rezafani@yahoo.com
۵ تیر ۱۳۸۲
ربوده شدن فرزندان اين ملت، دستگيري تعداد زيادي از دانشجويان، وضعيت نامعلوم سلامت آنها، آزادي اوباش و اراذل و آزار جوانان توسط آنها، نگراني مادران و پدران از وضع فرزندانشان و هياهو و جنگ رواني–تبليغاتي عناصر معلوم الحال سلطنت طلب به عنوان تنها حامي فرزندان ملت ايران، قلب هر انسان شريف و آزاده اي را که کمترين احساس و عاطفه در او زنده است، قلب آنهايي که هنوز وجدانشان وسيله زد و بندهاي پشت پرده و معاملات سياسي قرار نگرفته است، بشدت به درد آورده. روح همه ما مجروح است. روح و فکر و قلب ما همچون جوانان عزيز و دانشجويان پاک ايراني هر لحظه شکنجه مي شود و شما به جاي حمايت از آنهايي که براي شما در ايران و خارج از ايران آبرو تراشيدند، به آنها چنگ و دندان نشان مي دهيد.
به شما چه رفته است؟ شما که از جامعه مدني صحبت مي کرديد، شما که از دمکراسي و مردمسالاري دم مي زديد، شما که از استعفا و عدم تحمل شرايط گزافه گويي مي کرديد، چرا دم فرو بستيد؟ و از آن بدتر، با سرکوبگران و با آنها که به هيچ قانون و مرامي پايبند نيستند، هماهنگ سخن مي گوييد.
آقاي خاتمي، به ياد داشته باشيد که حمايت جوانان و دانشجويان و زنان ايران از شما در عرصه داخل کشور عامل اصلي اعتماد مردم به شما بود. اميد جوانان و نسل نو ايران به شما، اميد را در دل ديگران زنده کرد و گرنه تمام رژيم فاقد مشروعيت اعتبار بود. آنها به شما مشروعيت دادند، آنها شما را در عرصه بين المللي اعتبار بخشيدند، آنها با تمام انرژي جواني، با تمام صداقت و قلب مهربانشان اعتبار خود را در تمامي دنيا به گرو گذاشتند و شما و ساير همکارانتان را آبروي نو بخشيدند. اما امروز شما آنها را تنها گذاشته ايد، آنها را درمقابل مشتي اوباش سرکوبگر و گروهي فرصت طلب سلطنت طلب تنها رها کرده ايد، رها کردن آنها و عدم حمايت صريح و ايستادگي در مقابل ارتجاع وحشي سرکوبگر از جانب شما، پایان زندگي سياسي شماست. ديگر احتياجي به استعفا نخواهيد داشت چه کاري را پس از استعفا خواهيد کرد که اکنون نمي توانيد؟ آيا منتظريد تعدادي از اين جوانان را اعدام کنند و سپس با استعفاء خود در مجلس ختم آنها شرکت کنيد.
شما نمک را خورده و نمکدان را مي شکنيد. آنها بودند که خاتمي را خاتمي کردند، بدون آنها شما همان وزير ارشاد اسلامي آقاي رفسنجاني بوديد.
همان انرژي جوان و اعتراضي که شما را تا به حال در مقابل جناح هاي سرکوبگر حمايت کرده و در قدرت نگه داشته، امروز نمي تواند در مقابل سرکوب وحشيانه آرام بگيرد. به جاي بي توجهي و يا سرزنش و توهين و يا موضع گيري هاي دوجانبه، در کنار آنها ايستاده و آنها را در مقابل اين جريان سرکوبگر حمايت نماييد. حداقل در حرف به اعتماد اين جوانان خيانت نکنيد.
مطمئن باشيد اگر ارتجاع حاکم توانايي سرکوب جنبش جوانان را داشته و اين جنبش را خانه نشين نمايد. شما و همکارانتان نيز به زودي به عنوان قربانيان و مسببين اين جريانات از صحنه حذف شده و به دادگاه ها و زندانها روانه خواهيد شد. آنها که در پس پرده در تلاش سازش با آمريکا هستند در صورت موفقيت، تکليف شما را نيز تعيين خواهند کرد.
اين آخرين شانس شما و همکارانتان است. براي اينکه نشان دهيد به آنچه وعده داديد، ايمان داريد. براي اينکه اعتماد ويران شده خود را با جنبش مردم و جوانان و زنان ايران بازسازي کنيد و براي اينکه خود و همکارانتان را از قرباني شدن و هلاکت در مرحله بعدي نجات دهيد.
آقاي خاتمي، شرايط مساعدتر از اين فراهم نخواهد شد.
جنبش مردم و حضور فعال آنها در عرصه زندگي سياسي، خيزش دوباره جوانان و دانشجويان پس از آنهمه ياس و نااميدي، تنفر عمومي از ارتجاع حاکم و نهادهاي وابسته به آن و حضور و فشار نيرو هاي خارجي و شرايط جديد منطقه و خيزش و آمادگي جديد در جنبش سياسي فعالان خارج از کشور همگي مناسب آن است که جاي خود را دريابيد.
حضور و حمايت شما و همکارانتان در کنار اين جنبش، شرايط گذار را بس کم هزينه ترخواهد کرد.
آخرين پيام ها را گوش کنيد.
26 ژوئن 2003