پشت کردن به فرصت تاریخی

انتخاب احمدی نژاد

چهارسال از روی کار آمدن دولت آقای احمدی نژاد گذشت. دولت احمدی نژاد، چنانکه خودش مدعی است، دولت امام زمان بود. پیمان نامه با امام زمان نوشت، سخنگوی دولتش آن را به جمکران برد و با دست خود به درون چاه انداخت. از آنجا که آقای احمدی نژآد چشم براه آقا هستند و جزو منتظرین ظهور، در جلسات کابینه صندلی خالی برای ایشان تعبیه کرده و سر سفره غذا نیز بشقاب خالی غذای ایشان همیشه حاضر بوده و گویا جانماز ایشان نیز در صف جلوی صف نماز گذارده می شود.

بهرحال هرچه بود، دولت ایشان عملا در این چهارساله نشان داد که جز به امام زمان، پاسخ گوی کسی دیگر نیست. گرچه بارها و بارها توسط نمایندگان مجلس به ایشان تذکر داده شد که آقا شما منتخب مردم هستید و پاسخگوی مجلس و مردم، اما گویا ایشان سخت بر این باور آیت الله مشکینی بودند که ملائکه آرای خود را به نفع ایشان و از طرف آقا امام زمان برای انتخاب و پاسخگویی ایشان بر حضرتش برگزیده اند و نیازی به پاسخگویی به مجلس و مردم و رهبر نیست.

در این چهارساله بسیاری بحران ها از سر این مملکت گذشت که چه بسا اگر اقبال به مردم ما یاری نمی کرد، مملکت برای همیشه نابود شده و روزگار امروز ما البته بدتر از آن بود که در عراق و افغانستان شاهدیم.

مردم و مملکت ما شانس آوردند که عراق و افغانستان پیشمرگ شده و روزگار چنان بر حکومت بوش تنگ آمد که از حمله به ایران صرف نظر کرد.

اقبال یار مردم ما شد که اوباما در امریکا به ریاست جمهوری رسید و پروژه حمله نظامی و تغییر رژیم از خارج که نتیجه اش جز نابودی مملکت و بدبختی مردم نبود، به کنار گذاشته شد و رهبری امریکا راه مذاکره با نظام اسلامی را در پیش گرفت. انتخاب اوباما و تاثیر سیاست ها او در منطقه و بویژه در خصوص کشور ما ایران نقطه عطفی در تاریخ کشور ماست.

تنش سی ساله میان دو حکومت رو به آرامش گرفته، یخ های رابطه کم کم آب شده و چشم انداز رابطه ای معقول میان جمهوری اسلامی ایران و حکومت ایالات متحده امریکا در افق آینده مشهود گردیده است.

پیام نوروزی آقای اوباما پس از سی سال تنش در مناسبات سیاسی دو کشور، نقطه عطف این رابطه بود.

آقای اوباما بری اولین بار خطاب به مردم و رهبران ایران خواستار مذاکره، بهبود مناسبات و تجدید مناسبات میان دو کشور شد.

تغییر فاحش در دیپلماسی ایالات متحده امکانات بسیار جدیدی در مقابل رهبری جمهوری اسلامی ایران فراهم آورده است. در تمام دوران ۸ ساله حکومت بوش و بویژه پس از حادثه ۱۱ سپتامبر، جمهوری اسلامی در مرکز توجه و حمله بود و به عنوان یکی از اعضای محور شرارت در معرض تهدید حمله نظامی و تغییر رژیم سیاسی قرار گرفته بود.

این سیاست پس از روی کار آمدن آقای اوباما به سیاست مذاکره مستقیم و بدون پیش شرط به منظور دستیابی به حداقل مناسبات رسمی و قابل قبول برای دو کشور تغییر کرده است. رهبران جمهوری اسلامی گرچه رسما به این سیاست تا کنون پاسخ در خور و شایسته ای نداده اند، اما بطور غیررسمی از مذاکره استقبال کرده اند.

