پروژه ناتمام امریکا و جمهوری اسلامی ایران
رضا فانی یزدی
rezafani@yahoo.com
سهشنبه ٨ آذر ١٣٨٤
ایالات متحده در حقیقت امکان بازگشایی جبهه جدیدی در مقابله با ایران را ندارد. از آنجا که امید به تهاجم نظامی و تغییرات ناگهانی از بین خواهد رفت، یکبار دیگر گرانیگاه مبارزه برعلیه رژیم جمهوری اسلامی به داخل کشور منتقل خواهد گردید و جنبش مسالمتآمیز برای دگرگونی ساختاری در درون کشور نقش محوری پیدا خواهد کرد.
حمله نظامی ایالات متحده و کشورهای همپیمان به عراق دو سال ونیم پیش در حالی انجام گرفت که میلیونها نفر در سراسر جهان در اعتراض به آن با برپایی تظاهرات و راهپیماییهای چندصد هزار نفری مخالفت خود را با اشغال و حمله نظامی اعلام میکردند.
دولت بوش اما علیرغم مخالفت گسترده جهانی و همچنین عدم موافقت متحدین اروپایی از جمله دولتهای فرانسه و آلمان و دیگر کشورها، و نیز علیرغم نظر بازرسان سازمان ملل متحد مبنی برعدم وجود سلاحهای کشتار جمعی در عراق، به این جنگ مبادرت نمود.
جستجو برای یافتن سلاحهای کشتار جمعی در عراق
با وجود اینکه بازرسان سازمان ملل در گزارشهای خود به شورای امنیت از وجود سلاحهای کشتار جمعی در عراق اظهار بیاطلاعی مینمودند و هانس بلیکس Hans Blix ومحمد البرادعی در گزارشات خود به شورای امنیت در تاریخ ٩ ژانویه، ١٤ فوریه، ٦ و ٧ مارس ٢٠٠٣ صریحا از هرگونه فعالیت عراق در جهت دستیابی این کشور به سلاحهای کشتار جمعی (شیمیایی، بیولوژیک و هستهای) اظهار بیاطلاعی نموده و وجود اینگونه سلاحها را در عراق منکر شدند. اما مقامات حکومت بوش با جعل اطلاعات و ارائه اسناد و شواهد جعلی و ساختگی (نگاه کنید به گزارش کالین پاول به شورای امنیت به تاریخ ٥ فوریه ٢٠٠٣ و نطق سالانه بوش در کنگره به تاریخ ٢٨ ژانویه ٢٠٠٣) و بزرگنمایی خطر و توان هستهای و شیمیایی عراق بویژه پس از فضای وحشتآور ١١ سپتامبر در این کشور توانستند با جلب توافق همه جانبه کنگره آمریکا و توجیه افکار عمومی در این کشور در تاریخ ٢٠ مارس ٢٠٠٣ حمله نظامی همهجانبه و ویرانگر به عراق را عملی ساد.
آشکار شدن افسانه دروغین سلاحهای کشتار جمعی عراق
٦ هفته پس از آغاز حمله نظامی و یک ماه پس از آنکه بوش پایان عملیات موفقیتآمیز نظامی را از عرشه ناوگان جنگی این کشور به جهانیان اعلام داشت، وزارت دفاع این کشور (پنتاگون) به منظور جستجو و یافتن سلاحهای کشتار جمعی در عراق دست به ایجاد کمیتهای تحت عنوان گروه بررسی عراق (Iraq Survey Group) زد. سه ماه پس از تشکیل این گروه، مسئول گروه فوق، آقای دیوید کی David Kay در گزارش خود به کنگره به صراحت بیان کرد که «تاکنون هیچ اثری از سلاحهای کشتار جمعی پیدا نکردهایم.» این گزارش موجب آن شد که آقای کی از مقام خود برکنار شده و بجای ایشان آقای چارلز دولفر (Charles Duelfer) طی حکمی از طرف رئیس سازمان سیا (CIA) مسئولیت این کمیته را عهدهدار شود.
در تاریخ ششم اکتبر ٢٠٠٤، یعنی پس از ١٦ ماه بررسی و تحقیق توسط گروه برسی عراق برای یافتن سلاحهای کشتار جمعی اینبار آقای چارلز دولفر در گزارش خود به کنگره ایالات متحده نتیجهگیری کرد که «صدام حسین هیچگونه سلاح کشتار جمعی از نوع شیمیایی و بیولوژیک نداشته و حتی توانایی ساختن سلاح هستهای را نیز با توجه به امکانات بررسی شده در عراق نداشته است.»
این گزارش عملا نقطه پایانی بود برای جستجو و پایان یافتن ماجرای سلاحهای کشتارجمعی در عراق. ششم ماه پس از این تاریخ، در روز ٣١ مارس ٢٠٠٥، کمیسیون تواناییهای اطلاعاتی ایالات متحده در زمینه سلاحهای کشتار جمعی (Commission on the Intelligence Capabilities of the US Regarding Weapons of Mass Destruction) در گزارش خود به رئیس جمهور ایالات متحده، فقدان و عدم دسترسی به سلاحهای کشتار جمعی در عراق را به عنوان جدیترین و خسارتبارترین فضاحت اطلاعاتی در تاریخ اخیر ایالات متحده ارزیابی نمود.
فشارهای فزاینده بردولت امریکا برای خروج از عراق
دولت بوش که با تاکید بر خطر دستیابی عراق به سلاحهای کشتار جمعی و احیانا انتقال اینگونه سلاحها به گروههای تروریستی تصویر وحشتآور حملات شیمیایی، بیولوژیکی و هستهای را بر سرمردم این کشور و جهان متمدن گسترده بود، اکنون با برملا شدن اطلاعات جعلی و گزارشات مستند مقامات وابسته به وزارت دفاع این کشور مبنی بر عدم وجود سلاحهای کشتار جمعی در عراق، بشدت اعتبار خود را از دست داده است. بوش که درماههای اولیه جنگ عراق بر اساس نظرخواهیهای متعدد دارای بیشترین محبوبیت ممکن به عنوان رئیسجمهور در این کشور بود، اکنون پس از سی ماه از سپری شدن جنگ در بدترین شرایط از نظر تایید افکار عمومی قرار گرفته است.
