرنیته را در پهنه اندیشه و سیاست ایرانی به تقابل سیاست‌های نومحافظه کاران ایالات متحده و رهبری حکومت اسلامی تقلیل داده‌اند. به نظر ایشان هرگونه مخالفتی با نظام جمهوری اسلامی نماد اندیشه مدرن و هرگونه‌ای از تقابل با سیاست‌های غربی به ویژه نگرش مسلط نئوکان امریکایی بازتاب مقاومت اندیشه سنتی است و به معنای دفاع ازنظام اسلامی است.

در این میان متاسفانه بخشی از جوانان کم تجربه ایرانی با کمترین پشتوانه شناخت از تاریخ معاصر جهان و حداقل آشنایی ایشان با دنیای مدرن از دریچه تلویزیون‌های لس‌آنجلسی و فیلم‌های ‌هالیوودی و کلیپ‌های اینترنتی، پس از رحل اقامتی کوتاه در ایالات متحده و دریافت یکی دو بورس تحصیلی از موسسات علمی و تحقیقی در این کشور به یکباره از عضویت انجمن‌های اسلامی دانشگاه‌های ایران به مقام رهبری جنبش دمکراسی‌خواهی تحول یافته و در تقسیم بندی و تقابل دنیای مدرن و سنت که این روزها بویژه پس از حوادث یازده سپتامبر به تعریف پرزیدنت بوش تقابل دوباره تولد یافتگان مسیحی و منادیان دمکراسی و آزادی با اعضای محور شرارت و شیاطین بویژه تروریست‌های مسلمان است، طرف دنیای مدرن را گرفته، مدرن می‌شوند و هرکسی را که برخلاف دنیای مدرن و سیاست‌های پیشروترین گرایش مدرنیته در قرن حاضر یعنی نومحافظه کاران ایالات متحده مخالفتی ابراز نماید به همراهی و حمایت از رژیم تروریست جمهوری اسلامی متهم می‌نمایند.
اما از آنجا که اکثر ما ایرانیان شیعه بوده و همیشه به تقلید از مراجع باور داشته و عمل کرده‌ایم و کلام آنها و رساله‌های آنها در حکمت استمرار کلام الهی عمل نموده و واجب الاطاعت هستند، وقتی هم که در مقام دین مبین مدرنیته در می‌آییم همچنان شیعه‌وار به تقلید، کلام مراجع را تکرار می‌کنیم و همانطور که پرزیدنت بوش فرمودند که
either you are with us or terrorism یا با ما هستید و یا با تروریست‌ها، ما هم به تقلید از ایشان هر کسی را که با سیاست‌های ایالات متحده مخالفت نماید و احیانا مخالف حمله نظامی به ایران باشد و یا در صدد تشکیل جبهه مخالفت با جنگ و ویرانی و قتل عام میلیونها ایرانی در وطن خود قدم گذارد را همراه و حامی احمدی‌نژادها دانسته و به عنوان استشهادیون suicide bomber ایرانی به او تف و لعنت می‌فرستیم.

این گروه از آنجا که شدیدا مدرن شده‌اند و در مدرن شدن جامعه ایران نیز شتاب دارند و قرار است که ظرف همین یکی دو سال آینده و تا پایان دوران اقامت و احتمالا پیش از تمدید بورس تحصیلی، مدرنیته در ایران نیز حاصل گردد به این نتیجه می‌رسند که پس باید در هماهنگی و همراهی با دنیای مدرن و برای برداشتن هرچه سریعتر موانع مدرنیته در ایران با هماهنگی کامل در عرصه خارج از کشور با سیاست‌های خارجی مدرن ترین کشورهای جهان به تقابل دنیای سنتی رفت و از آنجا که قرار است در کسوت یک سیاستمدار مدرن وارد میدان شوند چه بهتر که به تکرار گفتمان مدرن وزارت دفاع و امور خارجه مدرن‌ترین بخش از دنیای مدرن عجله نمایند.

مهم نیست که آنها چه می‌گویند، باید تکرارش کرد چون ما هم مدرن شده‌ایم، چون همه در یک جهان گلوبال هستیم، دهکده‌های کوچک سنت زده را باید ترک کرد، افکار سنتی و ناسیونالیستی را باید کنار گذاشت، منافع مزخرف ملی را که اصلا وجود هم ندارند باید فراموش کرد و در هیئت و کسوت یک انسان گلوبال همان را خواست که رهبران جهان گلوبال می‌خواهند. خیلی لازم نیست فکر کنیم یا بدنبال تولید تئوری تحول جامعه سنتی خودمان به دنیای مدرن باشیم، آنها قبلا برای ما فکر کرده و تئوری هم تولید نموده‌اند. ما هم که در مقابل رژیم سرکوبگر سنت گرا نیرویی نداریم پس چه بهتر که تحت فرمان آنها مشکل خود را حل کنیم.

