هدف از صدور این بیانیه چیست؟

آنچه در این بیانیه (نه به جنگ نه به جمهوری اسلامی)  به قصد فراموش شده اینست که این جنگ‌کثیفی را که اسرایئلی ها از همان ابتدای اشغال سرزمین های فلسطینی براه انداخته اند ندیده و توجه نمی کند که این  جنگی دو طرفه نیست و دو طرف جنگی ندارد. این جنگ کثیف و اقدامی جنایتکارانه است که یک‌طرف  آن مردم‌مظلوم و بی دفاع فلسطینی هستند که چندین دهه قربانی شده  و سازمانهایی که نمایندگی این مردم را دارند و مجبور به مقاومت می شوند و آنها نیز قربانی تجاوز و اشغالگری هستند و حق دارند در مقابل متجاوز به هر شکلی مقاومت کنند و طرف دیگر دولتی فاشیستی و متجاوز و اشغالگر است که چندین دهه است که به هر شکل و بهانه ای به کشتار مردم دست زده و حامیان گردن کلفت غربی او نیز در تمام این دوران تاریخی تمام قد در کنار او ایستاده و از او حمایت می کنند.  

زبان این بیانیه متاسفانه نان به نرخ روز خوردن و همراه شدن با رسانه های مسلط غربی است همان زبانی ‌که رسما از مداخله و کشتار ناتو در دیگر کشورها در گذشته حمایت کرده و در آینده نیز کشتار و ویرانی توسط نیروهای ناتو و هم پیمانان آنها از جمله حمله احتمالی اسرایئل به ایران را حمایت خواهد کرد.

دیدن بعضی از اسامی برایم تعجب آور بود که با چه توجیهی امضا خود را در کنار  افرادی گذاشته اند که در گذشته وقیحانه در بیانیه ای در دورانی که ناتو آماده تجاوز به لیبی بود خواهان حمله نظامی به لیبی شدند.

البته این شاید تمام قضیه نباشد، به نظر می رسد کمی هم محافظه کاری از ترس دستگاههای امنیتی در غرب و حفظ شغل ‌مقام و امنیت فردی نیز این روزها به این‌نوع رفتارها  دامن زده و در آینده شاید بیشتر شاهد چنین رفتارهایی باشیم.

این بیانیه ها بیشتر شباهت به بیانیه های بی خاصیتی دارد که با محکومیت طرفین و البته از ابتدا تا به انتهای آن با تاکید بیشتر بر نقش ایران و حماس و حزب الله و دیگر نیروهای مقاومت در جنگی که اسرایئل براه انداخته است به جای محکومیت جنایتکار، قربانیان این فاجعه بشری را هدف گرفته اند.  

در هر پاراگراف در این بیانیه از همان ابتدا تلاش شده با طرح تروریسم حماس و نقش بنیادگرایی و برجسته کردن جنگ طلبی نیروهای مقاومت به‌گونه ای تصویر سازی شود که در پس پرده چنین فضا سازی هایی تصویر جنایتکار اصلی پنهان شده و تصویر قربانی پررنگ تر دیده شود. ضمن اینکه باید یادآور شد که جمهوری اسلامی یک طرف این جنگ‌ نبوده و نیست. 

یک‌سال از این جنگ لعنتی بر علیه مردم در غزه گذشته است و بیشتر از دوهفته است که مردم‌لبنان نیز در آتش جنگی که اسرایئل آغاز کرده است می سوزند. ده ها هزار نفر در غزه و هزاران نفر در لبنان قربانی بمبارانهای وحشیانه اسرایئل شده اند. ایران بر خلاف انتظار بسیار خویشتنداری کرده و فقط با پاسخ های حساب شده سعی در بازدارندگی داشته است. تاسف آور است که دوستان ما بعد از اینهمه کشتار و جنایت در این فاجعه بشری قربانی و‌جنایتکار جنگی را در کنار هم محکوم کرده و نام این بیانیه را نه به جنگ گذاشته اند. امروز اگر کسی با حداقل وجدان و احساس انسانی به غزه و بیروت نگاه کند و اینهمه جنایت و تخریب را همزمان به پای حماس و جمهوری اسلامی و اسرایئل بنویسد، نه می توان به وجدان حقوق بشری او باور کرد و نه به شعار «نه به جنگ او » وقتی جای جنایتکار و قربانی را عوض‌می کند.

