درجستجوی شبکههای لابی و پرونده سازی اطلاعاتی
حسین شریعتمداری را کمتر کسی است که نشناسد. نماینده رهبری است در روزنامه کیهان، صدای محافل اطلاعاتی و امنیتی است در مطبوعات و چماق سرکوب برعلیه مخالفین. او سالهاست که صحنه گردان بسیاری از سناریوهای سرکوب دگراندیشان و مخالفین نظام دینی است سالها در مقام بازجو و ریاست گروه اجتماعی وزارت اطلاعات فعال بوده است واکنون با تسلط بریکی از پرتیراژترین نشریات کشور با حمایت محافل امنیتی و اطلاعاتی و رهبری حکومت دینی بدون کمترین واهمهای در پاسخگویی، روزنامه کیهان را به تریبون اتهام زنی، پرخاش و پروندهسازی و لجن پراکنی برعلیه مخالفین نظام حکومتی دینی تبدیل کرده است.
کمترین مخالفتی با نظام دینی و رهبری و باندهای مافیایی نظامی – امنیتی از نظر حسین شریعتمداری، همدستی با غرب است. او متخصص پیدا کردن رابطهی محافل و افراد و شخصیتهای سیاسی، فرهنگی، حقوق بشری با دستگاههای اطلاعاتی غربی است. از نگاه حسین شریعتمداری هر مخالفتی با دستگاه امنیتی و بیت رهبری در چهارچوب پروژه تغییر نظام و انقلاب مخملی است. مخالفین همگی بخشی از شبکه لابی ایالات متحده بوده و در خدمت دستگاههای اطلاعاتی غربی بویژه امریکا مشغول توطئه هستند.
حسن داعی
حسن داعی را بر خلاف حسین شریعتمداری کمتر کسی میشناسد. آقای محمد حسین سبحانی در مقالهای در سایت ایران-قلم ایشان را معرفی کردهاند.(۱)
حسن داعیالاسلام، محقق نورسیده، که اخیرا طی چند ماه گذشته تحت نام حسن داعی در یکی دو وب سایت ایرانی و صدای امریکا و فاکس نیوز سروکلهاش پیدا شده نیز همچون حسین شریعتمداری متخصص پیدا کردن شبکههای لابیگری است. البته برادر حسن بر خلاف برادرحسین که بدنبال شبکههای لابی امریکایی در ایرانند، شبکههای لابی جمهوری اسلامی در داخل و خارج کشور را جستجو میکند. اما جالب اینجاست که هردوی ایشان یعنی حسن داعی و حسین شریعتمداری هر دو همزمان یک گروه از فعالین و شخصیتهای ایرانی مقیم داخل و خارج کشور را هدف حملات خود قرار داده و تلاش در بدنام کردن و لجن پراکنی برعلیه آنها را همزمان به پیش میبرند.
هدفگیری مشترک
حسین شریعتمداری طی سالهای گذشته شیرین عبادی، اکبر گنجی، مرضیه مرتاضی، فرح کریمی، اروند ابراهامیان و ناصر زرافشان و دهها تن دیگر از شخصیتهای ملی، حقوق بشری و فعالین جنبش زنان و جامعه مدنی ایران را به عنوان شبکه لابی ایالات متحده متهم نموده و با پرونده سازی بر علیه آنها در جهت ترور شخصیت و تهییج افکار عمومی وسرکوب آنها برآمده است.
جالب است که حسن داعی نیز همین گروه از افراد را لابی جمهوری اسلامی خوانده و آنها را به اتهام «دفاع از رژیم خونخوار ملایان» متهم میکند.
حسن داعی طی چند مطلب در ماههای گذشته تحت عنوان «شبکه لابی رژیم ایران و …» و یکی دو مطلب دیگر که به کمک همکار امریکایی خود آنها را تنظیم و ترجمه نموده است با عصبانیت و استیصال در مواجهه با نیروهای طرفدار صلح و مخالف حمله نظامی به کشور, اقدامات طرفداران صلح و مخالفین جنگ و ویرانی کشور را به لابی رژیم اسلامی نسبت داده و دشمنانه به لجن پراکنی برعلیه فعالین این جنبش دست به قلم برده است.