فقط کارشکنی نباید کرد. راه نیفتیم مثل خانم عبادی که اشتباهی جایزه صلح را به ایشان داده‌اند، هی از دنیای مدرن و سیاست‌های آنها بدگویی کنیم و ایراد بگیریم. به ما چه مربوط که در عراق فاجعه آفریده شده است، یا که در زندان ابوغریب شکنجه می‌کنند، یا در عراق ده‌ها هزار انسان بی‌گناه کشته شده‌اند. حمله به منازل مسکونی در حدیثه یا بمباران مراسم عروسی در دهات افغانستان و یا آتش بستن تظاهرات معترضین در شهر کابل و یا شکنجه در گوانتانامو و دایرکردن زندانهای مخفی در اروپای شرقی و معترض شدن به حقوق دمکراتیک و شهروندی مردم ایالات متحده و شنود مکالمات بدون مجوز قضایی و نقض آشکار حقوق شهروندی در این کشور، چه ربطی به ما و خانم شیرین عبادی دارد. خانم عبادی بهتر است بروند دنبال کار وکالت خودشان، موکلین در انتظار ورود ایشان به ایرانند که از زندان آزاد شوند.

اما آنچه به ما مربوط است به عنوان یک انسان مدرن و گلوبال اینست که برویم داخل سنای ایالات متحده به عنوان شاهد از سیاست یک جناح در مقابل جناح دیگر حمایت کنیم، از جناحی حمایت کنیم و به نفع او شهادت داده و صحنه آرایی و مظلوم نمایی کنیم که قرار است بقول اکبر عطری* بدون اینکه پای سربازی به ایران برسد با یورش گسترده هوایی مقاومتها را چنان از بین برد که دیگر لازم به مقاومت شیرین عبادی نباشد. دیگر جنبنده‌ای باقی نمانده باشد که مدعی مقاومت در مقابل ارتش دنیای مدرن شود. همه آماده پذیرایی باشند و پیام دمکراسی-مدرنیت پس از فرود غبار و خاکستر انفجارهای گسترده هوایی در سراسر ایران لبیک بگیرد. آنوقت همین ارتش دنیای نوین و پیام آور مدرنیته-دمکراسی و آزادی با برگماری یک فرماندار لباس شخصی مدرن و با کمک ژنرال‌های از او مدرن تر، کمک خواهند کرد که یک دوجین از بازنشستگان رژیم مدرن سابق که در حقیقت آنها هم برای ربع قرن در مقام نماینده مدرنیته در ایران حکومت کرده بودند از آسایشگاه‌های سالمندان بیرون آمده و در مقام وزارت قرار گیرند. البته تجربه زندگی ربع قرن در اسرائیل و ایالات متحده و حضور در لابراتوار زندگی مدرن، آنها را بقدری مدرن کرده است که دیگر نه تنها جامعه سنتی ایران را درک نمی‌کنند که در آن کشور همکاری هم برای مدیریت مدرن آن مملکت پیدا نخواهند کرد. به همین لحاظ باید باز دست همکاری به سوی دنیای مدرن دراز نموده و همنوعان مدرن خود را از نوع انسانهای گلوبال که منافع ملی را با منافع جهانی پیوند زده و یکسان می‌دانند در کسوت مشاورین و پیمانکاران خصوصی (private contractors) به ایران دعوت کنند و انشاءالله به لطف آنها و کمک همکاران ایرانی بالاخره کشور ما هم به کاروان مدرنیته جهانی و امواج گلوبالیسم متصل خواهد شد و ما هم پس از اینهمه انتظار طولانی از دالان تاریک تاریخ و سنت عبور کرده از انسان عقب مانده سنتی و ناسیونالیست ایرانی به انسان مدرن و گلوبال جهان وطن متحول خواهیم شد.
ولی از آنجا که نه فرماندار مدرن و نه مشاورین و پیمانکاران و ژنرال‌های مدافع صلح و دمکراسی زبان سنتی و عقب مانده فارسی را نمی‌دانند، تعدادی جوان دانشجوی تحصیل کرده و آشنا به زبان گلوبال در این میان به عنوان مترجم، منشی، مسئول دفتر، کیف کش و همراه وسپر بلا نیز به سر و سامانی خواهند رسید و از برکت حضور ایشان پیام آوران گلوبال دنیای مدرن بخشی از مشکل بیکاری که گریبانگیر جامعه جوان ماست نیز حل خواهد شد. البته بعضی ازاین جوانان غیور و غیرتمند گلوبالیزه از آنجا که در کسوت مترجم و منشی شاهد مذاکرات قابل توجه و گاه سری و نیمه سری نیز بوده و خواهند شد، کم کم در بخش‌های امنیتی و اطلاعاتی که برای حفظ نظام مدرن به آنها همچنان نیازمند هستیم مشغولیت پیدا خواهند کرد.

