• اصرار بر ادامه پروژه غنی سازی در شرایط کنونی، با توجه به فشار بین المللی، فضای بیاعتمادی موجود در جهان کنونی و مصمم بودن ایالات متحده و اسرائیل در توقف پروژه غنی سازی، حتی به قیمت مداخلات اتمی و کاربرد سلاح هستهای به منظور نابودی کامل نیروگاههای کشور و تعطیلی کامل این پروژه، جز قربانی کردن مجموعه این تکنولوژی و دستاوردهای گرانقیمت آن، نصیبی برای کشور ما نخواهد داشت
اصرار بر ادامه غنی سازی در شرایط کنونی در حقیقت قربانی کردن کل پروژه هستهای کشور است که طی سالیان طولانی با سرمایه گذاری هنگفت و با تلاش غرور آفرین و تحسین برانگیز کارشناسان، محققین و دانشمندان هستهای کشور به نتایج امروز فرا روییده است.
رفتار سیاسی ماجراجویانه بخشی از حاکمیت نظام اسلامی متاسفانه باعث گردید که انرژی هستهای به عنوان یکی از منابع متنوع و مورد نیاز کشور برای تولید انرژی و استفاده صلح آمیز از آن در تمامی عرصههای علمی و فناوری به بهانههای غنی سازی به منظور تولید سلاح هستهای مورد ظن و بیاعتمادی در جامعه بینالمللی و حتی بخشی از هم میهنان ما در داخل و خارج از کشور قرار گیرد و در نهایت تاسف دستیابی به این تکنولوژی پیشرفته که میباید موجبات جشن و غرور ملی در یک کشور باشد، به بحران نگران کنندهای در مناسبات کشور ما با جهان خارج تبدیل گردد تا آنجا که بخشی از دوستداران واقعی کشورو صلح و امنیت در منطقه نگران از نتایج غیرقابل پیش بینی این بحران بپذیرند که در مقطع کنونی، پذیرش تعلیق کامل و دراز مدت در تمامی عرصههای پروژه غنی سازی، تنها راه برون رفت از بحران کنونی است و درواقع تنها راه نجات و حفظ مجموعه موسسات علمی و تحقیقاتی و نیروگاههای هستهای کشور است.
اصرار بر ادامه پروژه غنی سازی در شرایط کنونی، با توجه به فشار بین المللی، فضای بیاعتمادی موجود در جهان کنونی و مصمم بودن ایالات متحده و اسرائیل در توقف پروژه غنی سازی، حتی به قیمت مداخلات اتمی و کاربرد سلاح هستهای به منظور نابودی کامل نیروگاههای کشور و تعطیلی کامل این پروژه، جز قربانی کردن مجموعه این تکنولوژی و دستاوردهای گرانقیمت آن، نصیبی برای کشور ما نخواهد داشت.
ماهها از تعلیق و توقف همه فعالیتهای مربوط به غنی سازی که مورد توافق رهبران جمهوری اسلامی ایران پس از مذاکرات نوامبر سال گذشته با سه کشور اروپایی انگلیس، آلمان و فرانسه قرار گرفت، میگذرد. اینک اما مقامات ایرانی بار دیگر تمایل خود را به از سر گیری برخی از فعالیتهای حساس هستهای که قبلا به حالت تعلیق در آمده بود، ابراز نموده اند.
اعلام بهره برداری از تاسیسات تبدیل اورانیوم اصفهان و قصد شکستن مهرومومهای سازمان ملل و ازسرگیری بخشهایی از برنامه سوخت هسته ای، همزمان با اعلام تبدیل ٣٧ تن اورانیوم خام به گاز UF٤ که اولین بخش از پروسه غنی سازی اورانیوم مورد استفاده برای سوخت نیروگاهها و تولید سلاح هستهای است، نگرانی تمامی محافل صلح دوست در ایران و جهان را بر انگیخته و توجه جهانیان را باردیگر به کشور ما معطوف نموده است. مقامات ایرانی البته هنوز از آغاز مجدد غنی سازی در مراحل پیشرفته تر آن که تبدیل گاز UF٤ به UF٦ بوده، و تغلیظ آن در سانتریفوژها برای غنی سازی نهایی را نیازمند است، صحبتی به میان نیاورده و سازمان انرژی اتمی در این راستا هنوز گزارشی را تایید نکرده است.
پرسش اساسا اینجاست که اصرار رهبران جمهوری اسلامی ایران در آستانه نهمین دوره از انتخابات ریاست جمهوری در تشدید بحران هسته ای، چیست؟
تشدید بحران و افزایش فضای نگرانی در جامعه و محافل بین المللی، چه سودی را عاید آنها خواهد کرد؟
تهدید و ابراز تمایل رهبران کشور به ازسرگیری پروژه تعلیق شده غنی سازی و همزمان شدن آن با انتخابات را چگونه میتوان توضیح داد؟
جدای از اینکه انگیزه رهبران جمهوری اسلامی ایران از تشدید بحران کنونی چیست، که خود جای بررسی جداگانهای دارد، تشدید بحران اما در شرایط کنونی و در زمانی که محافلی در واشنگتن و تل آویو به بررسی طرحهای استراتژیک جنگی در ستادهای عملیاتی خود مشغولند و صحبت از استفاده از سلاحهای اتمی برای نابودی کامل موسسات علمی و تحقیقاتی و نیروگاههای کشور را در دستور عمل خود قرار داده اند و به تمرین و مانورهای متعدد آماده سازی برای حملههای وسیع و غافلگیرانه که هدفی جابودی کامل تاسیسات هستهای ایران را که بخشی از سرمایه ملی است، در سر نمیپرورانند، صحبت از شکستن مهرومومهای سازمان انرژی اتمی در تاسیسات اصفهان و نطنز و آغاز ازسرگیری پروژه غنی سازی، نتیجهای جز نابودی این موسسات در بر نخواهد داشت.