عواملی همچون
● جعل اطلاعات و ارائه اسناد و شواهد ساختگی به کنگره،
● فضاحت شکنجه دانیان سیاسی در دان ابوغریب و اعتراضات وسیع به اعمال غیرانسانی در این رابطه و از دست رفتن حیثیت ایالات متحده در جهان،
● افزایش روزانه تعداد حملات به نیروهای امریکایی،
● کشتار بیش از ٢٠٧٠ سرباز امریکایی و مجروح شدن بیش از ١٥٥٠٠ نظامی دیگر،
● هزینه سرسامآور جنگ به میزان ٥.٥ میلیارد دلار در ماه،
● و آینده نامعلوم و بیسرانجام حضور نظامیان امریکایی در عراق،
موجب آن شده است که این روزها برخلاف روزهای آغازین جنگ که بوش با حمایت همهجانبه کنگره و حمایت اکثریت امریکائیان یکهتاز میدان بود، درداخل و خارج کشور مورد انتقادهای شدید قرار گیرد.
این روزها بیشتر مردم امریکا و بویژه جناح رقیب بوش در حزب دمکرات به این نتیجه رسیدهاند که علیرغم اطلاعات جعلی و ساختگی که موجب حمایت آنها از حمله نظامی گردید، دیگر نباید سکوت اختیار کرد. برخی از آنها با صراحت اعلام میکنند که گرچه در مقطع پیش از جنگ قاطعانه از بوش و سیاستهای او در خاورمیانه و از جمله حمله به عراق حمایت کردهاند، ولی دیگر دلیلی وجود ندارد که این سیاست ادامه پیدا کند. چرا که
● اولا سلاح کشتار جمعی در عراق وجود نداشت و همه تبلیغات در این رابطه بیپایه و اساس بوده است.
● دوما اینکه هیچ رابطهای بین رژیم عراق و سازمان تروریستی القاعده موجود نبوده است و تاکنون هیچ نشانهای دال بر چنین رابطهای بدست نیامده است.
● سوم اینکه تروریسم و بویژه نقش القاعده در آسیب زدن به امریکا نه تنها فروکش نکرده و کنترل نشده است که عراق به مامن و پناهگاهی امن برای تروریستها و طیف نیروهای ضدامریکایی تبدیل شده که ضربات سختی را به نیروهای نظامی امریکا به عنوان دشمن مشترک وارد نمودهاند.
● نکته آخر اینکه نیروهای نظامی آمریکایی در حقیقت وظیفه خودشان را که سرنگونی رژیم صدام بوده انجام داده، صدام و نزدیکان او را دستگیر نموده یا به هلاکت رساندهاند، و دیگر وظیفهای به عهده آنها نیست. مساله امنیت و وضعیت سیاسی آینده عراق در حقیقت با وجود نظامیان امریکایی روزبه روز پیچیدهتر گشته و هیچ چشمانداز روشنی ندارد.
مخالفت برخی دمکراتهای کنگره با ادامه سیاست بوش در عراق
جان مارتا (John Murtha) نماینده کنگره امریکا از ایالت پنسیلوانیا اخیرا در فراخوانی به تاریخ ١٧ نوامبر ٢٠٠٥ یعنی کمتر از ٢ هفته پیش خواستار خروج فوری و تنظیم جدول زمانبندی برای خروج کامل نیروهای نظامی امریکا از عراق شد. او معتقد است که «نیروهای نظامی ما تمام آنچه را که از آنها خواسته شده بود انجام دادهاند. ایالات متحده نمیتواند هیچ دستاورد دیگری را از طریق حضور نظامی در عراق بدست آورد. همین الآن زمانی است که باید سربازان ما به خانه برگردند.» وی با توجه به نظرخواهیهای اخیردر عراق میگوید »در نظرخواهیهای اخیر که در عراق انجام شده، بیشتر از ٨٠ درصد عراقیها قویا مخالف حضور نظامیان خارجی هستند. همچنین ٤٥ درصد از جمعیت عراق معتقدند که ترور و حمله به نیروهای امریکا کار درستی است.» او همچنین میگوید « سربازان امریکایی در حقیقت دشمن مشترکی هستند برای سنیها، طرفداران صدام و نیروهای جهادی غیرعراقی.»
مارتا عقیده دارد که «خروج نیروهای امریکایی مشوقی خواهد بود برای نیروهای امنیتی عراق که کنترل را خود بدست گیرند.» او همچنین معتقد است که «خروج نیروهای نظامی امریکایی از عراق پیامی است به تمام مردم عراق که بدانند عراق آزاد است، آزاد از اشغال نظامی ایالات متحده» و این پیام در واقع «پیامی است به جامعه سنی در عراق که بخاطر آزادی عراق در روند شکلگیری حاکمیت سیاسی شرکت کنند.»
ناکامی راه حل نظامی در عراق
این تنها دمکراتها در کنگره نیستند که حضور نظامیان در عراق را موجب تشدید وخامت اوضاع ارزیابی میکنند. ژنرال کیسی (Casey) در گزارش خود به کنگره ایالات متحده در سپتامبر گذشته تاکید کرد که «احساس اشغال نظامی در عراق نیروی محرکه اصلی در پشت اغتشاشات کنونی است.» همچنین ژنرال ابیزید، فرمانده نیروهای امریکایی در عراق، در همان روز در گزارش خود به کنگره تاکید کرد که «بخشی از سیاست و استراتژی ما برای مقابله با اغتشاشات کنونی در عراق، تقلیل حضور ما در ملاء عام و کاهش نیروهای نظامی است.»
