جنوب جهانی را دست کم نگیرید

– کاترین اشتون (مسئول سابق سیاست خارجی اتحادیه اروپا) ترجمه ی: رضا فانی یزدی

پنجشنبه, ۲۶ بهمن۱۴۰۲

مدت کوتاهی پس از حمله روسیه به اوکراین در فوریه ۲۰۲۲، پیامی از یک رهبر آفریقایی دریافت کردم که می گفت: دوباره بسوی درگیری دیگری می روید. شما از ما انتظار دارید که بدون در نظر گرفتن هزینه ها از شما حمایت کنیم. اما کی قرار است غرب به آنچه در قاره من اتفاق می افتد توجه کند؟

نکته ی پیام او این بود، چند نفر می توانند اسم تعدادی از آنها را نام ببرند؟ ۱۷ کودتا در طی شش سال گذشته در آفریقا  و درگیری های مسلحانه در ۱۸ کشور فقط در سال ۲۰۲۱ که همه آنها تا حد زیادی نادیده گرفته شده است.

پیشداوری های  اشتباه

جنگ اکراین به ما یادآوری کرد که این پیشداوری که کشورهای غیراروپایی به سادگی تهاجم روسیه را در راس اولویت های خود قرار می دهند، با این فرض که ارزش ها، ایده ها و اولویت های یکسانی اساس روابط کشورهای غربی و آنچه که به عنوان جنوب جهانی شناخته می شود بنا شده است. نشان داد که پیشداوری های ما در این موارد اغلب اشتباه هستند.

این برای ایالات متحده و اروپا غافلگیرکننده و مسلماً یک شوک بود. به نظر ما با توجه به وحدت فوق‌العاده ای که در اتحادیه اروپا و کشورهای عضو آن شکل گرفته بود تجاوز روسیه نمی‌توانست بدون چالش باقی بماند.

در سال ۲۰۱۴، زمانی که من ریاست شورای روابط خارجی اتحادیه اروپا را بر عهده داشتم، دیدگاه‌های متفاوتی در مورد بهترین شیوه برخورد با روسیه، حتی پس از الحاق کریمه وجود داشت. در سال‌های بعد، تلاش‌های اتحادیه اروپا عمدتاً به جای دیگری متمرکز شد. تنها تعداد کمی از کشورها چون لهستان، لیتوانی بودند که بارها اشاره کردند که این درگیری در همین جا باقی نخواهد ماند.

تا آنجا که به اروپا مربوط می شود، هیچ چیز مبهمی در مورد اقدامات روسیه وجود نداشت: این کشور خواستار پاسخی واضح از اعضای سازمان ملل بود. در حالی که بسیاری به قطعنامه های مجمع عمومی سازمان ملل در محکومیت روسیه رأی دادند، بیش از ۴۰ کشور مرتباً با آن مخالفت کردند. اینها شامل بسیاری از کشورهای آفریقایی، آسیایی و آمریکای لاتین بود که کشورهای جنوب جهانی را تشکیل می دهند.

این تجربه به ما هشدار می دهد که غرب باید در روابطی که تا حد زیادی بدیهی انگاشته است تجدید نظر کرده  و مسیر جدیدی را برای تعامل تعیین کند. اینطور نیست که کسانی که از قطعنامه های سازمان ملل حمایت نکردند همگی ضد دموکراتیک باشند یا قادربه دیدن ماهیت اقدامات روسیه نیستند.

چیز جالب تری در جریان است که غرب باید آن را درک کند.

این امر در ابتدا از ناتوانی ما در تمایز بین ملل مختلف، تاریخ، اقتصاد و سیاست آنها شروع می شود. انتظار ما از اینکه روابط قدیمی همیشه به پیوندهای قوی تبدیل شود، به ویژه با توجه به رشد اقتصادها و تغییر و توسعه اتحادیه های سیاسی جدید برداشتی نادرست است.

برای بسیاری، اتکا به گذشته استعماری مبتنی بر کمک و تجارت برای برآوردن خواسته های کشورهای در حال توسعه دیگر کافی نیست. رشد کنونی و آینده آنها به تنوع بخشیدن به روابطشان و یا کنار گذاشتن روابط قدیمی به نفع مناسبات جدید بستگی دارد. این کشورها دیگر چنانکه ما انتظار داریم، آماده همسو شدن با دیدگاه های غربی نیستند، حتی اگر اصل مورد بحث همانی باشد که آنها به رسمیت شناخته اند.

