حمله نظامی آمريکا، بحران موجوديت و آينده ايران


آيا رهبری کنونی هشياری آيت الّله خمينی را دارد


گر چه تا کنون هيچ يک از مقامات رسمی در ايالات متحده اشاره اي به حمله قريب الوقوع
نظامی به ايران نکرده اند، اما شواهد همگی دال بر آن است که طرح حمله نظامی در دستورکار روز است.

اين روزها در کنگره و سنای ايالات متحده فقط دمکرات ها نيستند که مخالفت جدی خود را با جنگ و توسعه آن در منطقه بيان می کنند بخش قابل توجهی از جمهوری خواهان نيز به شدت نگران حمله نظامی به ايران و توسعه دامنه جنگ به کل منطقه خاور ميانه ميباشدحضور هر کدام از مقامات و مسولين حکومت درمقابل نماينده گان وسناتورها آشکارا آنها را در مقابل سوالات مکرری قرار می دهد که همگی حاکی از نگرانی نمايندگان هر دو مجلس از طرح حمله نظامی به ايران وگسترش جنگ درکل منطقه حکايت دارد.

نمايندگان در هردو مجلس به طور رسمی و علنی بارها ا علام کرده اند که با حمله نظامی به ايران بدون مشورت و توافق قبلی با ايشان يعنی قوه قانون گذاری به شدت مخالف بوده و رئس جمهور اجازه ندارد که بدون توافق با مجاس به جنگ اقدام نمايد.نمايندگان همچنين از بوش خواسته اند که از هر اقدمی که به منظور تشويق و در گير کردن نيروهای ايرانی به تقابل نظامی منجر گرددخوداری نمايداين نگرانی بويژه پس از نطق هفته گذشته آقای بوش که در آن بشدت به جمهوری اسلامی ايران حمله شد، قوت گرفته و موجب تحرک هر چه بيشتر کليه محافل مخالف گسترش جنگ قرار گرفته است .

سخنرانی آقای بوش و تهديدات ديگر مقامات و ساير اقدامات تدارکاتی از جمله تمرکز حضور نظامی در خليج فارس ظرف چند هفته گذشته همگی بيانگر نوعی آماه سازی نظامی ديپلماتيک و در راستای يک تهاجم نظامی به ايران می باشد.

فقط ظرف چند روز گذشته 2 قطنامه اولی به ابتکار آقای پيتر فازيو و شانزده تن ديگر از
نماينده گان سرشناس در شانزدهم ژانويه و دومی به ابتکار دو نماينده سر شناس آقايان جان مارتا از حزب دمکرات و والتر جونز از حزب جمهوريخواه در مجلس نمايندگان ارائه گرديد که هر دو با استقبال و حمايت بخش قابل توجهی از نمايندگان مواجه شد، در اين دو قعطنامه با توجه به نگرانی نمايندگان از حمله احتمالی به ايران و تحميل جنگ جديدی به مردم در ايالات متحده به تفصيل حوزه اختيارات رئيس جمهور طبق قانون اساسی تذکر داده شده و تصميم به اغاز جنگ را در حوزه اختيارات مجلس در اين کشور دانّسته و رئيس جمهور را از هر گونه اقدامی که منجر به جنگ با ايران گردد بر حذر داشته است.

در اين قعطنامه گفته شده است که عليرغم اينکه ايران در بهترين حالت تا سه سال ديگر ممکن نيست که به سلاح هسته اي دست يابد و با توجه به راه حل ديپلماتيک از طريق
مذاکره با همکاری کشور های اروپايی و سازمان انرژی اتمی که از طرف آقای بوش و همکاران ايشان هم به عنوان گزينه قابل قبول مورد توافق اعلام شده است.

با اينهمه گزارش های بسياری حاکی از آن است که تدارکاتی در جهت جنگ در جريان است
با توجه به اين گزارشات قعطنامه در چند مورد از ريس جمهور ميخواهد که با توجه به حوزه
اختیاراتی که مصوبات قبلی سنا در رابطه با جنگ بر علیه تروریسم و حمله به عراق در اختیار ایشان گذاشته شده است در جهت گسترش و حمله نظامی به ایران حق ندارد به کار گرفته شود.

