مایکل روبین / برگردان:رضا فانی یزدی
نیویورک دیلی نیوز- 3 اکتبر 2006 – مایکل روبین*
اگر قرار است راهحلی مسالمت آمیز برای مشکل هستهای ایران پیدا شود زمان آن فرا رسیده است که واشنگتن جنگ را در نظر بگیرد. دیپلماتها موفق نخواهند شد که تنگنای کنونی را تنها با دیپلماسی تهاجمی بیشتر از میان بردارند. تهران تنها در شرایطی تغییر رویه خواهد داد که باور کند که با یک تهدید جدی جنگ در مقابل خواست و اراده جهانی قرار گرفته است.
در اینباره فکر کنید. در ماههای اخیر با انقضای مهلتهای تعیین شده بینالمللی یکی پس از دیگری و در حالیکه تهدید به تحریم تنها به عنوان یک احتمال باقی مانده است، ایران تنها شجاعت و اعتماد به نفس بیشتری پیدا کرده است. رئیس جمهور ایران احمدینژاد در نشست سازمان ملل به آقای کوفی عنان دبیرکل این سازمان اظهار داشت که “انگلیس و امریکا جنگ جهانی قبلی را برنده شدند، اما آنها قادر نخواهند بود که در جنگ بعدی برنده باشند. برنده ایران خواهد بود.”
اگر ایالات متحده به طور جدی مصمم است که برنامه هستهای ایران را متوقف نماید باید همان روش ترکیه را الگوی عمل قرار دهد. دولت ترکیه سالها با تقاضاهای قانونی و خواهش و تمنا از سوریه خواهان توقف پناهدادن به تروریستهای کرد بود. علیرغم تمام قول و قرارهای دیپلماتیک از طرف مقامات سوریه اما آنها هیچ اقدام عملی انجام ندادند. پس از آن در سال 1998 ارتش ترکیه مانورهای متعدد نظامی در مرزهای سوریه را آغاز کرد. سوریه ظرف چند هفته تغییر رویه داد.
عراق نیز از این بابت قابل توجه است. پیش از جنگ عراق مشاور امنیت ملی کاندالیزا رایس در ایجاد یک دفتر برای سازماندهی برنامه پس از جنگ تردید کرد که مبادا به عنوان تضعیف تلاشهای سیاسی سازمان ملل تلقی شود. اما زمانی که دیپلماسی موفق نشد، ایالات متحده بدون آمادگی قبلی مجبور به اقدام گردید. حقیقت اینست که آمادگی و تدارک برای جنگ خود نوعی دیپلماسی است. ب
بعضی از سیاستمداران واقع بین در ایالات متحده میگویند که تصمیم دولت لیبی در 2003 مبنی بر توقف برنامه اتمی آن کشور نشان میدهد که مذاکرات به تنهایی کارگر است. اما این تنها نتیجه سالها مذاکره نبود، بلکه حاصل نشان دادن تصمیم جدی امریکا – توقف محمولههای عازم لیبی و اشعال عراق – بود که معمر قذافی را به تغییر رویه وادار کرد.
در حقیقت بزرگترین تهدید برای صلح در خاورمیانه ناچیز شمردن و برآورد نادرست از تصمیم غرب است. در 27 اگوست رهبر حزبالله حسن نصرالله در رابطه با گروگان گیری متذکر شد که اگر نیروهای شبه نظامی او میدانستند که اسرائیل به شدیدترین شکل تلافی خواهد کرد، “ما قطعا مرتکب این عمل نمیشدیم.”
تعبیر نادرست رهبری ایران از واشنگتن میتواند فاجعه بار باشد. مقامات ایرانی با توجه به درگیر بودن نیروهای نظامی ایالات متحده در عراق بر این باورند که نیروی نظامی ایالات متحده ناتوان شده است، اما نیروی دریایی و هوایی ایالات متحده ناتوان نیست.
اتفاقا هماکنون زمانی است که باید بازی جنگ را آغاز کرد و مانورهای نظامی را در خلیج فارس و مرزهای ایران شروع نمود. حکومت ایران باید بداند که با چه سروکار دارد. تنها تهدید به زور است که میتواند مانع از چرخیدن سانترفیوژهای ایرانی باشد، نه انگشت به تهدید تکان دادن سازمان ملل متحد.
Michael Rubin* از پژوهشگران انستیتوی اینترپرایز امریکا است.