اتحاد ها  و فرصت های جدید

همانطور که جنوب جهانی به دنبال فرصت های جدید برای خود است، انتظارات از متحدان جدید در نحوه واکنش کشورها به رویدادها و مسائل نقش مهمی ایفا می کند.

تصمیم ایالت کوچکی چون جزیره نائورو* Nauru مبنی بر خروج دیپلماتیک از تایوان و پیوستن آنها به پکن در ۱۵  ژانویه امسال نمونه ای از این موضوع است. پکن چندین دهه تلاش کرده است تا به هر شکلی روابط دیپلماتیک تایوان را به نفع خود تغییر دهد.

این اتفاق علی‌رغم کمپین دو ساله دولت بایدن برای جبران ردپای رو به رشد اقتصادی، دیپلماتیک و نظامی پکن در اقیانوس هند و اقیانوس آرام رخ داده است. پیامدهای این تصمیم عواقب بلندمدت منطقه ای نیز دارد، زیرا رئیس جمهور سابق نائورو در ماه نوامبر دبیرکل مجمع جزایر اقیانوس آرام شد. ممکن است متوجه شویم که نفوذ چین در حال افزایش است.

ارتباطات دستوری مبتنی بر روابط و شناخت  گذشته برای جمع کردن کشورها دیگر کارایی نداشته و تضعیف شده است. پیوندهای تاریخی بین کشورهای اروپایی و بخش‌هایی از آفریقا، آمریکای جنوبی و آسیا تا حد زیادی از بین رفته است زیرا کشورهای مستقل دیگر به کسانی که زمانی آنها را مستعمره کرده‌اند دل نمی‌سپارند.

کمک های توسعه ای که قبلا برای رشد اقتصادی بسیاری از این کشورها در گذشته حیاتی بود، در حال حاضر نقش کمتری ایفا می کند. برای بعضی از این کشورها، حمایت و پشتیبانی چین جذاب‌تر است: چرا که با قید های کمتری و با فوریت بیشتری همراه است. برای سایر کشورها نیز توسعه ای را که بدست آورده اند موجب کم اهمیت تر شدن این امر (کمک های توسعه ای غرب ) شده است.

در هر صورت، حمایت از توسعه در برخی موارد به شدت کاهش یافته است. کمک های خارجی بریتانیا از ۱۵.۱ میلیارد پوند در سال ۲۰۱۹ به ۱۲.۸  میلیارد پوند در سال ۲۰۲۲ کاهش یافت و ۲۹ درصد از این رقم در سال ۲۰۲۲ صرف هزینه های میزبانی از پناهندگان در بریتانیا شد. کمک به یمن که به دلیل حملات حوثی ها در اخبار بسیار شایع بود، از ۲۶۰ میلیون پوند به ۷۷ میلیون پوند کاهش یافت. کمک به سومالی نیز از ۲۳۲ میلیون پوند به ۱۰۰ میلیون پوند کاهش پیدا کرد..

در حالیکه روابط با اروپا و امریکا در حال کاهش است ، روابط این کشورها با روسیه و چین در حال گسترش و رشد است. بسیاری از کشورهای جنوب جهانی پیوندهای اقتصادی قوی با روسیه برقرار کرده اند. برخی از این موارد به دوران اتحاد جماهیر شوروی بازمی‌گردد، زمانی که حمایت از مبارزات ضد استعماری این کشور به رهبری اتحاد شوروی امکان نفوذ بیشتر این کشور را فراهم کرد. چین مشارکت خود را افزایش داده است، به ویژه از طریق طرح کمربند و جاده که شامل حدود ۱۵۰ کشور است، ۴۴ کشور در جنوب صحرای آفریقا و ۲۲ کشور در آمریکای لاتین و کارائیب به این طرح پیوسته اند.

با گوش دادن به سخنان یکی از وزیران ارشد آسیایی ، بسیار متعجب شدم که گفت ” جهان ما را ایالات متحده احاطه کرده است و هر چه این وضعیت کمرنگ تر می شود ، ما تنوع در جهان را بسیار واضح تر می بینیم”. او همچنین توصیه می کرد که منظور نه توان اقتصادی آمریکا که کاهش توانایی امریکا در رهبری نظم جهانی  برای ما بهتر است.