متاسفانه پیامهای متناقض، حمایتهای ضمنی و گاه صریح برخی از مسئولین عالیرتبه نظام در تایید تلاشهایی به منظور دستیابی به سلاحهای هستهای در کشور، و فعالیتهای مشکوک و ارائه اطلاعات متناقض به آژانس جهانی، باعث گردید که آژانس جهانی انرژی اتمی (IAEA) نیز که طبق اساسنامه خود هدفش تشویق و مساعدت و تامین وسایل تحقیقاتی درباره انرژی اتمی و توسعه آن و مبادله اطلاعات علمی و فنی به کشورها به منظور استفاده صلح آمیز و غیرنظامی از انرژی اتمی است، امروز پروژه غنی سازی در کشور را که در شرایط عادی آن میتوانست صرفا به منظور تامین سوخت نیروگاهها انجام گیرد، به دیده ظن و تردید نگریسته و با نگرانی از حضور محافل معینی در نظام که هدف خود را دستیابی و استفاده از این تکنولوژی به منظور تولید سلاحهای اتمی قرار داده اند، در شورای حکام، حکم به تعلیق کلیه مراحل مربوط به غنی سازی و بازفراوری و مشخصا، تولید و واردات سانتریفیوژهای گازی و قطعات آنها و هرگونه اقدام برای جداسازی پلوتونیوم و یا ساخت و اجرای تاسیسات جداسازی پلوتونیوم و کلیه آزمایشهای مربوطه در این زمینه مینماید. و بخشی از تاسیسات اتمی کشور را مهرو موم نموده و کلیه فعالیتهای اتمی را تحت نظارت بازرسان آژانس قرار میدهد. این درحالیست که حق استفاده از تکنولوژی هستهای و حتی غنی سازی به منظور دستیابی به سوخت مورد نیاز نیروگاههای هستهای همان گونه که در معاهده NPT تصریح گردیده، حق مسلم هر کشور بوده و در این زمینه نمیتوان و نباید هیچ استثنایی قائل شد. اما متاسفانه در شرایط کنونی وبویژه عزم ایالات متحده و اسرائیل در نابودی کامل تاسیسات هستهای کشور که محصول سالها تلاش دانشمندان وکارشناسان ایرانی در این رشته بوده و همچنین میلیاردها دلار از سرمایه ملی را به خود اختصاص داده است را نمیتوان فدای غنی سازی که خود بخشی از این پروژه است، نمود. غنی سازی اورانیوم و تامین سوخت نیروگاهها را باید به نفع حفظ سرمایه علمی و تکنولوژیک کشور که همان تاسیسات هستهای و نیروگاهها و کارشناسان و محققین این رشته هستند، متوقف نمود. و تا زمان مناسب و مورد قبول جامعه جهانی برای از سرگیری مجدد پروژه غنی سازی، فقط در چهارچوب مذاکرات چندجانبه بویژه با کشورهای اروپایی و روسیه اطمینان لازم را برای دریافت سوخت موردنیاز نیروگاههای کشور تضمین نمود.
کشورما نیازی به سلاح هستهای ندارد و امنیت کشور را نه در زمان حال، که در هیچ دورانی حتی در آیندههای دور و نزدیک نیز نمیتوان با دستیابی به سلاحهای اتمی و کشتار جمعی تضمین نمود. موضوع استفاده صلح آمیز از انرژی هستهای و حتی غنی سازی و تکمیل چرخه سوخت را نباید با دستیابی به سلاح هستهای یکی پنداشت. نباید اجازه داد که محافلی در نظام جمهوری اسلامی، مجموعه تاسیسات هستهای کشور را در قمار برای دستیابی به سلاح هستهای در گرو نابودی بگذارند.
استفاده از تکنولوژی هستهای به عنوان یکی از منابع متنوع و موثر در تولید انرژی، و همچنین استفاده از این تکنولوژی در سایر عرصههای علمی و کاربردی هماهنگونه که در دیگر کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه مورد استفاده قرار گرفته است، میتواند در کشورما مورد استفاده قرار گیرد. پیشرفتهای کشور در این عرصه چه پیش و چه پس از انقلاب، باید به عنوان یک پروژه موفق ملی مایه مباهات ایرانیان باشد و برای آینده کشور فارغ از آنکه کدام حاکمیت سیاسی و چه نظام حکومتی برآن حکمرواست، محفوظ گردد.
انگیزه برخی از محافل حکومتی در تشدید بحران هسته ای، همزمان با رقابتهای سیاسی در انتخابات ریاست جمهوری و تلاش آنها در جهت بهره گیری از بحران هستهای در چارچوب اهداف سیاسی جناحی، بازی بسیار خطرناکی است که متاسفانه قربانی آن در وحله اول، آینده تکنولوژی هسته ای، موسسات تحقیقاتی و نیروگاههای اتمی کشور و کارشناسان و محققین این رشته خواهند بود.
با احترام،
رضا فانی یزدی
٢٤ اردیبهشت ١٣٨٤