موضع رهبران و دولتمردان عراقی
علاوه بر مقامات نظامی امریکایی و سیاستمداران این کشور، رهبران و سران گروههای عراقی نیز در جلسه اخیر خود تحت نام کنفرانس وفاق ملی عراق در قاهره که با شرکت بیش از ٦٠ تن از سران و نمایندگان گروههای عراقی و از جمله رئیس جمهوری و نخستوزیر عراق، آقایان جلال طالبانی و ابراهیم جعفری، برگذار شد نیز بر ضرورت خروج نیروهای نظامی خارجی از عراق تاکید نمودند و خواستار یک جدول زمانبندی برای این خروج شدند. در قطعنامه این کنفرانس که با اکثریت آرای شرکت کنندگان به تصویب رسید، ضمن توافق بر جدول زمانبندی برای خروج نظامیان بیگانه از عراق، بر مقاومت به عنوان حق مشروع ملتها درمقابل نیروهای بیگانه تاکید گردیده و برحفظ وحدت و حاکمیت عراق و اجازه ندادن به دخالت نیروهای خارجی در امور داخلی این کشور نیز تاکید شده است.
شرایط کنونی حاکی از آن است که ایالات متحده بهر صورت باید هرچه سریعتر نیروهای نظامی خود را از عراق خارج نماید. از طرف دیگر، خروج نیروهای نظامی امریکایی از عراق مورد تایید وحمایت مقامات جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته است. آیتالله خامنهای رهبر جمهوری اسلامی ایران در ملاقات اخیر خود با آقای جلال طالبانی رئیس جمهور عراق ایشان را ترغیب کرد که با ارائه جدول زمانی خواستار خروج نیروهای خارجی شود. ایشان در این دیدار گفت «حضور بیگانگان در عراق، حضوری خسارتبار برای مردم این کشور است و دولت و ملت عراق میتوانند با ارائه جدول زمانبندی خواستار خروج اشغالگران شوند.»
دستاوردهای حمله نظامی به منطقه برای ایران
نگاهی به روند چندساله گذشته در منطقه حکایت از آن دارد که جمهوری اسلامی ایران به خرج ایالات متحده و به زور نظامیان این کشور موفق گردیده است که از شر دو دشمن خطرناک خود در منطقه رهایی یابد.
● یک – رژیم صدام به عنوان دشمن شماره یک جمهوری اسلامی ایران، و رقیب و مدعی رهبری جنبش ضدامریکایی و ضداسرائیلی در منطقه در هیئت یک رژیم عرب و مسلمان که در جنگ هشت ساله خود با ایران بزرگترین بحران را بر جمهوری اسلامی وارد آورده و بیشترین خسارات را بر جای گذاشت.
● دو – رژیم طالبان که رهبر آن با پوشیدن جامه امیرالمومنین مدعی خلافت اسلامی شده و با کشتار دیپلماتهای ایرانی در هرات میرفت که آتش جنگ دیگری در منطقه را شعلهور نماید و با ایجاد پایگاههای تروریستی در حقیقت گوی سبقت را از تمامی دول ضدامریکایی و اسرائیلی در منطقه ربوده بود، اینک وجود ندارند.
ایالات متحده با هزینه بیش از ٢٧٠ میلیارد دلار و هلاکت بیش از ٣٠٠٠ نظامی امریکایی و بیش از ٢٠٠٠٠ مجروح جنگی در عراق و افغانستان، ایران را از شر دو دشمن منطقهای خود آسوده خاطر کرد. آنچه امروز در عراق و افغانستان به جای دو رژیم صدام و ملاعمر بجای مانده است، حکومتهایی است که بشدت خواهان مناسبات دوستانه با جمهوری اسلامی ایران میباشند. در حقیقت جمهوری اسلامی ایران در سه سال گذشته دو دستاورد بزرگ داشته است. یک، فروپاشی قدرت مسلط و متمرکز طالبان در افغانستان و برآمدن ائتلافی از نیروهای شمال که بخشی از آنها تحت نفوذ جمهوری اسلامی ایران بوده و برخی از محافل قدرت در این کشور بویژه در مناطق هممرز با ایران در استان هرات در افغانستان را دست دارند. دو، حضور اکثریت شیعه، بویژه حضور پرقدرت دو حزب مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق و حزبالدعوه که نه تنها ظرف ٢٥ سال گذشته عمدتا مهمان جمهوری اسلامی ایران بوده و از کمکهای بیدریغ رژیم اسلامی در تمامی زمینههای نظامی، فرهنگی و اقتصادی بهره بردهاند، همچنین مرجعیت شیعه بردگی سیاسی این کشور سایه انداخته است.
رژیم جمهوری اسلامی بدون کمترین هزینهای در پرتو سیاستهای مقامات کاخ سفید موفق شد که سایه وحشت زندگی در کنار دو رژیم غیرقابل پیشبینی صدام و ملاعمر را از سر بزداید. خروج نیروهای امریکایی در حقیقت آخرین مرحله از این بازی پیروزمندانه برای جمهوری اسلامی ایران است. با این حال مقامات حکومتی در هر دو کشور نگران تحولات منطقه پس از خروج نیروهای نظامی از عراق میباشند.
نگرانیهای مربوط به آینده
برخی از مقامات امریکایی نگران آنند که با خروج نیروهای نظامی امریکا، جنگ داخلی تمامی عراق را درخود فرو برده و نهایتا ائتلافی از نیروهای ضدامریکایی، و در مرکز آن هسته قدرتمند تروریستی با گرایشات القاعده، نه تنها در عراق که در کل منطقه شکل گرفته و اساسا در آینده امریکا را در منطقه با مشکلات جدیتری از آنچه امروز در پیش دارد، مواجه خواهد کرد. در مقابل این نگرانی، موافقین خروج نظامی امریکا معتقدند که هم اکنون در حقیقت جنگ داخلی در جریان است، تروریسم در منطقه فوران کرده و حضور هرچه بیشتر نظامیان امریکا به مشروعیت بخشیدن بیشتر عملیات تروریستی و قدرت گرفتن بیشتر محافل القاعده کمک خواهد کرد، در حالیکه خروج نظامیان امریکا تروریسم را منزوی خواهد ساخت چرا که پس از آن گروههای تروریستی در عراق عملا در مقابل مردم و نیروهای عراقی قرار خواهند گرفت. از جهتی دیگر، محافل گوناگون قدرت در عراق از جمله کردها، شیعیان و سنیها پس از خروج نظامیان امریکایی مجبور خواهند شد که برای حفظ تمامیت ارضی عراق و کنترل تروریسم و امنیت کشور بر سر میز مذاکره نشسته و نهایتا به توافقهایی دست یابند.
