فرصتی گرانبها برای جمهوری اسلامی ایران

پس از ماهها تلاش دیپلماتیک و پیشبرد یک دیپلماسی موفق توسط ایالات متحده با هدف ارجاع پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت و تشدید فشارهای بین‌المللی بر جمهوری اسلامی ایران این کشور بالاخره موفق گردید که با ارسال پیامی محکم از جانب جامعه بین‌المللی و به روشی متحد موافقت تمامی پنج عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد را جلب نموده و در بیانیه‌ای که از طرف شش قدرت بزرگ جهانی دوشنبه شب گذشته صادر گردید خواستار ارجاع پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد گردید.

موافقت روسیه و چین با ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت گرچه با تاکید بر خودداری از هر اقدامی بر علیه ایران تا برگزاری نشست آینده آژانس بین‌المللی انرژی اتمی IAEE تا ماه مارس امسال بیانگر عدم تمایل این دو کشور به اقدامی عاجل بر علیه جمهوری اسلامی می‌باشد. اما موافقت آنها نشانه ایست از تفوق دیپلماسی ایالات متحده و چلب دو کشور فوق و همراه کردن آنها و ایجاد یک بلوک همه جانبه جهانی بر علیه جمهوری اسلامی ایران و انزوای بین‌المللی این کشور در صحنه جهانی. 

آیا این اقدام نشانه شکست دیپلماسی تیم ایرانی هدایت کننده مذاکرات بوده و پایان راه است؟

و یا اینکه به قول آقای لاریجانی مسئول تیم مذاکره کننده جمهوری اسلامی ایران، این اقدام به معنای پایان دیپلماسی و روش‌های مسالمت‌آمیز است؟ یا به یک معنی آغاز مقابله و روشهای غیر مسالمت آمیز؟

وزیر امور خارجه آلمان در مصاحبه با اشپیگل پس از صدور بیانیه گفت «بین گفتار و کردار ایرانی‌ها تناقض وجود دارد و برای حل چنین تناقضی ما خواستار توضیح و تضمین هستیم.» پرسش اینجاست که آیا مقامات جمهوری اسلامی ایران قادرند تا ماه مارس آینده با توضیح و تضمین‌های لازم تناقض بین گفتار و کردار خود را برطرف کرده و دور جدید مذاکرات را دوباره از سر گیرند؟ یا مذاکره دیگر تمام شده است و بجای مقامات ایرانی اعضای دائمی شورای امنیت تصمیم خواهند گرفت تاخیر و بی‌توجهی مقامات ایرانی به پیام یکسان جامعه جهانی و اعضای دائمی شورای امنیت و اصرار بر ادامه فعالیت‌های تحقیقاتی غنی سازی واحیانا آغاز عملیات غنی سازی و تلاش در جهت دستیابی به اورانیوم غنی شده مورد نیاز سوخت نیروگاهها و مورد مصرف برای مقاصد نظامی مطمئنا به ارجاع پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت منجر خواهد شد. ارجاع پرونده به شورای امنیت و قرار گرفتن ایران در کرسی متهم اساسا بحراان کنونی را وارد فاز جدیدی نموده که کنترل و مدیریت بحران بطور کلی از دست مقامات ایرانی خارج گردیده و هیچ مزیتی برای مقامات ایرانی نخواهد داشت.

علاج حادثه را باید قبل از وقوع آن کرد. ارجاع پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت برای آن دسته از مقامات ایرانی که بدنبال حل بحران از طریق مذاکره و دیپلماسی بوده و بر حقوق ایران طبق معاهده NPT  پافشاری می‌کنند و همچنین بر به کارگیری انرژی هسته‌ای برای مقاصد غیرنظامی اصرار می‌ورزند هیچ دست آورد مثبتی نخواهد داشت. 

فرصت تاریخی برای مذاکره:

هنوز مدیریت بحران تا نشست آینده آژانس بین‌المللی درماه مارس در اختیار رهبری نظام اسلامی است اما با ارجاع پرونده به شورای امنیت و توانمندی ایالات متحده در بسیج افکار عمومی جهان از طریق شبکه‌های غول‌آسای خبری و قدرت سیاسی-دیپلماتیک این کشور در همراه کردن سایر کشورهای عضو شورای امنیت و دیگر محافل موثر جهانی، در حقیقت مدیریت بحران بسرعت از دست مقامات ایرانی خارج گشته و تماما در اختیار اعضای دائمی شورای امنیت قرار خواهد گرفت که عمدتا تحت تاثیر سیاست‌های ایالات متحده عمل خواهند کرد.

موقعیت کنونی ایالات متحده در عراق، و ناتوانی این کشور در حل بحران کنونی، نیاز به همکاری با جمهوری اسلامی ایران برای کنترل بحران و قدرت تاثیرگذاری مقامات ایرانی در تحولات منطقه بویژه در عراق، افغانستان و لبنان، نگرانی جهانی از بحران انرژی و افزایش ناگهانی و غیرقابل پیش‌بینی قیمت نفت و عدم آمادگی جهان مصرف کننده برای انرژی جایگزین، از یکسو و فقدان آمادگی لازم نظامی برای یک حمله نظامی سراسری یا پیشگیرانه  محدود و نگرانی از حملات تلافی‌جویانه نظامی ایران و پیامدهای احتمالی آن در منطقه و آسیب‌پذیری نیروهای امریکایی در عراق و افغانستان از سوی دیگر، و همچنین مخالفت شدید محافل رقیب بوش با سیاست او در عراق و خواست آنها بر خروج نیروهای این کشور از عراق، موقعیت برتری را برای جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات کنونی فراهم  آورده است. 