اروند آبراهامیان
او و دوستان و هم پالکیهایش با عناد و دشمنی کور تا آنجا پیش رفتهاند که حتی شخصیتهایی مثل ارواند آبراهامیان را که اساسا خود را درگیر مسائل روزمره سیاست ایران نکرده و سالهاست که با حوصله اساسیترین مباحث حقوق بشری از جمله شکنجه و قتل عام در ایران پس از انقلاب را موضوع پژوهش خود قرار داده را متهم به همکاری و لابیگری و دفاع از «رژیم خونخوار ملایان» میکند (۲).
ابراهامیان با تالیف کتب و مقالات متعدد، از جمله اعتراف شکنجهشدگان – مجاهدین ایرانی، ایران بین دو انقلاب، و دهها مقاله و اثر آکادمیک دیگر،به عنوانی یکی از تحلیلگران برجسته مسائل ایران مورد احترام ایرانیان دمکرات و طرفدار حقوق بشر در داخل و خارج از کشور بوده و از احترام بینالمللی نیز برخوردار است.
شیرین عبادی
شیرین عبادی شخصیت دیگری است که داردودسته مذکور همزمان با حسین شریعتمداری و دستگاه امنیتی-اطلاعاتی او در ایران مورد اتهام و هدف ترور شخصیتی قرار دادهاند. فعالیتهای انساندوستانه ، حقوق بشری و دفاع از کودکان و حمایت جانانه از فعالین جنبش زنان و دفاع شجاعانه وی از همه فعالین سیاسی-مطبوعاتی و دانشجویان زندانی ودربند و پیگیری پروندههای قتلهای مرموز در زندانها برکسی پوشیده نیست. شیرین عبادی با عملکرد خود در تمامی سالهای گذشته نه تنها احترام و اعتماد محافل صلحدوست و دمکراتیک و حقوق بشری ایران را از آن خود کرد که با دریافت جایزه صلح نوبل به عنوان اولین شخصیت حقوق بشری ایرانی موجبات افتخار جامعه ایرانیان در سراسر گیتی گردید. شخصیت شیرین عبادی و مواضع انساندوستانه حقوق بشری ایشان و دفاع ایشان از تحول دمکراتیک و مسالمت آمیز در کشور به مانند خاری است در چشم دشمنان آزادی و مخالفین صلح و حقوق بشر. بیجهت نیست که ایشان هرروزه از طرف دستگاههای اطلاعاتی و محافل نظامی – امنیتی و مافیای حسین شریعتمداری و بیت رهبری مورد تهدید قرار میگیرد.
شیرین عبادی بارها و بارها با دریافت نامهها و تلفنهای تهدیدآمیز و پیامهای مشکوک تهدید به مرگ شده و تمام این تهدیدات صرفا به منظور آن است که ایشان از فعالیتهای حقوق بشری، صلح دوستانه و حمایتهای مادی و معنوی خود از مبارزان راه آزادی و حقوق بشر دست برداشته و خانه نشین شود و یا به خارج از کشور پناه آورده و عزلت گزیند. جالب اینست که حسن داعی نیز در کنار جنایتکارترین محافل نظامی-امنیتی و مافیای وابسته به بیت رهبری شخصت شیرین عبادی را مورد تعرض قرار داده و به منظور بی اعتبار کردن ایشان او را متهم به همکاری با باند رژیم در خارج از کشور مینماید. (۳)
اکبر گنجی
اکبرگنجی شخصیت دیگری است که مورد حمله برادر حسن و برادر حسین است. نام اکبر گنجی همیشه در تاریخ ایران یادآور افشای یکی از هولناکترین جنایات رژیم اسلامی است. اکبر گنجی با شجاعت پروژه قتل درمانی وزارت اطلاعات را که به قتلهای زنجیرهای معروف گردید،افشا و برملا کرد. اکبر گنجی بر تاریکخانههای اشباح و لانههای مافیای حکومتی دینی نورافکند و چهره کریه و غیرانسانی عالیجنابان سرخپوش و خاکستری پوش را بر جامعه ایران به نمایش گذاشت.