ماهیت عدم همسویی

در مرکز این بحث ، امر عدم تعهد نهفته است. شاهدیم که هندوستان،بزرگترین دموکراسی، که مسلماً در حال تبدیل شدن به مهمترین شریک  دوجانبه با ایالات متحده است، اما در همین حال این کشور آمادگی حمایت فعالانه از اوکراین را نداشت.

مشاوران ارشد در هند به اهمیت روسیه در تامین تسلیحات برای این کشور، و اینکه هرگز با پاکستان متحد نمی شود و از دولت هندوستان انتقاد نمی کند، تاکید می کنند. در حالی که نارندرا مودی، نخست وزیر هند، به طور خصوصی از ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه انتقاد کرده و با ولادیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین صحبت کرده است، اما موضع هند در این مورد پایبندی به عدم تعهد مورد نظر آنهاست.

همانطور که یکی از وزیران هندی به من گفت: «هند در آینده هویت‌های متفاوتی خواهد داشت.» اینکه چگونه این خود را نشان می‌دهد باید دید. اما در حال حاضر، روسیه را به طور علنی محکوم نمی کند و استدلال می کند که در حالی که حاکمیت و تمامیت هر کشوری باید رعایت شود، مسائل امنیتی برای روسیه مهم است.

موضع لولا داسیلوا رئیس جمهور برزیل بسیار صریح تر بیان شده است. او در بازدید از پکن تصریح کرد که واشنگتن نمی تواند به او بگوید که در مورد چین چه کاری انجام دهد: “هیچکس نمی تواند برزیل را از ادامه توسعه روابط خود با چین باز دارد.” او همچنین گفت که “در عین حال، چین ارتباطات تجاری خود در منطقه را از ۲ درصد صادرات برزیل به ۳۲ درصد در ۲۰ سال گذشته افزایش داده است.”

لولا منعکس کننده یک تفکر مستقل در سیاست خارجی است که از دیرباز رویکرد او و کشور او بوده است. در سال ۲۰۱۱، وزیر امور خارجه وقت، آنتونیو پاتریوتا، توضیح داد که اگرچه حفاظت از مردم بنغازی در برابر معمر قذافی ضروری است، اما برزیل از قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد در مورد منطقه پرواز ممنوع در لیبی حمایت نخواهد کرد،. این در زمانی اتفاق افتاد که در اوج چیزی که به بهار عربی معروف بود، بودیم. رای ممتنع برزیل بیشتر از آنکه ضدغربی باشد، قضاوت سنجیده ای بود که غرب باید در مورد اقدامات نظامی در خارج از کشور محتاط باشد.

پاتریوتا گفت: «تاکنون در لیبی حتی یک پرچم اروپا یا آمریکا در جریان تظاهرات سوزانده نشده است. مهم این است که ما وضعیت را همینطور نگه داریم.»

برخی استدلال می کنند که از دست دادن نفوذ آمریکا در آمریکای لاتین به دلیل تمرکز واشنگتن بر افغانستان و عراق است. واقعیت هرچه می خواهد باشد، رهبران جدید در این کشورها پیوندهای سنتی خود با ایالات متحده را زیر سؤال برده‌اند، گرچه هنوز پاسخ قاطع در مورد آنچه در سالهای اخیر اتفاق افتاده است نگرفته اند.

در حالی که تفاوت‌های زیادی از نظر جغرافیایی، اقتصاد و سیاست در میان بیشتر از ۷۵ کشور جنوب جهانی وجود دارد، تلاشی برای گرد هم آوردن برخی از اقتصادهای بزرگ تحت عنوان بریکس BRICS دیده می شود. برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی کمترین اشتراک را با هم دارند جز اینکه بخش عمده ای از اقتصاد جهانی را نمایندگی می کنند. چین و هند حتی در جنوب قرار ندارند و کاملاً در نیمکره شمالی مستقر هستند.