پروژه ناتمام امریکا در منطقه
رژیمهای سوریه و جمهوری اسلامی ایران نیز پس از خروج نظامیان امریکایی از عراق عملا سودی از آشفتگی و اغتشاشات و ناامنی در این کشور نخواهند برد و از آنجا که حکومت عراق عمدتا تحت تاثیر حکومت جمهوری اسلامی است و با توجه به نقش برتر شیعیان در حکومت این کشور و استقرار یک نظام جدید اسلامی در منطقه، مقامات جمهوری اسلامی در ایران بیشتر مساعدت به تثبیت حکومت در عراق خواهند داشت و هرگونه حمایت آنها از عملیات تروریستی و آشوبگرانه در نتیجه آنها را در مقابل مرجعیت شیعه در عراق قرار خواهد داد که به شدت از آن پرهیز میکنند. از طرف دیگر، برای محافل نومحافظهکار امریکایی، خروج نظامیان از عراق و منطقه در زمانی که هنوز جمهوری اسلامی ایران برپاست، شکست تلقی میگردد. چرا که پروژه آنها تغییر سه رژیم در عراق، افغانستان و ایران بود و خروج آنها در شرایطی که جمهوری اسلامی ایران نقش جدیتری را در تحولات آینده عراق ایفا خواهد کرد در حقیقت شکست این پروژه محسوب میشود ولی چارهای جز پذیرش شرایط کنونی نیست.
ایالات متحده در حقیقت امکان بازگشایی جبهه جدیدی در مقابله با ایران را ندارد. حضور بیش از ١٥٠هزار نظامی این کشور در عراق، با توجه به قدرت عملیات استشهادی ایران در این کشور و قدرت آتش موشکی و توپخانه جمهوری اسلامی ایران، شرایط را به نفع ایران تغییر داده است. از جهت دیگر، تجربه افغانستان و عراق باعث شده است که مقامات نظامی امنیتی در جمهوری اسلامی ایران از آمادگیهای لازم برخوردار گردند.
موضع ایران نسبت به خروج نیروهای امریکایی از عراق
همین گرایش نظامی – امنیتی در جمهوری اسلامی ایران گرچه بظاهر از خروج نظامیان امریکایی از عراق حمایت میکند، ولی در اساس معتقد است که حضور هرچه بیشتر نظامیان امریکایی در عراق به نفع آنهاست چرا که اگر قرار است درگیری و مقابلهای صورت گیرد، بهترین زمان هم اکنون است چرا که ایالات متحده در ضعیفترین وضعیت خود قرار گرفته است و حضور دهها هزار نیروی خسته نظامی آنها در عراق و افغانستان شدت آسیبپذیری آنها را صدچندان خواهد کرد. ریچارد آرمیتاژ معاون وزارت امور خارجه امریکا در سال گذشته بیان داشت که « امروز دشمنان ما از حضور ما در عراق خشنودند و تمایل دارند که ما در عراق باقی بمانیم، چرا که آنجاست که میتوانند از ما قربانی بگیرند »
در عین حال، جناحهای معتدلتر نظام جمهوری اسلامی که علاقهای به مقابله نظامی با ایالات متحده ندارند، از خروج نیروهای نظامی این کشور از عراق استقبال میکنند چرا که اولا تثبیت رژیم عراق و رفع خطر حمله نظامی ایالات متحده و خروج نظامیان این کشور از منطقه به تضعیف گرایش نظامی-امنیتی در قدرت سیاسی ایران منجرگردیده و از طرف دیگر، حل و فصل مسائل سیاسی و امنیتی عراق موجبات ازسرگیری مناسبات ایران و ایالات متحده را فراهم نموده و عملا به بهبود مناسبات دو کشور کمک خواهد کرد.
تثبیت اوضاع عراق و خروج نظامیان امریکایی از این کشور که به برچیده شدن بساط گروههای مخالف نظام جمهوری اسلامی ایران در عراق برای همیشه منجر گردیده و عملا امکان حضور نیروهای اپوزیسیون ایرانی در این کشوررا منتفی خواهد کرد، نیز مورد عنایت مقامات جمهوری اسلامی است.
تاثیر خروج نیروهای نظامی امریکا در تحولات آینده اپوزیسیون
بنابراین بدور از انتظار نخواهد بود که در پی خروج نظامیان امریکایی از عراق، برخی از پروژههای کنونی ایالات متحده در رابطه با اپوزیسیون اساسا دچار تغییرات جدی گردیده و بخشی از اینگونه پروژهها منتفی گردند. حداقل چشمانداز ائتلاف مجاهدین و سلطنتطلبان و چلبیهای ایرانی پیرامون آنها که مدتها در مرکز توجه نومحافظهکاران امریکایی بود، و بخشی از پروژه تغییر رژیم (regime change) که اساس آن بر مقابله نظامی استوار گردیده بود، اساسا موضوعیت خود را از دست خواهد داد و از آنجا که امید به تهاجم نظامی و تغییرات ناگهانی از بین خواهد رفت، یکبار دیگر گرانیگاه مبارزه برعلیه رژیم جمهوری اسلامی به داخل کشور منتقل خواهد گردید و جنبش مسالمتآمیز برای دگرگونی ساختاری در درون کشور نقش محوری پیدا خواهد کرد.