اکبر گنجی بهای گناه بزرگ افشاگری برعلیه مافیای جنایت را با تحمل ۶ سال زندان پرداخت. خبر اعتصابغذاهای تاریخی اکبر گنجی در زندان و تصویرهای نیمه جان او پس از روزها اعتصاب غذا برروی آنتهای خبری و صفحات روزنامهها نیز به اندازه افشاگریهای او مقامات حکومت دینی را در مقابل افکار عمومی جهانی و مردم کشور رسوا میساخت.
اکبر گنجی حتی پس از آزادی و مهاجرت به خارج نیز بی مهابا برعلیه نظام حکومت دینی و بویژه عمودخیمه نظام اسلامی، یعنی ولایت فقیه، به افشاگری ادامه داد. تنها گناهش این است که همچون حسن داعی و دارودسته جنایتکار حسین شریعتمداری که خواهان برافروختن آتش جنگ هستند وادامه موجودیت وحیات خود را با هرچه بحرانی تر شدن وضعیت منطقه و کشاندن آتش جنگ به خانه و کاشانه مردم ممکن میدانند، با جنگ فعالانه مخالفت نموده و در دفاع از صلح و حقوق بشر و محکومیت نقض حقوق بشر بزرگترین سند تاریخی محکومیت اخلاقی حکومت دینی را که امضای بیشتر از ۳۰۰ تن از روشنفکران برجسته معاصر جهان را در زیر خود داشت تهیه کرد.
از جمله روشنفکرانی که این سند را امضا کردند یکی پروفسور نئوم چامسکی است که حسن داعی در آخرین مقاله خود بیشرمانه به اونیزحمله کرده و او را به طرفداری از بنیادگرایی دینی متهم نموده و اتهام همکاری با لابی رژیم ایران، حزب الله، جهاد اسلامی و سپاه پاسداران را به او وارد آورده است(۴) . چامسکی یکی از برجستهترین شخصیتهای جامعه روشنفکری معاصر ایالات متحده بوده و مورد احترام جامعه جهانی روشنفکران تمامی کشورهای غربی است.
گناه اکبر گنجی اینست که با توسل به جامعه روشنفکری جهانی و حضور و سخنرانی در بسیاری از دانشگاههای ایالات متحده و شورای روابط خارجی و پارلمان اروپا و دیدارهای متعدد خود با شخصیتهای موثر در جهان غرب افکار عمومی در این کشورها را به مخالفت با حمله نظامی به ایران سوق داد تا آنجا که بسیاری از اتاقهای فکر که نقش بسیار موثری در سیاستگذاری در امریکا دارند را متقاعد نمود که پروژه جنگ و تغییر رژیم از طریق حمله نظامی نه تنها به تقویت بیشتر ارتجاعی ترین محافل حکومتی درایران منجر خواهد شد که کشور را از مسیر تحول دمکراتیک بکلی منحرف ساخته و چشمانداز سیاسی منطقه را تیره و تار خواهد ساخت.
اما بزرگترین گناه نابخشودنی اکبر گنجی عدم پذیرش دیدار با بوش بود. و این در حالیست که امثال حسن داعی برای گرفتن عکس یادگاری با دربانهای وزارت امور خارجه و یا وزارت دفاع سرودست میشکنند و بسیاری از رهبران و دلالان سازمان مجاهدین پشت درب اتاقهای انتظار مقامات اطلاعاتی و سیاسی و نظامی با کیفهای پر از اطلاعات جمعآوری شده به دنبال معامله برای بیرون آوردن نام سازمان مجاهدین از لیست سازمانهای تروریستی بوده و برای اجرای پروژه های جاسوسی، تخریب، بمب گذاری و ترور با کمترین قیمت خود را به مناقصه گذاشته اند. البته با این افتخار که در دوران برادر بزگتر مجاهدشان صدام سالها تجربه جاسوسی وترور و بمب گذاری راتحت نظرمقامات استخبارات عراق در انبان تجربیات اندوختهاند.
