حمله اسرائيل به سوريه تحت عنوان حمله به محل آموزش گروه هاي مسلح فلسطيني و حمايت جورج بوش از اين حمله هشداري است به تمامي نيروهاي صلح دوست در منطقه. رعنان غسين مشاور نخست وزير اسرائيل صريحا در مصاحبه با شبکه تلويزيوني سي ان ان حمله اسرائيل به خاک سوريه را پيامي براي ايران و سوريه اعلام کرد تا از حمايت از آنچه وي تروريسم خواند، دست بردارند. وي همچنين گفت که “ما ديگر تحمل نمي کنيم که محور تروريسم ميان تهران، دمشق و غزه به کشتار مردان، زنان و کودکان ما ادامه دهد.”
اين حمله اگرچه به بهانه مقابله و انتقام در برابر عمليات انتحاري سازمان جهاد اسلامي در حيفا صورت مي گيرد، ولي با توجه به مصاحبه هاي قبلي مقامات مختلف اسرائيلي و تهديدات آنها به حمله به مراکز اتمي ايران مي تواند به عنوان آغاز يک حرکت جديد تجاوزکارانه از سوي دولت دست راستي شارون طرح ريزي شده باشد.
مقامات اسرائيل مدتهاست طرح حمله اي نظامي به منظور تخفيف قدرت نظامي ايران را در دستور کار خود قرار داده اند، ماهها پيش همزمان با تهاجم آمريکا به عراق، هواپيماهاي اکتشافي و جنگنده هاي بمب افکن اسرائيل بر فراز مرزهاي مشترک ايران و ترکيه پروازهاي متعددي را انجام داده و در همان زمان مقامات اسرائيل صحبت از حملات نظامي غافلگيرانه و محدود نظامي را در رابطه با ايران مطرح مي کردند.
عدم موفقيت آمريکا در عراق طبق پيش بيني هاي مقامات پنتاگون و هزينه هاي گزاف انساني و مالي و پيچيده تر شدن اوضاع داخلي عراق، پيشبرد طرح مشابهي را در رابطه با ايران از دستور کار مقامات آمريکايي خارج نموده و سياست وزارت خارجه را که بيشتر تمايل به مذاکره با رژيم ايران به منظور حل مسئله عراق را مد نظر دارد، در دستور قرار داده است. اما هر دوگرايش وزارت دفاع و وزارت خارجه آمريکا از حملات محدود نظامي بويژه از جانب اسرائيل حمايت نموده و در راستاي تحقق طرح هاي خود آن را ارزيابي مي نمايند. وزارت امور خارجه به منظور افزايش فشار بر حاکميت ايران و گرفتن حداکثر امتياز در مذاکره فيمابين دو دولت از اين حملات محدود استقبال مي نمايد. از طرف ديگر گرايش وزارت دفاع معتقد است که با توجه به نقش جمهوري اسلامي در عراق و توجه جامعه شيعي عراق به ايران و حمايت هاي تبليغاتي، مالي و بعضا نظامي ايران از تمامي جريانات فعال درون عراق، حل مسئله عراق، منوط به حل مسئله ايران بوده لذا آنها معتقدند که با گسترش جنگ به ايران و عراقي کردن ايران، پشت جبهه ائتلاف ضد آمريکايي در عراق را از ميان برداشته و همزمان مشکل آمريکا در دو کشور عراق و ايران حل خواهد شد.
دولت دست راستي شارون در اين زمينه به ياري هر دو گرايش و در نهايت به منظور تامين هدف نهايي اسرائيل “ازميان بردن يک ايران قدرتمند و بزرگ” مترصد استفاده از فرصت پيش آمده مي باشد.
از طرف ديگر مقامات اقتدارگراي جمهوري اسلامي نيز ظاهرا از تشديد بحران استقبال نموده و با ارائه سخنراني ها، مصاحبه ها، مانورهاي نظامي و آزمايش سلاح هاي دوربرد و تهديدات از اين دست به ادامه بحران دامن مي زنند.
