پیام اخیر تلفنی خانم نرگس محمدی را با صدای خودشان از درون زندان شنیدم.
اول از همه باید بگویم که خوشحالم که خانم نرگس محمدی از زندان های نظام اسلامی و زن ستیز و مرتجع در ایران می توانند از طریق تلفن خانم قلیان پیام خود را برای مردم ایران و جهان ارسال کنند. چه خوب که ایشان و دیگران در زندان تلفن دارند و میتوانند در این شرایط جنگ وحشتناکی که ایشان توصیف می کنند از داخل جبهه های نبرد خود با حکومت زن ستیز و میدان های جنگ با این حکومت بطور مستقیم گزارش اختصاصی به بیرون از زندان ارسال کنند. وقتی به بخشی از پیام ایشان گوش می کنید چنان از جنگ حرف می زنند که اگر بقیه حرفشان را ناشنیده و یا نادیده بگیرید به نظر می رسد که دارند از درون غزه و یا از خان یونس و از اوضاع آن منطقه گزارش می دهند. اما بعدا در پایان این گزارش و با تاکید ایشان و اینکه از زنان ایرانی می خواهند که گزارش های سرکوب و تجاوز به خود را بجای ارسال به رسانه ها و یا نهادهای حقوق بشری برای اینستاگرم ایشان بفرستند، غافلگیر شده و این چنین به نظر می رسد که گویا هدف از این پیام جمع کردن فالوور بیشتر برای صفحه اینستاگرامی خود بوده و انگار در مسابقه با دیگر سلبریتی های ایرانی چون خانم مسیح علینژاد هستند.
من در گذشته برای ایشان احترام بسیار زیادی قائل بودم و به مبارزات ایشان در رابطه با مسایل مربوط به حقوق بشر و صلح ارزش بسیار گذاشته و با آن بخش از زندگی ایشان و جنبشی را که ایشان به آن تعلق خاطر داشت ارج فراوان می گذاشتم، اما از زمانی که خانم محمدی کاندید دریافت جایزه نوبل شدند و بخصوص پس از دریافت این جایزه متوجه شدم که نرگس محمدی به تنها چیزی که دیگر اهمیتی نمی دهد حقوق بشر و مسئله صلح است. خانم محمدی پس از دریافت نوبل (صلح) در کمال تعجب و تاسف حاضر نشده اند نسبت به جنایاتی که اسرائیل در غزه انجام می دهد، حتی کلمه ای بر زبان آورده و این در حالیست که در همه دنیا مردم صلح دوست و طرفداران حقوق بشر و نهادهای مربوط به صلح و جنبش های زنان و فمینیستی در سراسر جهان معترض به این جنایات هستند و این جنایات را تحت عنوان نسل کشی محکوم می کنند، اما ایشان در این مورد سکوت مطلق اختیار کرده و حتی متاسفانه درست در زمانی که کمپین نسل کشی علیه اسرائیل در جریان بود تلاش کرد که با کمپنی در موازات با این کمپین جهانی، کمپین جدیدی تحت عنوان (آپارتاید جنسی و در ردیف قرار دادن آن با نسل کشی) در رابطه با سرکوب زنان در ایران افکار عمومی مردم و رسانه ها را از کمپین جهانی علیه نسل کشی حکومت اسرائیل منحرف کند.
شک دارم که ایشان اساسا به مسئله حقوق بشر و صلح و حتی حقوق زنان در ایران باور داشته باشد، چرا که اگر کمترین توجهی به حقوق بشر و حقوق زنان و صلح می داشت نمی توانست بر قتل عام زنان و کودکان در غزه چشم پوشیده و بطور کلی به این مسئله هیچ توجهی نکند. این رفتار هیچ توجیهی ندارد و بیشتر از آنچه در خدمت جنبش زنان در ایران باشد بیشتر به آن آسیب زده و از جنبش زنان در ایران یک چهره زن بی رحم و بی وجدان حقوق بشری به دنیا و منطقه ما ارائه می دهد که نهایتا به نفع جمهوری اسلامی در ایران است که تمام تلاش خود را در چند دهه گذشته معطوف به آن کرده که از اپوزیسیون خود و جنبش زنان ایران چهره ای ضد انسانی و در ضمن مزدور خارجی بسازد.
تلاش های اخیر نرگس محمدی متاسفانه در این دوران نه در اعتبار بخشیدن به جنبش زنان که در خدمت به بی اعتبار کردن چهره انسانی جنبش زنان در ایران بوده و تصویری را از این جنبش به مردم در منطقه و کشور منتقل می کند که نشاندهنده چهره ای بی احساس و بدور از وجدان انسانی و خشن است که بیشتر در ماههای گذشته از سیاستمداران امریکا و اروپا در اذهان مردم جهان ثبت شده و در رسانه ها در دنیا به نمایش آمده است. به نظر می رسد که این رفتار از طرف خانم محمدی بطور آگاهانه است و ایشان با این رفتار خود در صدد ارائه چهره ای از جنبش زنان، و اپوزیسیون ایران است شبیه به آنچه در چهره و رفتار سیاستمداران بی رحم آمریکایی و اروپایی دیده می شود، چهره ای که رنج و درد مردم فلسطین را می تواند در کمال خونسردی نادیده گرفته و کشتار و ویرانی در این منطقه را بخشی از خسارات جانبی جنگ ایران و اسرائیل ارزیابی کرده و یا اینکه مردم را به عنوان حامیان حماس مستحق مجازات معرفی کند.
متاسفانه همانطور که قبلا در مطلب دیگری خطاب به ایشان نوشته بودم: مبارزه با نظام ظلم و ستم در جمهوری اسلامی ایران هیچ تضاد و تناقضی با همدردی با کودکان و زنان فلسطینی در غزه که قربانی وحشیانه ترین نوع رفتار جنایتکارانه جنگی توسط حکومت نژادپرست و فاشیست اسرائیل هستند ندارد.
هممی توان جنایت و سرکوب در نظام اسلامی در ایران را محکوم کرد و هم جنایتهای غیرانسانی و نسل کشی توسط نظام اشغالگر آپارتاید و فاشیست در اسرائیل را، و اگر نرگس عزیز شکی در این داشته باشد، باید به ادعاهای او در دفاع از حقوق زنان، صلح و حقوق بشر بطور جدی شک کرد.
متاسفانه به نظر می رسد که ایشان مدتی است که خود را در جایگاه رئیس جمهور و شاید رهبر آینده ایران دیده و مدل سیاستی را در پیش گرفته است که کاملا در همراهی با سیاست های رهبران اتحادیه اروپا و امریکا در مسائل جهانی است.
می دانم که این نوع صراحت کلام را این روزها بسیاری از دوستان ما و مریدان ایشان نمی پسندند ولی اگر امروز نتوان با صراحت با امثال نرگس محمدی صحبت کرد فردا که سهمی در قدرت و جایگاهی در سیاست رسمی کشور و حکومت پیدا کردند دیگر نه تنها دیر خواهد بود که برسم هر دیکتاتوری عادت کرده اند که صدای مخالف را سرکوب کرده و هیچ مخالفی را بر نتابند. پس چه بهتر که از هجمه مخالفت و اتهامات مریدان ایشان نترسید و به قول مارتن لوتر کینگ که می گفت: برای گفتن حرف درست همیشه وقت خوبیست، حرف خود را اگر به نظرت درست می آید، همین امروز بزنی.
آنرا که حساب پاک است، از محاسبه چه باک است.
رضا فانی یزدی
۲۱ آوریل ۲۰۲۴