روسیه نقش کلیدی در تأسیس بریکس ایفا کرد و بدون شک برای دعوت از مصر، اتیوپی، ایران، عربستان سعودی، آرژانتین و امارات متحده عربی برای پیوستن به این اتحادیه در آخرین نشست آنها فشار زیادی وارد آورد. فقط آرژانتین است که خارج شده است. بریکس جدید  BRICS+ تقریباً ۳۰ درصد از اقتصاد جهان را تشکیل خواهد داد.

فشار برای ایجاد نظم جدید جهانی

روسیه به فشار برای ایجاد نظم جهانی جدید همچنان ادامه می‌دهد که به گونه ای آشکار در سخنرانی پوتین در کنفرانس امنیتی مونیخ در سال ۲۰۰۷ بیان شد. از آن زمان، او به طور مداوم در سخنرانی‌های خود به غرب حمله کرده و استدلال می‌کند که نظم کنونی جهانی بحران زا بوده و سیستم جدیدی  باید راه اندازی شود. روسیه برای  به ثمر رساندن این امر پیگیر است و بهترین  شاهد مسیر پرواز های وزیر امور خارجه این کشور سرگئی لاوروف به دیگر کشورهاست.

با این حال، سال هاست که پیوندهای روسیه  با کشورهای جنوب جهانی در حال توسعه است. وقتی یک دهه پیش برای شرکت در جلسه ای به جزیره کوچک پالائو Palau از مجمع الجزایر اقیانوس آرام سفر کردم، از تلاش روسیه که با تعداد قابل توجهی  برای حضور در آنجا شرکت کرده و مراودات آنها با رهبران دیگر کشورها و ارائه طرح های مشارکت های اقتصادی شگفت زده شدم. همین امر در مورد  بسیاری دیگر از کشورهای آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین صادق بود.

با این حال، روسیه نیز همانند ایالات متحده و کشورهای اروپایی به این امر توجه می کند که کشورهای جنوب جهانی بیشتر به اتخاذ یک موضع غیر متعهد در قرن ۲۱ علاقه دارند. موضع قدرتمندی که با توجه به استقلال رای و بدور از سمتگیری آماده محکوم کردن طرف های خاطی هستند، که روشی جذاب است.روشی که استقلال آنها را نشان می دهد و از همه طرف های درگیر دعوت می کند تا به نظرات آنها توجه کنند، در حالی که پیوندهای مهم اقتصادی یا سیاسی خود را به خطر نمی اندازند.

کاری که غرب باید انجام دهد

خوب چه کار کنیم؟

مهمتر از همه، کشورهای اروپایی و ایالات متحده باید درک کنند و بپذیرند که روابط تغییر کرده است. با تقویت تلاش‌های دیپلماتیک برای گفت‌وگو درباره موضوعات مورد نگرانی، باید رویکرد منحصر به هر کشور بطور جداگانه مورد نظر باشد. این به معنای گماردن دیپلمات‌های با کیفیت بالا در کشورهای کلیدی است با این مأموریت که هدفش یافتن راه‌هایی برای تعمیق و تقویت پیوندها و درک آن چیزی است که این دولت‌ها به دنبال آن هستند.

این کار آسانی نیست. برخی کشورها به دنبال برونداد های دشوار و مسلماً غیرممکن هستند. سهولت در مهاجرت به اروپا یکی از  درخواست های رایج است که اغلب به تجارت بدون تعرفه نیز مرتبط است. همانطور که رئیس جمهور جیکوب زوما بلافاصله پس از تحلیف خود به عنوان رئیس جمهور آفریقای جنوبی به من گفت: “شما یک انتخاب دارید – می توانید کالاهای ما را بردارید یا می توانید مردم ما را ببرید.” کدام یک را می خواهید؟

همانطور که اوکراین در مناقشه خود با کشاورزان لهستانی دریافته است، حتی دلسوزترین کشورها همراه با اوکراین نمی توانند به تجارتی که مستقیماً بر کشاورزی یا صنعت آنها تأثیر می گذارد، اجازه فعالیت دهند. باز شدن بازارهای جدید در اقتصادهای رو به رشد در سراسر جنوب جهانی برای بسیاری از اقتصادهای در حال توسعه بسیار جذاب تر از دست و پنجه نرم کردن  با مقررات و سهمیه های تعیین شده از جانب غرب است.