در این قطعنامه – که در پایان این مطلب متن آن در اختیار خوانندگان قرار میگیرد – با تشریح موارد متعدد تاریخی در رابطه با حوزه اختیارات ریاست جمهوری در اعلام جنگ و گسیل نظامیان به دیگر کشورها در دوران روسای جمهور پیشین، تاکید می نماید که رئیس جمهور مجاز نیست که هیچ اقدام نظامی را برعلیه ایران بدون توافق قبلی کنگره انجام دهد و همچنین تاکید می کند که قانون اساسی ایالات متحده حق اعلام جنگ را در اختیار کنگره قرار داده است.

این قطعنامه در چهار بند به ترتیب زیر است:
1- اقدام نظامی برعلیه ایران بدون تصویب کنگره در چارچوب اختیارات ریاست جمهوری تحت عنوان «رییس قوه نظامی» نمی باشد.
2- توسعه دامنه جنگ به ایران از جمله در رابطه با برنامه هسته ای آن نمی تواند بطور مسقیم و غیرمستقیم به اختیاراتی که قبلا در رابطه با حمله تروریستی 11 سپتامبر به رئیس جمهور داده شده مرتبط گردد و مورد استفاده قرار گیرد.
3- توسعه جنگ به ایران از جمله در رابطه با برناماه هسته ای آن نمی تواند بطور مستقیم و یا غیرمستقیم با توجه به اختیاراتی که قبلا طبق قانون در رابطه با حمله به عراق به رئیس جمهوری داده شده مرتبط گردیده و مورد استفاده قرار گیرد.
4- قویا و بدون کمترین ابهامی معتقدیم که توافق کنگره قبل از اقدام به هر عمل نظامی بر علیه ایران نه تنها یک اقدام مصلحت جویانه نبوده که شرط لازم و قانونی بر اساس قانون اساسی است.

چنانچه می بینید، حساسیت ها و نگرانی های مربوط به حمله نظامی به ایران که در این دو قطعنامه به آن اشاره می شود و همچنین سوالات نمایندگان هر دو مجلس از مقامات درجه اول حکومتی در هر فرصتی که برای آنها مهیا می گردد در این رابطه و همچنین بر حذر داشتن دولت آقای بوش از عملیات جنگی بر علیه ایران و حتی محکومیت عمل دستگیری مقامات ایرانی در اربیل توسط نظامیان امریکایی از جانب جان مارتا، همگی بیانگر این واقعیت است که حمله نظامی به ایران در زمان کنونی در دستور کار جدی قرار گرفته و آخرین مراحل تدارکاتی آن در حال اجرا است.

نقش و ضرورت هشیاری رهبری ایران برای حفظ صلح

تمام این اقدامات در جهت توقف جنگ و بازداری حکومت آقای بوش از انجام یک عملیات فراگیر نظامی برعلیه ایران البته می تواند با یک حرکت احمقانه و جنگ طلبانه و به بهانه یک اقدام تلافی جویانه از طرف مقامات ایرانی نقش بر آب گردد.

رهبری نظام اسلامی و محافل پیرامونی ایشان در برافروختن آتش جنگ از یک طرف و خنثی نمودن طرح جنگ خانمانسوز در منطقه و ایران نقش اصلی را ایفا خواهند کرد.

همانگونه که آیت الله خمینی با هوشیاری در آخرین روزهای جنگ تحمیلی با عراق پس از سقوط هواپیمای مسافربری ایرباس ایرانی توسط موشکهای شلیک شده از ناوگان ایالات متحده در خلیج فارس، عزم قطعی ایالات متحده را در وارد شدن به جنگ با ایران با پذیرش قطعنامه 598 و خودداری از هرگونه اقدام تلافی جویانه خنثی نمود امروز نیز دوراندیشی و درک موقعیت خطرناک در کل منطقه و کشور تنها چاره کار است.

اگر امروز برخی از آقایان بر کرسی رهبری نظام اسلامی تکیه زده اند و کشور ایران در چارچوب جغرافیایی کنونی آن در صحنه گیتی محفوظ مانده است و برای سفر به اهواز و آبادان و یا سنندج و مهاباد احتیاج به گذرنامه و ویزا نیست، بخشی از آن مدیون اقدام هشیارانه آیت الله خمینی در پذیرش قطعنامه 598 و خودداری از ورود به یک جنگ خانمان برانداز با ایالات متحده و کشورهای منطقه در سال 67 است.

