ننگ و نفرین به حکومتی که نتیجه چهل سال حکومتش این است که ملتی به خودزنی و خودکشی جمعی روی آورده است. این رقص و شادی که پس از باخت تیم ملی ایران در خیابان های کشور و در برخی از محافل ایرانی در خارج از کشور دیده می شود نشان از عمق جنایتی است که حکومتی به مردم خود روا داشته و بخشی از جامعه ما را به جایی رسانده که امروز از باخت تیم ملی خود به رقص آمده اند و فردا از ورود تانک های جنگی کشورهای متخاصم و غرش هواپیما های جنگی و زوزه موشک های کروز به وجد خواهند آمد.
اما تاسف آور است که فعالین سیاسی و بخشی از روشنفکران کشور ما به این رقص و شادی مردم دلبسته اند و فراموش کرده اند که این مردم همان مردمی هستند که در همین خیابانها در سال های گذشته شعارهای دیگری را هم داده اند که احتمالا در آینده نیز خواهند داد. روزی در اینخیابان ها شعار مرگ بر منافق و مرگ بر کمونیست و مرگ بر بنی صدر و مرگ بر… فریاد زده می شد و فردا نیز معلوم نیست که چه شعار های دیگری و آرزوی مرگ چه کسی فریاد شود. روزی همین مردم دور زنانی که محکوم به سنگسار شده بودند حلقه زده, سنگ پرانی می کردند و با صدای الله اکبرشان مانع از شنیدن ناله های دختر و زنی بودند که زیر ضربات سنگ پرانی آنها سر و بدنش شکسته و در حال شکنجه از ضربات سنگ جان میسپرد و آنها داشتند به وظیفه شرعی و ملی شان عمل می کردند و بسیاری از ما هم اگر مخالف آن رفتار وحشیانه بودیم جرات سخن گفتن نداشتیم و مقهور این مردم هیجانزده بودیم. شاید هنوز عده ای از شما روزهایی را به یاد داشته باشید که در دوران انقلاب افرادی را به اتهام ساواکی دستگیر و تکه پاره می کردند و باز فراموش نکرده اید که همان رفتار انقلابی پس از انقلاب به چه فضایی منجر شد و چگونه نفرتی که از حکومت شاه در دل و جان ما خانه کرده بود دستمایه جنایتکارانی چون خلخالی شد که نه فقط بیشتر احزاب و سازمان های سیاسی بلکه اکثریت قریب به اتفاق مردم در آن روزها نیز از اعدام های بی رویه حکومت نوپا و به اصطلاح انقلابی خوشحال بوده و به این قتل ها مهر تایید می زدند و در خیابان ها شادی می کردند و خوشحال از این که جنایتکاران را دارند به سزای اعمالشان می رسانند.
این روزها باز عده ای رفتار مردم در خیابان را به باطونی تبدیل کرده اند و بر سر و صورت مخالفین می کوبند و کمتر کسی جرات می کند که بگوید اگر این مردم باخت تیم ملی خود را جشن گرفته اند این نشانه حماقت و درماندگی و در بهترین حالت آن استیصال سیاسی است و نه اعتراضی که بتوان به آن بالید و افتخار کرد. روشنفکر کشور اگر معیار تحلیل و رفتار خود را رفتار عده ای از مردم در خیابان بگذارد باید به حالش گریست، چرا که همین مردم تحریک شده فردا می توانند هر صدای متفاوتی را با همینهیجان امروز در خیابان ها خفه کرده و گلوی هر مخالفی را جویده و اجساد آنها را قطعه قطعه کنند. کاش ما تاریخ خودمان را حداقل در این چهار دهه گذشته یکبار دیگر مرور کنیم و ببینیم این فریادهای اعتراض و جشن و شادی ها می تواند چه فردایی غم انگیز را رقم بزند. رقص و شادی بعد از پیروزی انقلاب و جنایت های پس از آن را چه زود فراموش کرده ایم!
این روزها با دیدن کشتار و سرکوب در نقاط مختلف کشور همه ما عصبانی هستیم و به جای دوراندیشی و آینده نگری و انتخاب راه درست برای مقابله با این جنایات به همدیگر پریده و نوک حمله را به جایی نشانه می گیریم که قلب خودی هاست. امروز فوتبالیست ها قربانی و هدف حمله شدند و فردا نوبت بقیه است.
فوتبالیست های تیم ملی ایران و هنرمندان و دیگر سلبریتی ها دشمن مردم ما نیستند و نباید آنها را به خاطر جنایات دیگران سرزنش کرد و نباید انتظار داشت که آنها همان حرفی را بزنند که فلان سلبریتی که در خارج کشور جا خوش کرده و کمترین هزینه ای نخواهد داد، می زند.
از همه نمیتوان انتظار داشت که همانند عده ای از جوانان عاصی که جان بر لب شده اند و در خیابانها فریاد مرگ بر خامنه ای سر میدهند همراه شده و به خیابان بریزند.