سيد حسين خميني، نوه آيت الله خميني که به تازگي به دعوت امريکن اينترپرايز و مايکل لدين و داگلاس فيث به آمريکا سفر کرده، از بمباران نيروگاه هاي هسته اي و مراکز نظامي ايران صحبت نموده و از طرف مردم ايران فرمودند که اگر اين امر به سرنگوني حکام فعلي بيانجامد، مردم ايران از آن استقبال مي نمايند. گرچه اين بحث قبلا از طرف بخشي از ميزبانان نيز بيان شده بود.
حمايت رئيس جمهور آمريکا، جورج بوش، از اقدام اخير اسرائيل و تاکيد ايشان بر اينکه اسرائيل حق دفاع از خود را دارد و نبايد در دفاع از سرزمين خود احساس محدوديت نمايد نيز بيانگر آن است که آمريکا با عزم راسخ در دفاع از اسرائيل در تهاجمات نظامي برون مرزي در کنار اسرائيل ايستاده و آنها را پشتيباني و حمايت مي کند.
حمله اسرائيل به درون خاک سوريه در واقع به منظور بررسي واکنش افکار عمومي مردم جهان و بويژه دول اروپايي و کشورهاي عربي صورت گرفته و به منظور آماده نمودن فضاي تبليغاتي لازم براي حمله به ايران مي باشد.
در اين راستا مي توان مسئله امضاي قرارداد پروتکل الحاقي و بزرگ نمايي آن را از سوي آمريکا و اسرائيل و محافل وابسته به آنها عليرغم تمايل همانند دول اروپايي و روسيه را نيز مد نظر داشت.
متاسفانه مقامات اقتدارگراي جمهوري اسلامي با وجود درک اينکه خطر حمله اسرائيل امري جدي و منتظرالوقوع مي باشد، با توجه به تجربه سالهاي جنگ ايران و عراق و نظامي شدن فضاي کشور که بهترين زمينه مناسب براي سرکوب نيروهاي داخلي است به انتظار اين حملات نشسته و به پيروزي خود در جبهه داخل پس از جنگ محدود با اسرائيل خرسند و خشنودند.
اما فاجعه آنجاست که اين تهديدات به واقعيت گرائيده و تاسيسات اتمي ايران هدف تهاجمات و بمباران قرار گيرند. جدا از آنچه که عواقب نامعلوم چنين ديوانگي در منطقه چه خواهد بود، آلودگي ناشي از انفجار تاسيسات اتمي ايران و آلودگي ناشي از بمب هاي حاوي اورانيوم تخليه شده (Depleted Uranium) که به منظور نابودي اين تاسيسات بکار گرفته خواهد شد، براي قرن ها محيط زيست را در مناطق بوشهر و نطنز و اراک و قم و ساير اهداف بمباران شده آلوده نموده و تلفات ناشي از اين انفجارات و عواقب آن به هزاران هزار سر خواهد زد.
وظيفه نيروهاي مترقي، صلح دوست، طرفدار دمکراسي و آينده ايران و منطقه و جهان است که به منظور جلوگيري از اين واقعه وحشتناک در دو جبهه اعتراض و افشاء و مقابله با اقتدارگرايان درون حاکميت ايران و جنگ افروزان دست راستي اسرائيل و حاميان آمريکايي آنها به ميدان آمده و از وقوع اين فاجعه جلوگيري نمايند.
تنفر و انزجار ما از حاکميت اقتدارگراي جمهوري اسلامي نبايد باعث غفلت ما از ابعاد فاجعه بمباران تاسيسات اتمي و مراکز نظامي ايران گرديده و به انفعال ما در مقابله با جنگ افروزان حاکم بر اسرائيل و مدافعان آمريکايي آنها و فرصت طلبان و وابستگان ايراني حامي چنين طرح هايي بينجامد.
با احترام،
رضا فاني يزدي
15 مهر 1382