امروز نیز خویشتنداری رهبری نظام جمهوری اسلامی و عقب نشینی از مواضع سرسختانه کنونی آن در پیشبرد پروژه هسته ای و تلاش در جهت کنترل گرایشات جنگ طلب برخی از نظامیان که چه بسا بدون توافق رهبری نظام نیز در جهت تدارک عملیات تلافی جویانه بر علیه نیرووهای ایالات متحده در منطقه هستند و تلاش در جهت حفظ صلح و یکپارچگی کشور در شرایط بحرانی کنونی چه بسا در تاریخ آینده این سرزمین برای آنها ونسل های آینده به نیکی به یاد بماند.

اگر حماقت محمدعلی شاه باعث شد که نسل امروز ایرانی پس از ایشان برای سفر به مناطق شمالی کشور نیاز به گذرنامه و مدارک سفربه عنوان مهمان خارجی داشته باشند و این ننگ در تاریخ ایران همیشه برای ایشان باقی خواهد ماند، امیدوارم نسل فردای ایرانی برای سفر به اهواز و آبادان، سنندج و مهاباد، تبریزو ارومیه و زاهدان و ایران شهر نیاز به روادید مسافرتی و پاسپورت نداشته باشد.

رهبران جمهری اسلامی ایران باید بدانند که هرگونه حماقت، کوته بینی درجهت اقدامات تلافی جویانه و تحریکات نظامی و عملیات ایذایی برعلیه نیروهای امریکایی و یا درگیریهای اتفاقی در مرزهای کشور می تواند تمامی تلاش های محافل مخالف جنگ درمیان مردم امریکا و بخشی از رهبری سیاسی آن و دیگر محافل بین المللی را نقش بر آب کرده و آغازگر جنگی شوند که شعله های آتش آن نه تنها آینده کشور را بر باد خواهد داد که بیشتر از همه خود ایشان خانواده و اطرافیانشان راخواهد سوزاند.

با احترام،
رضا فانی یزدی
19 ژانویه 2007

برای ترجمه قعطنامه ها به زبان های ديگر ميتوانيد از بخش ترجمه سايت گوگل که لينک آن در زير در اختيار شما قرار می گيرد استفاده کنيد
http://www.google.com/translate_t


قطنامه شماره 33 به ابتکار پیتر دوفازیو و شانزده نماینده دیگر

110TH CONGRESS

1ST SESSION H. CON. RES. 33

Expressing the sense of Congress that the President should not initiate
military action against Iran without first obtaining authorization from
Congress.

IN THE HOUSE OF REPRESENTATIVES

JANUARY 16, 2007
Mr. DEFAZIO (for himself, Mr. HOLT, Mr. PAYNE, Mr. ROTHMAN, Mr.
CUMMINGS, Mr. FARR, Ms. WOOLSEY, Mr. DOGGETT, Ms. LEE, Mr.
CONYERS, Mr. STARK, Mr. KUCINICH, Ms. CORRINE BROWN of Florida,
Ms. MCCOLLUM of Minnesota, Ms. HOOLEY, Mr. MCGOVERN, Mr.
THOMPSON of California, Mr. BLUMENAUER, Mr. CAPUANO, and Mr.
MURTHA) submitted the following concurrent resolution; which was referred to the Committee on Foreign Affairs

CONCURRENT RESOLUTION


Expressing the sense of Congress that the President should not initiate military action against Iran without first obtaining authorization from Congress.

Whereas Article I, Section 8 of the United States Constitution grants Congress the power ‘‘to declare war,’’ to lay and collect taxes, to ‘‘provide for the common defense’’ and general welfare of the United States, to ‘‘raise and support armies,’’ to ‘‘provide and maintain a navy,’’ to ‘‘make rules for the regulation for the land and naval
forces,’’ to ‘‘provide for calling forth the militia to execute the laws of the Union, suppress insurrections and repel invasions,’’ to ‘‘provide for organizing, arming, and disciplining, the militia,’’ and to ‘‘make all laws necessary and proper for carrying into execution . . . all . . . powers vested by this Constitution in the Government of the
United States’’;
Whereas the Constitution also grants Congress exclusive power over the purse, ‘‘No money shall be drawn from the Treasury but in consequence of appropriations made by law’’;

Whereas the sole war power granted to the executive branch through the President can be found in Article II, Section which states, ‘‘The President shall be the Commander- in-Chief of the Army and Navy of the United States, and of the Militia of the several States, when called into actual Service of the United States . . .’’;

Whereas President George W. Bush and his Administration have argued that this ‘‘Commander-in-Chief’’ clause grants the President wide latitude to engage United States military forces abroad without prior authorization from Congress;