تحلیلی بر پیامدهای خروج نیروهای نظامی امریکا از عراق
پروژه ناتمام امریکا و جمهوری اسلامی ایران
رضا فانی یزدی
rezafani@yahoo.com
سهشنبه ٨ آذر ١٣٨٤ایالات متحده در حقیقت امکان بازگشایی جبهه جدیدی در مقابله با ایران را ندارد. از آنجا که امید به تهاجم نظامی و تغییرات ناگهانی از بین خواهد رفت، یکبار دیگر گرانیگاه مبارزه برعلیه رژیم جمهوری اسلامی به داخل کشور منتقل خواهد گردید و جنبش مسالمتآمیز برای دگرگونی ساختاری در درون کشور نقش محوری پیدا خواهد کرد.
حمله نظامی ایالات متحده و کشورهای همپیمان به عراق دو سال ونیم پیش در حالی انجام گرفت که میلیونها نفر در سراسر جهان در اعتراض به آن با برپایی تظاهرات و راهپیماییهای چندصد هزار نفری مخالفت خود را با اشغال و حمله نظامی اعلام میکردند.
دولت بوش اما علیرغم مخالفت گسترده جهانی و همچنین عدم موافقت متحدین اروپایی از جمله دولتهای فرانسه و آلمان و دیگر کشورها، و نیز علیرغم نظر بازرسان سازمان ملل متحد مبنی برعدم وجود سلاحهای کشتار جمعی در عراق، به این جنگ مبادرت نمود.
جستجو برای یافتن سلاحهای کشتار جمعی در عراق
با وجود اینکه بازرسان سازمان ملل در گزارشهای خود به شورای امنیت از وجود سلاحهای کشتار جمعی در عراق اظهار بیاطلاعی مینمودند و هانس بلیکس Hans Blix ومحمد البرادعی در گزارشات خود به شورای امنیت در تاریخ ٩ ژانویه، ١٤ فوریه، ٦ و ٧ مارس ٢٠٠٣ صریحا از هرگونه فعالیت عراق در جهت دستیابی این کشور به سلاحهای کشتار جمعی (شیمیایی، بیولوژیک و هستهای) اظهار بیاطلاعی نموده و وجود اینگونه سلاحها را در عراق منکر شدند. اما مقامات حکومت بوش با جعل اطلاعات و ارائه اسناد و شواهد جعلی و ساختگی (نگاه کنید به گزارش کالین پاول به شورای امنیت به تاریخ ٥ فوریه ٢٠٠٣ و نطق سالانه بوش در کنگره به تاریخ ٢٨ ژانویه ٢٠٠٣) و بزرگنمایی خطر و توان هستهای و شیمیایی عراق بویژه پس از فضای وحشتآور ١١ سپتامبر در این کشور توانستند با جلب توافق همه جانبه کنگره آمریکا و توجیه افکار عمومی در این کشور در تاریخ ٢٠ مارس ٢٠٠٣ حمله نظامی همهجانبه و ویرانگر به عراق را عملی ساد.
آشکار شدن افسانه دروغین سلاحهای کشتار جمعی عراق
٦ هفته پس از آغاز حمله نظامی و یک ماه پس از آنکه بوش پایان عملیات موفقیتآمیز نظامی را از عرشه ناوگان جنگی این کشور به جهانیان اعلام داشت، وزارت دفاع این کشور (پنتاگون) به منظور جستجو و یافتن سلاحهای کشتار جمعی در عراق دست به ایجاد کمیتهای تحت عنوان گروه بررسی عراق (Iraq Survey Group) زد. سه ماه پس از تشکیل این گروه، مسئول گروه فوق، آقای دیوید کی David Kay در گزارش خود به کنگره به صراحت بیان کرد که «تاکنون هیچ اثری از سلاحهای کشتار جمعی پیدا نکردهایم.» این گزارش موجب آن شد که آقای کی از مقام خود برکنار شده و بجای ایشان آقای چارلز دولفر (Charles Duelfer) طی حکمی از طرف رئیس سازمان سیا (CIA) مسئولیت این کمیته را عهدهدار شود.
در تاریخ ششم اکتبر ٢٠٠٤، یعنی پس از ١٦ ماه بررسی و تحقیق توسط گروه برسی عراق برای یافتن سلاحهای کشتار جمعی اینبار آقای چارلز دولفر در گزارش خود به کنگره ایالات متحده نتیجهگیری کرد که «صدام حسین هیچگونه سلاح کشتار جمعی از نوع شیمیایی و بیولوژیک نداشته و حتی توانایی ساختن سلاح هستهای را نیز با توجه به امکانات بررسی شده در عراق نداشته است.»
این گزارش عملا نقطه پایانی بود برای جستجو و پایان یافتن ماجرای سلاحهای کشتارجمعی در عراق. ششم ماه پس از این تاریخ، در روز ٣١ مارس ٢٠٠٥، کمیسیون تواناییهای اطلاعاتی ایالات متحده در زمینه سلاحهای کشتار جمعی (Commission on the Intelligence Capabilities of the US Regarding Weapons of Mass Destruction) در گزارش خود به رئیس جمهور ایالات متحده، فقدان و عدم دسترسی به سلاحهای کشتار جمعی در عراق را به عنوان جدیترین و خسارتبارترین فضاحت اطلاعاتی در تاریخ اخیر ایالات متحده ارزیابی نمود.
فشارهای فزاینده بردولت امریکا برای خروج از عراق
دولت بوش که با تاکید بر خطر دستیابی عراق به سلاحهای کشتار جمعی و احیانا انتقال اینگونه سلاحها به گروههای تروریستی تصویر وحشتآور حملات شیمیایی، بیولوژیکی و هستهای را بر سرمردم این کشور و جهان متمدن گسترده بود، اکنون با برملا شدن اطلاعات جعلی و گزارشات مستند مقامات وابسته به وزارت دفاع این کشور مبنی بر عدم وجود سلاحهای کشتار جمعی در عراق، بشدت اعتبار خود را از دست داده است. بوش که درماههای اولیه جنگ عراق بر اساس نظرخواهیهای متعدد دارای بیشترین محبوبیت ممکن به عنوان رئیسجمهور در این کشور بود، اکنون پس از سی ماه از سپری شدن جنگ در بدترین شرایط از نظر تایید افکار عمومی قرار گرفته است.