اگر بدنبال بازتاب این‌متن در میان مردم منطقه هستید بروید سراغ مردم در غزه و لبنان و همین متن را برای آنها ترجمه کنید ببینید چگونه تف و لعنت تان می کنند. آنها امضا کنندگان جنین بیانیه هایی را تف‌و لعنت می کنند چون نمی توانند اینهمه بی انصافی در قضاوت را نسبت به خود و جنایتکاری چون نتان یاهو ببینند. شما خودتان را جای آن مردم مجروح و دربدر و دریده شده در کمپ های زیر بمب و آتش اسرایئلی ها بگذارید، آنوقت به این بیانیه نگاه کنید و ببینید مشتی انسان که در رفاه و آسایش در اروپا و امریکا نشسته اند به آنها که تنها حامیان شما هستند تروریست می گویند و آنها را هموزن جنایتکاری چون نتان یاهو قلمداد می کنند، به چه چشمی نگاه می کنند؟

از قدیم‌گفتند یک‌سوزن به خودت بزن، بعد یک‌جوالدوز به دیگری. 

این بیانیه ها و تفسیر های بی خاصیت رسانه های مسلط در غرب خاک پاشیدن به چشم مردمی است که روزانه زیر بمب های جنایتکاران اسرایئلی قربانی شده و خون گریه می کنند.

متن بیانیه در زیر آمده است:

بیانیه چند صد نفر از دانشگاهیان، هنرمندان، نویسندگان و کنشگران سیاسی و مدنی

برای صلح، آزادی و دموکراسی جنگ در خاورمیانه را متوقف کنید!

نه به جنگ، نه به جمهوری اسلامی ایران!

درآستانه‌ی سالگردِ حمله‌ی تروریستی حماس به اسرائیل و بمبارانِ یک‌ساله مردمِ غزه به دستورِ دولتِ نتانیاهو که بسیاری از مدافعِان حقوقِ بشر و کارشناسان آن را جلوه آشکاری از نسل‌‌کشی می‌خوانند، در پی ترورِ رهبرانِ حماس و حزب‌الله، حمله‌‌ی ارتشِ اسرائیل به جنوبِ لبنان و موشک‌پرانی حکومتِ جمهوری اسلامی به اسرائیل، خطرِ گسترشِ جنگ بالا گرفته و ممکن است که ایران نیز به یکی از کانون‌ها و صحنه‌های جنگ بدل شود.

رجزخوانی‌ها و ماجراجویی‌های بنیادگرایانِ حاکم بر ایران و متحدان منطقه‌ای آن برای نابودی اسرائیل و ادعای بنیادگرایانِ اسرائیلی برای تحمیلِ «نظم نوین» در خاورمیانه تنها دعوت به ستیز و کشتار و ویرانی بیش‌تر در منطقه است. نه موشک‌پرانی حکومتِ جمهوری اسلامی و حمله‌های نظامی گروه‌های موسوم به “محور مقاومت” به اسرائیل به مردم فلسطین کمک می‌کنند و نه بمب‌های اسرائیلی برای غزه و لبنان و ایران صلح و دموکراسی و آزادی به ارمغان می‌آورند.

حکومتِ جمهوری اسلامی و گروه‌های بنیادگرای حامی آن با جنگ‌های نیابتی در منطقه، خواست‌های مردمِ فلسطین را به گروگان گرفته‌اند و دولتِ نتانیاهو با کشتار در غزه و لبنان و ادعای «نظم نوین» جنگ را در منطقه خاورمیانه گسترش می‌دهد. حمایت از هر سوی درگیر در این جنگ ناانسانی پشت کردن به مردم و ضربه زدن به زندگی انسان‌ها و آرمانِ صلح، دموکراسی، رفاه، امنیت و همزیستی مسالمت‌آمیز در منطقه است. هر دو سوی این جنگ فرسایشی و ضدانسانی به افزایش تنش و گسترش جنگ در منطقه دامن می‌زنند و نتیجه جز مرگ و ویرانیِ، آوارگی، تشدیدِ سرکوب و خفقان، رشدِ افراط‌گرایی و ناامنی نیست.

ما امضا کنندگان این بیانیه هم‌چون صدای سومی که به رغم افق‌های فکری مختلف، با جنگ‌طلبی و جنگ افروزی هر دو سوی این درگیری مخالفیم، از سازمانِ مللِ متحد، دولت‌های عضو، نهادهای حقوق بشری و مردمِ طرفدار صلح و دموکراسی در ایران و اسرائیل و منطقه و جهان می‌خواهیم که با افزایش فشار بر همه سوی‌های درگیری و تلاش برای برقراری آتش بس فوری در منطقه، مانع از گسترشِ جنگ به جبهه‌های تازه شده و جنگ را متوقف کنند. به جنونِ سوداگرانِ مرگ پایان دهید! دفاع از صلح، دفاع از آزادی و کرامتِ انسانی است.