مگر بقیه حرفه ها چه کرده اند؟ آیا دکترها، مهندسین کشور و پرستاران و معلمان و کارگران و هزاران کسبه و صاحب مشاغل دیگر امروز همه در خیابانند؟ و یا به اعتراض به این کشتارها دست از کار کشیده اند که جوان ورزشکار ایرانی و یا هنرمند ما باید کار و حرفه خودش را تعطیل کرده و به نهایت آرزوی خودش که حضور در مهمترین صحنه جهانی برای اوست پشت کند که شما راضی شوی؟ آنها با نخواندن سرود جمهوری اسلامی در اولین حضور خود در میدان جام جهانی و در لحظه ای که چشم میلیونها نفر به دهان آنها دوخته شده بود در حرکتی تاریخی که هرگز در تاریخ کشور ما اتفاق نیفتاده بود و برای همیشه نیز در تاریخ ورزشی کشور ما به یاد می ماند به جنایات رژیم اعتراض کردند و این در حالی بود که عده ای در داخل همان استادیوم و یا پشت درب آن و یا در رسانه های اجتماعی و تلویزیونهای سعودی ساخته ایران اینترنشنال بی شرمانه به آنها فحاشی می کردند و آنها را بی شرف می نامیدند و از باخت آنها در مقابل تیم حریف خوشحال شده و با آهنگ رسانه بن سلمان ساخته و تحریکات دلقک هایی چون مسیح علینژاد به رقص آمده بودند. اینننگ در تاریخ کشور ما بیشتر از آن است که انسان بتواند آن را باور کرده و هضم کند. حالا می فهمم که چگونه ایرانی ها دروازه های کشور خود را بیشتر از چهارده قرن پیش به روی هجوم اعراب باز کردند و ان فاجعه را در تاریخ به بهانه فساد دولت ساسانی آفریدند.
ماندم که چنین ننگی را در آینده چگونه توجیه خواهیم کرد؟ آیا جنایت های نظام دینی می تواند توجیه مناسبی برای این خودکشی جمعی باشد؟
این روزها عده ای تیم ملی ایران را تیم جمهوری اسلامی و تیمملا ها نامیده و انگار کشف تازه ای کرده اند. انگار یادشان رفته که در دوره های گذشته جام جهانی همین دوستان با چه شوق و ذوقی و با هزینه کرد چندین هزار دلار همراه با خانواده های خود و یا با تدارک تورهای دسته جمعی بار سفر بسته به برزیل و روسیه و آلمان و فرانسه سفر کرده و در استادیوم های ورزشی در آن کشورها برای تیم ملی ایران هورا کشیده و صفحات فیس بوک و اینستاگرام خودشان را با آن عکس ها به رنگ پرچم ایران می آراستند.
البته به نظر می رسد که عده ای از آن دوستان امروز شرمنده از دیروز خود بوده و عکس های مزین به پرچم ایران را که در آن زمان با افتخار پست کرده بودند امروز یواشکی از روی صفحات خودشون بر می دارند!!
اسم این عمل را چه می شود گذاشت؟
غیر از این است که از وحشت فضای دوقطبی ساخته و پرداخته مشتی فاشیست جا زده اند و تواب شده اند؟
اگر این تیم، تیمجمهوری اسلامی و ملا هاست پس چطور شد که چهار سال پیش برای تیم ملاها در روسیه هورا می کشیدی و پرچمش رو تکان می دادی و امروز تف و لعنتش می کنی! این جمهوری اسلامی همان نظامی است که در دهه شصت بیش از بیست هزار نفر را اعدام کرد و در تابستان ۶۷ نیز چهار هزار زندانی سیاسی را قتل عام کرد و در دهه هفتاد مرتکب قتل های زنجیره ای شد و در سال ۸۸، چند صد نفر را در عرض فقط چند روز کشت، نگویید که از این جنایتها خبر نداشتید
وقتی در دوره های پیش برای همین تیم هزینه کرده و سر و دست می شکستید!
دلم به حال تیم ملی ایران و مشتی جوان ورزشکار می سوزد که از یکطرف زیر فشار سرکوب حکومت وحشی و جنایتکار باید از بازگشت به کشور نگران پاسخگویی برای نخواندن سرود باشند و از طرف دیگر زیر فشارهای مشتی پرمدعا در خارج از کشور که هیچ هزینه ای بابت مخالفت های خود با نظام نمی دهند لعن و نفرین شده و دشمن مردمقلمداد شوند و آنها را بی شرف بنامند.؟ معنی شرف رو هم فهمیدیم!
عده ای تحت عنوان دفاع از جنبش اعتراضی در خیابانهای کشور و انقلاب دارند از گرایشات فاشیستی دفاع می کنند و با دوقطبی سازی هایی که در حقیقت فاشیست ها برای سرکوب هر صدای دیگری چه در امروز و چه برای فردا بوجود آورده اند، جانانه دفاع می کنند.
چهارشنبه ۹ آذر ۱۴۰۱