عواملی همچون
● جعل اطلاعات و ارائه اسناد و شواهد ساختگی به کنگره،
● فضاحت شکنجه دانیان سیاسی در دان ابوغریب و اعتراضات وسیع به اعمال غیرانسانی در این رابطه و از دست رفتن حیثیت ایالات متحده در جهان،
● افزایش روزانه تعداد حملات به نیروهای امریکایی،
● کشتار بیش از ٢٠٧٠ سرباز امریکایی و مجروح شدن بیش از ١٥٥٠٠ نظامی دیگر،
● هزینه سرسامآور جنگ به میزان ٥.٥ میلیارد دلار در ماه،
● و آینده نامعلوم و بیسرانجام حضور نظامیان امریکایی در عراق،
موجب آن شده است که این روزها برخلاف روزهای آغازین جنگ که بوش با حمایت همهجانبه کنگره و حمایت اکثریت امریکائیان یکهتاز میدان بود، درداخل و خارج کشور مورد انتقادهای شدید قرار گیرد.
این روزها بیشتر مردم امریکا و بویژه جناح رقیب بوش در حزب دمکرات به این نتیجه رسیدهاند که علیرغم اطلاعات جعلی و ساختگی که موجب حمایت آنها از حمله نظامی گردید، دیگر نباید سکوت اختیار کرد. برخی از آنها با صراحت اعلام میکنند که گرچه در مقطع پیش از جنگ قاطعانه از بوش و سیاستهای او در خاورمیانه و از جمله حمله به عراق حمایت کردهاند، ولی دیگر دلیلی وجود ندارد که این سیاست ادامه پیدا کند. چرا که
● اولا سلاح کشتار جمعی در عراق وجود نداشت و همه تبلیغات در این رابطه بیپایه و اساس بوده است.
● دوما اینکه هیچ رابطهای بین رژیم عراق و سازمان تروریستی القاعده موجود نبوده است و تاکنون هیچ نشانهای دال بر چنین رابطهای بدست نیامده است.
● سوم اینکه تروریسم و بویژه نقش القاعده در آسیب زدن به امریکا نه تنها فروکش نکرده و کنترل نشده است که عراق به مامن و پناهگاهی امن برای تروریستها و طیف نیروهای ضدامریکایی تبدیل شده که ضربات سختی را به نیروهای نظامی امریکا به عنوان دشمن مشترک وارد نمودهاند.
● نکته آخر اینکه نیروهای نظامی آمریکایی در حقیقت وظیفه خودشان را که سرنگونی رژیم صدام بوده انجام داده، صدام و نزدیکان او را دستگیر نموده یا به هلاکت رساندهاند، و دیگر وظیفهای به عهده آنها نیست. مساله امنیت و وضعیت سیاسی آینده عراق در حقیقت با وجود نظامیان امریکایی روزبه روز پیچیدهتر گشته و هیچ چشمانداز روشنی ندارد.
مخالفت برخی دمکراتهای کنگره با ادامه سیاست بوش در عراق
جان مارتا (John Murtha) نماینده کنگره امریکا از ایالت پنسیلوانیا اخیرا در فراخوانی به تاریخ ١٧ نوامبر ٢٠٠٥ یعنی کمتر از ٢ هفته پیش خواستار خروج فوری و تنظیم جدول زمانبندی برای خروج کامل نیروهای نظامی امریکا از عراق شد. او معتقد است که «نیروهای نظامی ما تمام آنچه را که از آنها خواسته شده بود انجام دادهاند. ایالات متحده نمیتواند هیچ دستاورد دیگری را از طریق حضور نظامی در عراق بدست آورد. همین الآن زمانی است که باید سربازان ما به خانه برگردند.» وی با توجه به نظرخواهیهای اخیردر عراق میگوید »در نظرخواهیهای اخیر که در عراق انجام شده، بیشتر از ٨٠ درصد عراقیها قویا مخالف حضور نظامیان خارجی هستند. همچنین ٤٥ درصد از جمعیت عراق معتقدند که ترور و حمله به نیروهای امریکا کار درستی است.» او همچنین میگوید « سربازان امریکایی در حقیقت دشمن مشترکی هستند برای سنیها، طرفداران صدام و نیروهای جهادی غیرعراقی.»
مارتا عقیده دارد که «خروج نیروهای امریکایی مشوقی خواهد بود برای نیروهای امنیتی عراق که کنترل را خود بدست گیرند.» او همچنین معتقد است که «خروج نیروهای نظامی امریکایی از عراق پیامی است به تمام مردم عراق که بدانند عراق آزاد است، آزاد از اشغال نظامی ایالات متحده» و این پیام در واقع «پیامی است به جامعه سنی در عراق که بخاطر آزادی عراق در روند شکلگیری حاکمیت سیاسی شرکت کنند.»
ناکامی راه حل نظامی در عراق
این تنها دمکراتها در کنگره نیستند که حضور نظامیان در عراق را موجب تشدید وخامت اوضاع ارزیابی میکنند. ژنرال کیسی (Casey) در گزارش خود به کنگره ایالات متحده در سپتامبر گذشته تاکید کرد که «احساس اشغال نظامی در عراق نیروی محرکه اصلی در پشت اغتشاشات کنونی است.» همچنین ژنرال ابیزید، فرمانده نیروهای امریکایی در عراق، در همان روز در گزارش خود به کنگره تاکید کرد که «بخشی از سیاست و استراتژی ما برای مقابله با اغتشاشات کنونی در عراق، تقلیل حضور ما در ملاء عام و کاهش نیروهای نظامی است.»