دیپلماسی، تلاشی «قطره‌-قطره» ایست که گاهی چندین دهه طول می‌کشد تا نتایج واقعی خود را نشان دهد. اما در مورد بحران های بزرگی که جهان با آن مواجه است، تعامل طولانی مدت ارزش این تلاش را خواهد داشت. اغلب وزرای امور خارجه و رهبران برجسته تنها زمانی ظاهر می شوند که یک بحران برای بحث وجود داشته باشد.

این تعامل طولانی مدت باید دو طرفه باشد. نگرانی ها و اولویت های دیگر کشورها باید در نظر گرفته شود. این امر به ویژه در مورد اثرات تغییرات آب و هوایی صادق است. دیپلماسی پس از COP28** می تواند تفاوت واقعی ایجاد کند.

قطع  بودجه‌های توسعه بر پروژه‌ها تأثیر می‌گذارد و می‌تواند کشورها را در تلاش برای پیدا کردن حامی جایگزین تشویق کند. و در جایی که این حمایت ارائه می شود، آن رابطه مهم و موضوعیت پیدا خواهد کرد. زمانی که قطع بودجه ها ضروری است لاغر شدن بهتر از سقوط از  لبه های پرتگاه است و اینجاست که کمک به تامین منابع مالی جدید بیشتر قدردانی خواهد شد.

سوال بزرگتری که به طور کلی مطرح است، اینست که آیا این یک اقتصاد کاذب است. بدتر شدن مشکلات در دراز مدت هزینه بیشتری دارد. ارائه کمک های توسعه محور که به بهبود امنیت در یک چهارچوب ژئوپلیتیکی کمک می کند را ممکن است سیاستمدارانی را که تمایلی به این کمک ها ندارند بیشتر تشویق کند تا ارزش آن را تشخیص دهند.

برخی کشورها خواهان نقش بیشتر در نهادهایی مانند سازمان ملل هستند. چندین دهه است که استدلال هایی مطرح شده است مبنی بر اینکه عضویت دائم شورای امنیت سازمان ملل باید فراتر از پنج عضو کنونی آن، بریتانیا، ایالات متحده، چین، روسیه و فرانسه باشد. بیشترین کشورهایی که از آنها نام برده می شود شامل هند، ژاپن، آلمان و برزیل که پیشتاز کشورهای آمریکای لاتین است.

اما با وجود اینکه ایده افزایش تعداد اعضا با تایید عمومی روبرو می شود، اما برای تحقق بخشیدن به آن به واقعیت کاری صورت نگرفته است. برای بسیاری این یک اولویت نیست، اما در مبارزه  برای نظم جهانی جدیدی که بهتر عمل می کند، این موضوع را نمی توان و نباید نادیده گرفت.

برای تعامل با کشورهای جنوب جهانی در مورد طیف وسیعی از موضوعات بسیار قبل از اینکه انتظار حمایت از آنها وجود داشته باشد. اساساً نیاز به ایجاد روابط بلندمدت جدیدی بوجود آمده است: یافتن مکانیسم های رسمی و غیررسمی برای انجام این کار مهم است.

در جهان و در زمان افزایش تنش ها و چالش ها ی پیش رو، به همان اندازه که در تقویم برای قرار گذاشتن جا هست، برای گردآوردن گروه های مختلف نیز باید فضا وجود داشته باشد. رفتار با کشورهای جنوب جهانی به عنوان کشورهای متمایز هم حیاتی و هم فوری است. حاصل افزایش تعامل دیپلماتیک با این کشورها در حال حاضر در آینده ثمره خواهد داد.

متن اصلی این نوشته را در اینجا می توانید ملاحظه کنید.

https://www.chathamhouse.org/publications/the-world-today/2024-02/stop-taking-global-south-granted

* Nauru نائورو کشور کوچکی از جزایر اقیانوس آرام روز دوشنبه اعلام کرد که به رسمیت شناختن دیپلماتیک را از تایوان به چین تغییر می دهد، اقدامی که تعداد رو به کاهش متحدان دیپلماتیک تایوان را به ۱۲ کشور در سراسر جهان کاهش می دهد.

** COP28 یا بیست و هشتمین کنفرانس اعضای کنوانسیون چارچوب سازمان ملل در مورد تغییرات آب و هوایی