سیاست دولت ترامپ، مذاکره یا براندازی

درسالروز کودتای ۲۸ مرداد، در روز ۱۵ آگوست ۲۰۱۸، دولت ترامپ “تیمی از متخصصین امور خارجی” را زیر نظر وزارت امور خارجه برای هماهنگ کردن و افزایش فشارهای سیاسی علیه ایران تشکیل داد.

مایک پومپئو وزیر امور خارجه روز پنج شنبه اعلام کرد که در این رابطه، یکی از مدیران برنامه ریزی در این وزارت خانه را به نام براون هاوک به عنوان “نماینده ویژه برای ایران” منصوب نموده است .

هاوک در صحبت خود با خبرنگاران گفت: “هدف ما این است که تا ماه  نوامبرامسال همه کشورها  واردات نفت خود از ایران را به صفر کاهش دهند.” او همچنین اظهار داشت  که “ایالات متحده قطعا امیدوار است که تمام کشورها در این زمینه با ایالات متحده همکاری کنند و گرنه خود آنها نیز شامل تحریم های بازرگانی خواهند شد.” هاوک همچنین اظهار داشت که “برای اطمینان از اینکه همه کشورها در این زمینه همکاری های لازم را انجام دهند هیات های سیاسی و مالی به تعدادی از کشور ها فرستاده شده است.” اشاره او به کشورهایی چون چین و ترکیه است که قبلا گفته اند که به سیاست تحریم های امریکا در زمینه نفت و انرژی در رابطه با ایران پایبند نبوده و به آنها تن نخواهند داد.

هاوک در زمانی که ترامپ خود از مذاکره بی قید و شرط با مقامات ایران صحبت می کند، جهت سیاست امریکا را چنین فرمولبندی کرد و گفت:” ما کمپین فشار حداکثر دیپلماتیک و انزوای دیپلماتیک علیه ایران را راه اندازی کردیم. این استراتژی ما است.”

روز دوشنبه ۶ آگوست ۲۰۱۸، یعنی کمتر از ده روز قبل از آن  نیز رئیس جمهور ترامپ بخشی ازتحریم هایی را که در توافق هسته ای (برجام) در سال ۲۰۱۵ مابین دوکشور امضاء شده بود را بطور یک جانبه لغو کرد. در ماه نوامبر ۲۰۱۸ نیز قرار است که  دور دوم تحریم ها به اجرا در آید که هدف آن منع کامل همه دیگر کشورهایی است که با ایران در زمینه نفت معاملات تجاری دارند. 

پومپئو، ریس سابق  CIA و وزیر کنونی امور خارجه نیز چندی پیش مذاکره با ایران را مشروط به گردن نهادن جمهوری اسلامی به مواد ۱۲ گانه ای کرده بود که عملا از جانب مقامات ایرانی غیر قابل پذیرش بوده و در حقیقت نشانگر عدم تمایل ایالات متحده به مذاکره با مقامات ایرانی است. او که به شدت مخالف حکومت جمهوری اسلامی است در گذشته بارها و بارها مخالفت خود را با مسلمانان به صراحت بیان کرده است. ایشان جنگ با مسلمان‌ها را مقدس به شمار می‌آورد و معتقد است که غرب مسیحی با شرق مسلمان در حال جنگ است. وی معتقد است که مبارزه علیه اسلام رادیکال از همه جنگ‌های بزرگ آمریکا از زمان تأسیس آن تاکنون مهمتر است. پامپئو در سال ۲۰۱۴ گفته بود که ”نابودی تاسیسات هسته‌ای ایران آسانتر [از مذاکره با تهران ] است، و برای نابودی این تاسیسات فقط به  ۲ هزار حمله هوایی نیاز است.” 

حضور افرادی چون هاوک، پومپئو و جان بولتون در تیم سیاسی ترامپ که آشکارا از فروپاشی نظام سیاسی در ایران دفاع می کنند، نه تنها برای طرف ایرانی مذاکره کننده که حتی برای بسیاری از تحلیل گران سیاسی بی طرف نیز باور به اینکه امریکا تمایل مذاکره با ایران را دارد، دشوار ساخته و به تقویت این نگاه منجر شده که ایالات متحده اساسا به دنبال مذاکره نبوده و با گذاشتن چنین پیش شرط هایی برای مذاکره، نتیجه آن را از قبل محتوم به شکست کرده است. بی جهت نیست که مقامات جمهوری اسلامی ایران کمترین تمایلی به مذاکره تحت چنین شرایطی ندارند. از سوی دیگر، این امر عملا به تقویت جریانات سیاسی مخالف مذاکره با امریکا در ایران منجر شده است.