مرضیه مرتاضی
مرضیه مرتاضی لنگرودی از فعالین جنبش زنان ایران و عضو برجسته و فعال سازمانهای مدنی از جمله شورای ملی صلح، «جمعیت مادران برای صلح» و کمیسیون حقیقتیاب احکام سنگسار درایران بوده و با سالها فعالیت مدنی و فرهنگی چهرهای شناخته شده در کشور ماست. همسر ایشان دکتر پیمان است که ایشان از فعالین جنبش ملی-مذهبیها و بنیانگذار جمعیت «جنبش مسلمانان مبارز» است که ظرف چند دهه گذشته در ایران سابقه فعالیت سیاسی داشته و هم اکنون یکی از جریانات جدی سیاسی و منتقد نظام حکومت دینی در ایران میباشد.
مرضیه مرتاضی بارها توسط باندهای اطلاعاتی – امنیتی احضار و دستگیر شده و از معدود زنان ایرانی است که در تمامی تجمعات زنان در سالهای گذشته شرکت فعال داشته است و عضو فعال کمپین یک میلیون امضا می باشد. ایشان بارها و بارها در مقالات، نوشته ها و سخنرانی ها خود نظام حکومت دینی را در زمینه های نقض حقوق شهروندی، حقوق بشر و حقوق زنان مورد نقد و سرزنش قرار داده و به همین دلیل از طرف گروههای فشار و مافیای وابسته به وزارت اطلاعات و سازمانهای اطلاعات موازی مورد اذیت و آزار و دستگیری و فشار قرار گرفته است.
باندهای اطلاعاتی از جمله سخنگوی آنها حسین شریعتمداری ایشان را در کنار دیگر چهرههای مبارز به عنوان بخشی از پروژه تغییر و انقلاب مخملی به دفعات مورد حمله و اتهام قرار داده و در صدد پرونده سازی برعلیه ایشان بودهاند.
حسن داعی به تازگی در مقاله ای به کمک حسین شریعتمداری شتافته و با حمله و اتهام به مرضیه مرتاضی ایشان را طرفدار رژیم آخوندها معرفی کرده و در صدد تخریب چهره ایشان در انظار ایرانیان خارج از کشور برآمده است. بهانه حسن داعی برای فحاشی و لجن پراکنی برعلیه خانم مرتاضی به سخنرانی ایشان در لندن در اعتراض به حمله نظامی و حمایت ایشان از جنبش جهانی صلح در مقابل دو گزینش جنگ طلب نئوکان امریکایی و نظامی-امنیتی در ایران می باشد(۵). گناه خانم مرتاضی دفاع از صلح و سخنرانی در کانون «مادران صلح» و دیگر محافل صلح طلب ایرانی برمیگردد.
فرح کریمی
فرح کریمی برای جنبش بویژه جامعه مدنی در ایران شخصیتی بسیار آشناست. فرح کریمی به عنوان اولین زن ایرانی با سالها فعالیت گسترده در عرصههای اجتماعی و بهزیستی در کشور هلند واثبات شایستگی و تواناییهای خود موفق گردید که در سال ۱۹۹۸ به عنوان نماینده مردم در پارلمان هلند انتخاب شود. او از موقعیت ویژه بدست آمده در پارلمان هلند به تلاش انسانی برای کمک به سازمانهای وابسته به جنبش مدنی ایران به نحو احسن استفاده کرد. تلاش فرح کریمی برای تصویب بودجه برای راه اندازی یک شبکه تلویزیونی برای اشاعه فرهنگ دمکراسی و حقوق بشری تا بدانجا پیش رفت که پارلمان هلند به همین منظور بودجه ای را به تصویب رسانید که هم اکنون نشریه الکترونیکی روزآنلاین و رادیو زمانه از همین بودجه استفاده می کنند. فرح کریمی نه تنها در رابطه با ایران که به عنوان کارشناس مشاور برنامه توسعه سازمان ملل در افغانستان و دیگر کشورهای منطقه مبتکر بسیاری از پروژه های انساندوستانه بوده است. حمایت فرح کریمی از جنبش جامعه مدنی در ایران و نقش او در توانمندسازی سازمانهای وابسته به جامعه مدنی موجب شد که محافل اطلاعاتی و امنیتی ایران و از جمله سخنگوی آنها حسین شریعتمداری بارها و بارها او را مورد اتهام قرار داده و از او به عنوان کسی که در راه اندازی پروژه انقلاب مخملی در ایران نقش اساسی دارد نام برده و او را در معرض هر گونه اتهام قرار دهند. اتهام بسیاری از فعالین جنبش زنان، روزنامه نگاران و شبکههای توانمندسازی سازمانهای غیردولتی در ایران رابطه با موسساتی است که فرح کریمی در ایجاد آن نقش داشته است.