این فرصت تاریخی از جهتی یادآور فرصت تاریخی است که نصیب مقامات جمهوری اسلامی ایران پس از فتح خرمشهر در جنگ با عراق گردید که اگر با عقلانیت و منطق دیپلماتیک و بدور از تعصبات و آرمانگرایی‌های انقلابی و جاه‌طلبانه مورد استفاده قرار می‌گرفت نه نیازی به نوشیدن جام زهر بود و نه چند صد هزار کشته و مجروح و میلیاردها دلار ویرانی و خسارات برای کشور به جای می‌گذاشت. در عوض رهبری کشور می‌توانست با پذیرش آتش‌‌بس پیشنهادی کشورهای عربی و دریافت غرامت 60 میلیارد دلاری آنها موجبات توانمندسازی زیربنای کشور را فراهم نماید.

فرصت تاریخی کنونی نیز بر ای همیشه باقی نخواهد ماند. ارجاع پرونده به شورای امنیت، قطع مذاکرات و از سرگیری فرایند غنی سازی در کشور شرایط را بکلی تغییر خواهد داد. ائتلاف و بلوک کنونی بر علیه ایران در تمامی محافل بین‌المللی تقویت خواهد شد، با اعمال تحریم‌های اقتصادی زیربنای اقتصادی و تکنولوژیک کشور در هم خواهد ریخت، و شورش‌های منطقه‌ای و درگیریهای داخلی جامعه را با بحران‌های جدی مواجه خواهد کرد. در چشم‌انداز سالهای آتی مقامات جمهوری اسلامی ایرانی از وحشت پروژه تغییر رژیم آمریکا بخش قابل توجهی از بودجه کشور را صرف خرید و ساخت تجهیزات نظامی نموده و رهبری کشور را متقاعد به ساخت سلاح هسته‌ای برای مقابله با حمله‌های احتمالی خواهند کرد و بر شدت حمایت و کمک به جریانهای افراطی و احیانا تروریستی خواهند افزود.

در چنین حالتی است که امریکا و متحدان او موفق خواهند شد که پروژه هسته‌ای ایران را با پروژه تغییر رژیم پیوند زده و افکار عمومی جهان را که از دستیابی یک رژیم تروریستی به سلاح هسته‌ای وحشت دارند، متقاعد نموده و با خود همراه کنند. آنگاه است که عراقیزه شدن ایران و پروژه واقعی تغییر رژیم متحقق خواهد شد.

این یک واقعیت است که ایالات متحده و اسرائیل پرونده هسته‌ای ایران را در شورای حکام و شورای امنیت به عنوان بخشی از پروژه تغییر نظام با ظرافت و هوشمندی بکار گرفته‌اند. تنها راه مقابله با این اقدام و خنثی نمودن این پروژه، پذیرش قطعنامه شورای حکام و توقف کامل فرآیند غنی سازی از تحقیقات تا تولید می‌باشد. توقف کامل فرآیند غنی سازی در حقیقت به این معناست که سایر کشورهای عضو شورای حکام و سایر اعضای شورای امنیت سازمان ملل از حوزه سیاست‌های ایالات متحده جدا خواهند شد.

اجماع کنونی اعضای دائمی شورای امنیت و همچنین کشورهای عضو شورای حکام و افکار عمومی جهان بر علیه سیاست‌های بحران آفرین و تنش‌زای جمهوری اسلامی ایران و موفقیت ایالات متحده در ایجاد بلوک هماهنگ و جهانی محصول سیاست‌های نابخردانه و غیرمسئولانه نظام اسلامی است.

رویکرد اروپا به جمهوری اسلامی ایران، رویکرد تغییر رژیم نیست، گرچه مساله حقوق بشر و دمکراسی بخشی از نگرانی‌های آنهاست. چین و روسیه نه تنها رویکرد تغییر رژیم در ایران را حمایت نمی‌کنند که حامی وطرفدار ابقای این نظامند چرا که به عنوان میانجی هردوطرف دعوا را سرکیسه کرده و از تضاد کنونی بیشترین بهره‌های سیاسی و اقتصادی را می‌برند و اساسا نه مساله‌ای با حقوق بشر دارند و نه نگران دمکراسی در ایرانند چرا که خود ناقض حقوق بشر و دمکراسی در کشورهای خویش‌اند.

تنها نگرانی جامعه جهانی بویژه در شرایط کنونی که مقامات جمهوری اسلامی ایران از جمله رئیس جمهور این حکومت از نابودی کشورهای دیگر سخن می‌گویند آن است که یک کشور حامی تروریسم و خواستار محو دیگر کشورها، به سلاح اتمی مجهز گردد.

فائق آمدن به این نگرانی جهانی و همراه کردن افکار عمومی جهان در حمایت از عدم مداخله نظامی و سیاست امریکایی تغییر رژیم و بازسازی اعتماد از دست رفته و خلع سلاح ایالات متحده، تعلیق و توقف کامل فرآیند غنی سازی و تحقیقات مربوط به آن است.

جمهوری اسلامی ایران، بویژه آن بخشی از نظام و نیروهای پیرامونی آنها که بقای خود را در مقابله نظامی و جنگ و ویرانی کشور و نهایتا نابودی خود در چشم‌انداز آتی نمی‌بینند، نباید که این فرصت تاریخی را از دست بدهند.

رضا فانی یزدی

۱۳ بهمن ۱۳۸۴

2 فوریه 2006