Whereas the President further argues that previous unilateral
actions by presidents of both political parties add credence to this interpretation of the Constitution;

Whereas in reality, nothing in the history of the ‘‘Commander-in-Chief’’ clause suggests that the authors of the provision intended it to grant the executive branch the authority to engage United States forces in military action without any prior authorization from Congress, except to allow the President to repel sudden attacks and
immediate threats;

Whereas in the Federalist Paper Number 69, while comparing the lesser war-making power of the United States President versus the King of Great Britain, Alexander Hamilton wrote, ‘‘. . . the President is to be commander- in-chief of the Army and Navy of the United States. In this respect his authority would be nominally the same with that of the King of Great Britain, but in substance much inferior to it. It would amount to nothing more than the supreme command and direction of the military
and naval forces, as first General and admiral of the Confederacy; while that of the British king extends to the declaring of war and to raising and regulating of fleets and armies, all which, by the Constitution under consideration, would appertain to thelegislature.’’;

Whereas James Madison declared that it is necessary to adhere to the ‘‘fundamental doctrine of the Constitution that the power to declare war is fully and exclusively vested in the legislature’’;

Whereas in 1793, President George Washington, when considering how to protect inhabitants of the American frontier, instructed his Administration that ‘‘no offensive expedition of importance can be undertaken until after [Congress] have deliberated upon the subject, and authorized such a measure’’;

Whereas in 1801, Thomas Jefferson sent a small squadron of frigates to the Mediterranean to protect against possible attacks by the Barbary powers; he told Congress that he was ‘‘unauthorized by theConstitution, without the sanction of Congress, to go beyond the line of defense.’’; and he further noted that it was up to Congress to authorize ‘‘measures of offense also’’;

Whereas with respect to Iran, according to the most definitive United States intelligence report, Iran is several years away from developing a nuclear weapon, and even the most pessimistic analysis by outside experts puts the timeline at least three years away, assuming Iran suffers no setbacks during development, which would be unprecedented;

Whereas diplomatic efforts involving Iran, the United States, the European Union, Russia, the People’s Republic of China, the International Atomic Energy Agency, and the United Nations Security Council continue; and

Whereas, despite these diplomatic efforts and statements by President Bush and other members of his Administration that diplomacy is the preferred route, there are an increasing number of reports that preparations for war are underway: Now, therefore, be it Resolved by the House of Representatives (the Senate concurring), That Congress—

(1) strongly believes initiating military action against Iran without congressional approval does not fall within the President’s ‘‘Commander-in-Chief’’ powers under the Constitution;

(2) rejects any suggestion that Public Law 107–40, the authorization of force resolution ap9 proved in response to the terrorist attacks of September 11, 2001, explicitly or implicitly, extends to authorizing military action against Iran, including over its nuclear program;


(3) rejects any suggestion that Public Law 107–243, the authorization of force resolution ap3 proved by Congress to go to war with Iraq, explicitly or implicitly, extends to authorizing military action against Iran, including over its nuclear program; and

(4) strongly and unequivocally believes that seeking congressional authority prior to taking mili9 tary action against Iran is not discretionary, but is a legal and constitutional requirement.



قطنامه شماره 14 به ابتکار سناتورجمهوریخواه والتر جونز وسناتوردمکرات جان مارتا
110TH CONGRESS

1ST SESSION H. J. RES. 14

Concerning the use of military force by the United States against Iran.

IN THE HOUSE OF REPRESENTATIVES

JANUARY 12, 2007
Mr. JONES of North Carolina introduced the following joint resolution; which was referred to the Committee on Foreign Affairs

JOINT RESOLUTION


Concerning the use of military force by the United States against Iran.
Resolved by the Senate and House of Representatives of the United States of America in Congress assembled,

SECTION 1. REQUIREMENTS CONCERNING THE USE OF

MILITARY FORCE AGAINST IRAN.
(a) RULE OF CONSTRUCTION.—No provision of law enacted before the date of the enactment of this joint resolution shall be construed to authorize the use of military force by the United States against Iran.

(b) REQUIREMENTS.—Absent a national emergency created by attack by Iran, or a demonstrably imminent attack by Iran, upon the United States, its territories or possessions or its armed forces, the President shall consult with Congress, and receive specific authorization pursuant to law from Congress, prior to initiating any use of mili4 tary force against Iran.