حسن داعی به تازگی در بی اعتبار کردن فرح کریمی به کمک حسین شریعتمداری و مافیای وزارت اطلاعات در ایران آمده و در نوشتههای خود فرح کریمی را از آن جهت که مخالف حمله نظامی و ویرانی کشور ایران است بیشرمانه متهم به همکاری با لابی جمهوری اسلامی در خارج کشور کرده و با قرار دادن نام او در کنار احمدینژاد و سفر او به نیویورک به شیوههای رذیلانه مجاهدین در صدد ترور شخصیت ایشان برآمده است.(۶)
پروژه مشترک حسن و حسین
پروژه مشترک حسن داعی و حسین شریعتمداری در مورد فرح کریمی ودیگر شخصیتهای ملی و حقوق بشری مانند شیرین عبادی، اروند آبراهامیان و مینو مرتاضی و اکبر گنجی و دهها شخصیت دیگر، ترور شخصیت ، بی اعتبار کردن و بی اعتماد کردن مردم نسبت به شخصیت و فعالیت های انساندوستانه و حقوق بشری آنهاست. حسن داعی گرچه با لجن پراکنی و اتهام به این افراد و بسیاری دیگر در صدد است که به آنها اتهام همکاری با جمهوری اسلامی و ایفای نقش لابی این رژیم را در خارج از کشور بزند ولی در حقیقت بخشی از همان پروژه وزارت اطلاعات و مافیای حسین شریعتمداری را درخارج از کشور به پیش میبرد با این تفاوت که او برخلاف چهره کریه و اطلاعاتی حسین شریعتمداری و روزنامه کیهان، با چهره ای به ظاهر حق به جانب به عنوان یک ملی-مذهبی و محقق تازه به دوران رسیده خارج نشین در اشاعه لجن پراکنی های خود از تریبون فاکس نیوز، صدای امریکا و چند وب سایت ایرانی که متاسفانه بدون پذیرش مسئولیتی به گسترش لجن پراکنیهای او کمک میکنند سود میجوید.
یک نکته
حسن داعی در مطلبی بنده را نیز متهم کرده و درباره من نوشته که “وظیفهای جز حمایت از رژیم و لابی خارج از کشوری آن برای خود قائل نیست.”(۷) جهت اطلاع ایشان باید بگویم تمامی آن دورانی را که ایشان در پاریس مشغول ولگردی بودند، من و بسیاری از دیگر مبارزین ایرانی در سختترین و وحشتناکترین دوران سرکوب رژیم اسلامی در زندانهای آن کشور شرافتمندانه مقاومت کردیم و شاهد جنایات و فجایعی هستیم که بیان و به تصویر کشیدن آنها چهره کریه امثال حسین شریعتمداری و جنایتکاران دیگری چون مصطفی پورمحمدی و علی رازینی را به نمایش میگذارد و شدت پلیدی شکنجه و زندان در نظام اسلامی را برملا میکند. گویا اینبار هم آقای حسن داعی وظیفه خود دانستهاند که در کنار حسین شریعتمداری نشسته و در بیاعتبارکردن راویان جنایات زندانهای نظام اسلامی به کمک پورمحمدیها بشتابند.
با احترام،
رضا فانی یزدی
جمعه 9 اسفند 1386
1. http://www.iran-ghalam.de/2Haupt/1107.sobhani.16.8.07.HTM
2. http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=9111
3. http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=9444
4. http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=13791
5. http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=13791
6. http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=11952
برای آشنایی بیشتر با فعالیتهای فرح کریمی به لینک زیر مراجعه کنید.
http://zanan.iran-emrooz.net/index.php?/zanan/more/13875/
7. http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=12730