اقدامات اخیر امریکا و دولت ترامپ در حقیقت در ادامه سیاست فشار بر جمهوری اسلامی ایران است که از همان آغاز کار او به طور جدی در سیاست رسمی در پیش گرفته شده و نتیجه مستقیم و آنی آن کاهش ارزش پول ایران و در نتیجه گرانی و نابسامانی وضع موجود در کشور است.

ارزش برابری ریال در مقابل دلار در کمتر از یک سال از ۳۵۰۰ ریال به ۱۰۶۰۰ ریال کاهش یافته و در نتیجه نرخ تمامی کالاهای مورد نیاز مردم حداقل به سه برابر افزایش پیدا کرده است. با در نظر گرفتن میزان نسبتا ثابت دستمزدها در کشور این اقدام در حقیقت میلیون ها نفر از مردم را به زیر خط فقر سوق داده و عملا برای میلیون ها خانواده ایرانی تامین نیازهای روزانه زندگی را تقریبا غیر ممکن کرده است. در نتیجه میزان نارضایتی در ابعاد قابل توجهی افزایش پیدا کرده و این روزها شاهد اعتراضات گستره تری در سراسر کشور هستیم که عمدتا مردم زحمتکش بخش اصلی شرکت کننده در این اعتراضات هستند.

لغو رسمی یک جانبه برجام از طرف دولت ترامپ، شروع موج جدید تحریم های کمر شکن، گذاشتن پیش شرط های عملا غیر قابل قبول ۱۲ گانه از طرف وزیر امور خارجه پومپئو، تشکیل گروه ویژه ایران، اعلام تحریم های کمر شکن آتی در ماه نوامبر و چیدمان ضد ایرانی ترین افراد در تیم ترامپ طی یک ساله گذشته از یک طرف و عقد قراردادهای چند صد میلیارد دلاری تسلیحاتی با عربستان سعودی و قطر در سال گذشته وهماهنگی کامل با دولت نتان یاهو در اسراییل چشم انداز مذاکره را بسیار کمرنگ و تا حدودی غیر ممکن کرده است. شرایط موجود اقتصادی در ایران و افزایش نارضایتی در سراسر کشور و موج اعتراضات گسترده مردم نیز مقدمات ضربه نهایی را توسط امریکا بیشتر از هر زمان دیگر ممکن نموده است. 

مایک پنس معاون رئیس جمهور با توجه به چنین شرایطی است که پس از اعتراضات خیابانی در تهران می گوید: “رئیس جمهور شب گذشته بار دیگر آشکار ساخت که ما دیگر نباید کاشتن بذر خشونت یا ترور را در جهان توسط ایران تحمل کنیم – و ما دیگر تهدید علیه ایالات متحده را تحمل نخواهیم کرد.” 

متاسفانه به نظر می رسد که باب مذاکراتی که در یک دوره طولانی تاریخی که آغاز آن به دولت هاشمی و خاتمی بر می گردد و بعد ها در دوران احمدی نژاد با افت و خیز هایی ادامه پیدا کرد و نهایتا در دوران روحانی و به همت و درایت وزیر خارجه ایران محمد جواد ظریف به بار نشست و به برجام انجامید و امید صلح و تنش زدایی در مناسبات سیاسی و اقتصادی میان دو کشور را نوید می داد، اینک پس از لغو یک جانبه برجام و شروع دوباره تحریم های کمر شکن از طرف دولت ترامپ به بن بست رسیده و بار دیگر چشم انداز جنگ در افق مناسبات سر بر آورده است.

بیشتر کشورهای امضاء کننده برجام بر این باورند که ایرانی ها به مفاد قراداد برجام پایبند مانده و آنچه را که برای اعتماد سازی طرفین دیگر باید انجام دهد، انجام داده است. 

پرسش اساسی این است که آیا امریکا پس از سر کار آمدن ترامپ با هدف ادامه روند اعتماد سازی و پیشبرد امر عادی سازی مناسبات دو کشور پیش رفته و یا به سیاست براندازی و تغییر رژیم در ایران روی آورده است.

آریان طباطبایی تحلیلگر سیاسی در موسسه راند در صحبتی با روزنامه اسراییلی هاارتض سیاست ترامپ را چنین توضیح می دهد: “یک پیامی که آنها می فرستند این پیام مذاکرات بدون پیش شرط است. پیام دیگر صحبت از تغیر رژیم است. افرادی که دور و بر ترامپ هستند در گردهمایی سازمان مجاهدین خلق (گروه مخالف ایران که قصد سرنگونی جمهوری اسلامی را دارند و قبلا در واشنگتن به عنوان یک سازمان تروریستی شناخته شده اند) شرکت می کنند. در حال حاضر به نظر می رسد که پیام تغییر رژیم در تهران بیشتر شنیده می شود.”

۲۹ مرداد ۱۳۹۷