جمهوری اسلامی که با شعار «امریکا شیطان بزرگ است» نه تنها در ایران که در منطقه با تکیه بر احساسات ضدامریکایی – بویژه در سالهای اخیر – سرمایه گذاری کرده است، اینک از مذاکره با امریکا صحبت کرده و هر دو طرف با دست کشیدن از شعارهای تحریک آمیز امکانات فراهم آوردن فضای مذاکره را تدارک می بینند.

بهبود مناسبات ما بین دو کشور گرچه در سطوح بالای رهبری هر دو کشور ایران و ایالات متحده در مرکز توجه قرار گرفته و روند اولیه آن آغاز شده، اما همچنان محافل قدرتمندی مخالف پیشرفت مذاکرات بوده و به اشکال گوناگون در صدد کارشکنی و توقف این مذاکرات می باشند. محافلی که در تمام سالهای گذشته موجودیت و حضور خود را در قدرت، بر پایه ی دشمنی و تخاصم موجود بنا نهاده اند.

محافل دست راستی و جنگ طلب اسرائیلی نیز به کمک هر دو گرایش جنگ طلب آمده و آماده اند که در موقعیت مناسب قطار مذاکره را از مسیر آن خارج نمایند.

حضور احمدی نژاد درمقام ریاست جمهوری ایران یکی از موانع اصلی موجود در بهبود مناسبات دو کشور است.

احمدی نژاد طی سالهای گذشته با استفاده از هر فرصتی به تشنج هرچه بیشتر در مناسبات سیاسی میان دوکشور دامن زده و عملا با تحریکات ضداسرائیلی خویش به مدد گرایشات جنگ طلب نو محافظه کار در ایالات متحده برآمده و نه تنها محافل دست راستی و جنگ طلب اسرائیلی را تحریک نموده که افکار عمومی جهان را برعلیه نظام سیاسی در ایران برانگیخته است.

ادامه حضور احمدی نژاد در مقام ریاست جمهوری مانعی جدی در پیشرفت روند مذاکراتی است که آغاز شده و می تواند به تغییرات بنیادین در مناسبات میان دو کشور ارتقاء پیدا کند.

ممانعت از ادامه ی حضور احمدی نژاد در مقام ریاست جمهوری برای یک دوره دیگردر حقیقت بیانگر تمایل و انتخاب مردم و رهبران حکومت ایران در راستای حمایت از سیاست تعدیل تشنج در خاورمیانه است. انتخاب احمدی نژاد به ریاست جمهوری عملا روند مذاکرات در آینده را به مخاطره خواهد انداخت. کمک به انتخاب احمدی نژاد، چه به صورت فعال و چه به شکل انفعالی آن، کمک به مقابله و رویارویی احتمالی جمهوری اسلامی ایران با اسرائیل و ایالات متحده و تشدید تشنج هر بیشتر درمنطقه و مناسبات میان دو کشور خواهد بود.

اکنون که رهبری ایالات متحده برای بازسازی مناسبات خود با کشورهای منطقه خاورمیانه دست دوستی به سوی رهبران منطقه دراز کرده است، و بار دیگر فرصت تاریخی برقراری مناسبات میان دو کشور بدون پیش شرط های غیرقابل قبول فراهم آمده،به نظر می رسد که مردم و رهبران جمهوری اسلامی می روند که با یک انتخاب آگاهانه برای دهمین دوره ریاست جمهوری در کشور از این فرصت تاریخی بهره برداری نموده و با انتخاب یک چهره اصطلاح طلب، مدیر اجرایی توانمند و شخصیتی که حمایت نخبگان ایرانی را به همراه دارد، به میز مذاکره پاسخ مناسب دهند و در روند تعدیل خشونت و تنش در منطقه همراه با رهبران ایالات متحده فصل جدیدی را آغاز کنند. این انتخاب نه تنها به ثبات بیشتر موقعیت کشور در منطقه خواهد انجامید، بلکه موجبات تحولات اصلاح طلبانه را در ساختار کنونی نظام حکومتی ایران نیز فراهم می آورد.

با احترام،
رضا فانی یزدی
۲ ژوئن ۲۰۰۹