موضع رهبران و دولتمردان عراقی
علاوه بر مقامات نظامی امریکایی و سیاستمداران این کشور، رهبران و سران گروههای عراقی نیز در جلسه اخیر خود تحت نام کنفرانس وفاق ملی عراق در قاهره که با شرکت بیش از ٦٠ تن از سران و نمایندگان گروههای عراقی و از جمله رئیس جمهوری و نخستوزیر عراق، آقایان جلال طالبانی و ابراهیم جعفری، برگذار شد نیز بر ضرورت خروج نیروهای نظامی خارجی از عراق تاکید نمودند و خواستار یک جدول زمانبندی برای این خروج شدند. در قطعنامه این کنفرانس که با اکثریت آرای شرکت کنندگان به تصویب رسید، ضمن توافق بر جدول زمانبندی برای خروج نظامیان بیگانه از عراق، بر مقاومت به عنوان حق مشروع ملتها درمقابل نیروهای بیگانه تاکید گردیده و برحفظ وحدت و حاکمیت عراق و اجازه ندادن به دخالت نیروهای خارجی در امور داخلی این کشور نیز تاکید شده است.
شرایط کنونی حاکی از آن است که ایالات متحده بهر صورت باید هرچه سریعتر نیروهای نظامی خود را از عراق خارج نماید. از طرف دیگر، خروج نیروهای نظامی امریکایی از عراق مورد تایید وحمایت مقامات جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته است. آیتالله خامنهای رهبر جمهوری اسلامی ایران در ملاقات اخیر خود با آقای جلال طالبانی رئیس جمهور عراق ایشان را ترغیب کرد که با ارائه جدول زمانی خواستار خروج نیروهای خارجی شود. ایشان در این دیدار گفت «حضور بیگانگان در عراق، حضوری خسارتبار برای مردم این کشور است و دولت و ملت عراق میتوانند با ارائه جدول زمانبندی خواستار خروج اشغالگران شوند.»
دستاوردهای حمله نظامی به منطقه برای ایران
نگاهی به روند چندساله گذشته در منطقه حکایت از آن دارد که جمهوری اسلامی ایران به خرج ایالات متحده و به زور نظامیان این کشور موفق گردیده است که از شر دو دشمن خطرناک خود در منطقه رهایی یابد.
● یک – رژیم صدام به عنوان دشمن شماره یک جمهوری اسلامی ایران، و رقیب و مدعی رهبری جنبش ضدامریکایی و ضداسرائیلی در منطقه در هیئت یک رژیم عرب و مسلمان که در جنگ هشت ساله خود با ایران بزرگترین بحران را بر جمهوری اسلامی وارد آورده و بیشترین خسارات را بر جای گذاشت.
● دو – رژیم طالبان که رهبر آن با پوشیدن جامه امیرالمومنین مدعی خلافت اسلامی شده و با کشتار دیپلماتهای ایرانی در هرات میرفت که آتش جنگ دیگری در منطقه را شعلهور نماید و با ایجاد پایگاههای تروریستی در حقیقت گوی سبقت را از تمامی دول ضدامریکایی و اسرائیلی در منطقه ربوده بود، اینک وجود ندارند.
ایالات متحده با هزینه بیش از ٢٧٠ میلیارد دلار و هلاکت بیش از ٣٠٠٠ نظامی امریکایی و بیش از ٢٠٠٠٠ مجروح جنگی در عراق و افغانستان، ایران را از شر دو دشمن منطقهای خود آسوده خاطر کرد. آنچه امروز در عراق و افغانستان به جای دو رژیم صدام و ملاعمر بجای مانده است، حکومتهایی است که بشدت خواهان مناسبات دوستانه با جمهوری اسلامی ایران میباشند. در حقیقت جمهوری اسلامی ایران در سه سال گذشته دو دستاورد بزرگ داشته است. یک، فروپاشی قدرت مسلط و متمرکز طالبان در افغانستان و برآمدن ائتلافی از نیروهای شمال که بخشی از آنها تحت نفوذ جمهوری اسلامی ایران بوده و برخی از محافل قدرت در این کشور بویژه در مناطق هممرز با ایران در استان هرات در افغانستان را دست دارند. دو، حضور اکثریت شیعه، بویژه حضور پرقدرت دو حزب مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق و حزبالدعوه که نه تنها ظرف ٢٥ سال گذشته عمدتا مهمان جمهوری اسلامی ایران بوده و از کمکهای بیدریغ رژیم اسلامی در تمامی زمینههای نظامی، فرهنگی و اقتصادی بهره بردهاند، همچنین مرجعیت شیعه بردگی سیاسی این کشور سایه انداخته است.
رژیم جمهوری اسلامی بدون کمترین هزینهای در پرتو سیاستهای مقامات کاخ سفید موفق شد که سایه وحشت زندگی در کنار دو رژیم غیرقابل پیشبینی صدام و ملاعمر را از سر بزداید. خروج نیروهای امریکایی در حقیقت آخرین مرحله از این بازی پیروزمندانه برای جمهوری اسلامی ایران است. با این حال مقامات حکومتی در هر دو کشور نگران تحولات منطقه پس از خروج نیروهای نظامی از عراق میباشند.
نگرانیهای مربوط به آینده
برخی از مقامات امریکایی نگران آنند که با خروج نیروهای نظامی امریکا، جنگ داخلی تمامی عراق را درخود فرو برده و نهایتا ائتلافی از نیروهای ضدامریکایی، و در مرکز آن هسته قدرتمند تروریستی با گرایشات القاعده، نه تنها در عراق که در کل منطقه شکل گرفته و اساسا در آینده امریکا را در منطقه با مشکلات جدیتری از آنچه امروز در پیش دارد، مواجه خواهد کرد. در مقابل این نگرانی، موافقین خروج نظامی امریکا معتقدند که هم اکنون در حقیقت جنگ داخلی در جریان است، تروریسم در منطقه فوران کرده و حضور هرچه بیشتر نظامیان امریکا به مشروعیت بخشیدن بیشتر عملیات تروریستی و قدرت گرفتن بیشتر محافل القاعده کمک خواهد کرد، در حالیکه خروج نظامیان امریکا تروریسم را منزوی خواهد ساخت چرا که پس از آن گروههای تروریستی در عراق عملا در مقابل مردم و نیروهای عراقی قرار خواهند گرفت. از جهتی دیگر، محافل گوناگون قدرت در عراق از جمله کردها، شیعیان و سنیها پس از خروج نظامیان امریکایی مجبور خواهند شد که برای حفظ تمامیت ارضی عراق و کنترل تروریسم و امنیت کشور بر سر میز مذاکره نشسته و نهایتا به توافقهایی دست یابند.