بیچاره مهرانگیز کار، عبدالکریم لاهیجی، ناصر زرافشان، عبدالفتاح سلطانی و از همه بدشانس‌تر شیرین عبادی که از شانس بد جایزه صلح نوبل را برنده شده و مدعی دفاع از حقوق بشر است باز کارشان درآمده، هزاران موکل جدید چشم انتظارشان به آنهاست. این بار زندان اوین پر خواهد شد از مخالفین مدرنیته، عقب مانده‌ترین نمایندگان دنیای سنت که در انتظار شیرین عبادی هستند که بیاید. نمی‌دانم که شیرین آنروزها کجا خواهد بود. اگر نظامیان دنیای مدرن و پیام آوران دمکراسی و حقوق بشر به گفته امروز اکبر عطری باور کرده باشند که شیرین عبادی را متهم به وطن پرست استشهادی کرده است، شیرین احتمالا خود نیاز به وکیل داشته و در یکی از همان سلولهاست. ناصر زرافشان که دیگر از اوهم بدتر، هم مخالف جنگ است و هم مخالف امپریالیسم و نظام سرمایه‌داری و به تازگی پیامی را هم که به نام او جعل کرده بوده به کنفرانس لندن تکذیب کرده است. او هم احتمالا همین روزها استشهادی خواهد شد. اکبر گنجی هم که بر خلاف تصور خیلی‌ها باز در سفر اخیر خود با همان شجاعت کم نظیرش در مقابله با استبداد و ستم داخلی، با حمله نظامی به ایران مخالفت کرده و طرفدار تحول از درون است، گویا سختی زندان بسیار آزارش داده و تواب شده و همین روزهاست که عطری یا عطار دیگری او را هم متهم کنند به استشهادی بودن. نمی‌دانم با آنها چه خواهند کرد. آیا ناصر زرافشان پس از اینهمه گرفتاری در زندان سنت به زندان مدرنیته نقل مکان خواهد کرد، یا گنجی بار دیگر مجبورست به اعتراض به نقض حقوق بشر و حقوق شهروندی اعتصاب غذا کند. اگر به عطری‌ها باشد، سرنوشت زرافشان و گنجی همان است که در انتظار شیرین عبادی است.

شاید این بار مهرانگیز کار یار همیشگی شیرین، ناصر و اکبر مجبور باشد به دفاع از یارانش راهی وطن گردد. مهرانگیز هم این روزها عجیب خود را به استشهادیون نزدیک کرده است. او هم گویا مخالف جنگ است و از آنجا که همه مخالفین جنگ در خصوص نفس برخورد نظامی حکم کلی صادر کرده‌اند، لزوما نمی‌توان آنها را طرفدار حقوق بشر، صلح و دمکراسی دانست. آنها گویا به قول اکبر عطری مخالفت خود را در مقابل جنگ به ابزاری برای دفاع از استمرار شرایط ظالمانه موجود مبدل کرده و مخالفت آنها با جنگ کمتر کمکی به صلح و حقوق بشر نمی‌کند.

تا امروز هیچ کجا ندیده بودم که کسی شیرین عبادی را به وطن پرست استشهادی طرفدار نظام متهم کرده باشد. اکبر عطری متاسفانه در کمال بی‌پروایی، جدی‌ترین بانوی ایرانی طرفدار صلح و دمکراسی و مخالف وضعیت موجود در جمهوری اسلامی ایران را مورد اتهام قرار داده است.

اکبر عطری با اتهام و لجن پراکنی به شیرین عبادی نه تنها به شخص خانم عبادی که به همه جامعه صلحدوست جهانی که شيرین را لایق معتبرترین جایزه و نشان جهانی برای صلح و حقوق بشر دانسته‌اند پوزشی بزرگ و جدی بدهکار است.

با احترام
رضا فانی یزدی
چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۸۵
*مقاله اکبر عطری با عنوان “درباب سخنان تعجب برانگیز خانم عبادی” در سایت اخبار روز http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=3474