پروژه ناتمام امریکا در منطقه
رژیمهای سوریه و جمهوری اسلامی ایران نیز پس از خروج نظامیان امریکایی از عراق عملا سودی از آشفتگی و اغتشاشات و ناامنی در این کشور نخواهند برد و از آنجا که حکومت عراق عمدتا تحت تاثیر حکومت جمهوری اسلامی است و با توجه به نقش برتر شیعیان در حکومت این کشور و استقرار یک نظام جدید اسلامی در منطقه، مقامات جمهوری اسلامی در ایران بیشتر مساعدت به تثبیت حکومت در عراق خواهند داشت و هرگونه حمایت آنها از عملیات تروریستی و آشوبگرانه در نتیجه آنها را در مقابل مرجعیت شیعه در عراق قرار خواهد داد که به شدت از آن پرهیز میکنند. از طرف دیگر، برای محافل نومحافظهکار امریکایی، خروج نظامیان از عراق و منطقه در زمانی که هنوز جمهوری اسلامی ایران برپاست، شکست تلقی میگردد. چرا که پروژه آنها تغییر سه رژیم در عراق، افغانستان و ایران بود و خروج آنها در شرایطی که جمهوری اسلامی ایران نقش جدیتری را در تحولات آینده عراق ایفا خواهد کرد در حقیقت شکست این پروژه محسوب میشود ولی چارهای جز پذیرش شرایط کنونی نیست.
ایالات متحده در حقیقت امکان بازگشایی جبهه جدیدی در مقابله با ایران را ندارد. حضور بیش از ١٥٠هزار نظامی این کشور در عراق، با توجه به قدرت عملیات استشهادی ایران در این کشور و قدرت آتش موشکی و توپخانه جمهوری اسلامی ایران، شرایط را به نفع ایران تغییر داده است. از جهت دیگر، تجربه افغانستان و عراق باعث شده است که مقامات نظامی امنیتی در جمهوری اسلامی ایران از آمادگیهای لازم برخوردار گردند.
موضع ایران نسبت به خروج نیروهای امریکایی از عراق
همین گرایش نظامی – امنیتی در جمهوری اسلامی ایران گرچه بظاهر از خروج نظامیان امریکایی از عراق حمایت میکند، ولی در اساس معتقد است که حضور هرچه بیشتر نظامیان امریکایی در عراق به نفع آنهاست چرا که اگر قرار است درگیری و مقابلهای صورت گیرد، بهترین زمان هم اکنون است چرا که ایالات متحده در ضعیفترین وضعیت خود قرار گرفته است و حضور دهها هزار نیروی خسته نظامی آنها در عراق و افغانستان شدت آسیبپذیری آنها را صدچندان خواهد کرد. ریچارد آرمیتاژ معاون وزارت امور خارجه امریکا در سال گذشته بیان داشت که « امروز دشمنان ما از حضور ما در عراق خشنودند و تمایل دارند که ما در عراق باقی بمانیم، چرا که آنجاست که میتوانند از ما قربانی بگیرند »
در عین حال، جناحهای معتدلتر نظام جمهوری اسلامی که علاقهای به مقابله نظامی با ایالات متحده ندارند، از خروج نیروهای نظامی این کشور از عراق استقبال میکنند چرا که اولا تثبیت رژیم عراق و رفع خطر حمله نظامی ایالات متحده و خروج نظامیان این کشور از منطقه به تضعیف گرایش نظامی-امنیتی در قدرت سیاسی ایران منجرگردیده و از طرف دیگر، حل و فصل مسائل سیاسی و امنیتی عراق موجبات ازسرگیری مناسبات ایران و ایالات متحده را فراهم نموده و عملا به بهبود مناسبات دو کشور کمک خواهد کرد.
تثبیت اوضاع عراق و خروج نظامیان امریکایی از این کشور که به برچیده شدن بساط گروههای مخالف نظام جمهوری اسلامی ایران در عراق برای همیشه منجر گردیده و عملا امکان حضور نیروهای اپوزیسیون ایرانی در این کشوررا منتفی خواهد کرد، نیز مورد عنایت مقامات جمهوری اسلامی است.
تاثیر خروج نیروهای نظامی امریکا در تحولات آینده اپوزیسیون
بنابراین بدور از انتظار نخواهد بود که در پی خروج نظامیان امریکایی از عراق، برخی از پروژههای کنونی ایالات متحده در رابطه با اپوزیسیون اساسا دچار تغییرات جدی گردیده و بخشی از اینگونه پروژهها منتفی گردند. حداقل چشمانداز ائتلاف مجاهدین و سلطنتطلبان و چلبیهای ایرانی پیرامون آنها که مدتها در مرکز توجه نومحافظهکاران امریکایی بود، و بخشی از پروژه تغییر رژیم (regime change) که اساس آن بر مقابله نظامی استوار گردیده بود، اساسا موضوعیت خود را از دست خواهد داد و از آنجا که امید به تهاجم نظامی و تغییرات ناگهانی از بین خواهد رفت، یکبار دیگر گرانیگاه مبارزه برعلیه رژیم جمهوری اسلامی به داخل کشور منتقل خواهد گردید و جنبش مسالمتآمیز برای دگرگونی ساختاری در درون کشور نقش محوری پیدا خواهد کرد.