پناهگاه ملت، آیت الله منتظری

خبر درگذشت آیت الله منتظری برایم شوک آور بود.
هنوز باورم نمی شود که میلیونها مردم عاشق ایشان در خیابانهای قم بدن پاک ایشان را بر دوش گرفته و و برای خاکسپاری به حرم می برند.

می دانستم که ایشان کسالت دارند، سالخورده شده اند، ولی انگار اصلا قراری نبود که روزی ایشان ما را تنها بگذارد. همین یکی دوماه پیش بود که در مطلبی از ایشان خواسته بودم که قدم پیش بگذارند و کمیته های کشف حقیقت و آشتی ملی را در این مملکت راه بیاندازند.

مطمئن بودم که “تضمین موفقیت آمیز چنین پروژه ای فقط و فقط زمانی ممکن است که افرادی با اعتبار و حیثیتی چون آقای منتظری قدم پیش گذاشته و اعتبار خود را در گرو موفقیت آن به وام بگذارند.”*

مطمئن بودم “همان گونه که ایشان دست رد به سینه هیچ کس نزدند، در صورتیکه ایشان برای پیشبرد این پروژه به دیگران مراجعه کنند، کسی نیست که با جان و دل همراه ایشان نگردد.”*

آرزو داشتم و مطمئن بودم که “افتخار بازسازی مناسبات مودت آمیز و دوستی و صلح در میان مردم و آرامش در کشور ما برای همیشه در تاریخ این سرزمین به نام با شرف ترین شخصیت تاریخ معاصر ما حضرت آیت الله العظمی منتظری جاودانه ثبت خواهد گردید.”*

سلامت شخصیت، سعه صدر و دفاع شرافتمندانه ایشان در تمام سالهای گذشته از همه قربانیان خشونت، آیت الله منتظری را به پشتوانه معنوی جامعه ایران برای عبور به یک نظام انسانی و حقوق بشری مبدل کرده بود. آیت الله منتظری سمبل واقعی دفاع از حقوق بشر و مظهر انسانیت و مامن و پناهگاه قربانیان خشونت و ظلم بود.

مجلسی ها همیشه ادعا داشته و دارند که «مجلس خانه ملت است.” تجربه اما در کشور ما حکایت از این داشت که این بیت آیت الله منتظری بود که خانه ملت شده بود.

همانجا بود که هم مادر و همسر من محکوم به اعدام به تظلم می نشستند و هم خانواده و مادران جان باختگان و قربانیان کشتارها را به حضور می پذیرفت و هم به ظلمی که به اقلیت دینی بهائی در کشور می شد معترض می گشت و هم اصلاح طلب جفا کرده و شیفه قدرت خمینی را پس از رانده شدن از قدرت باز به آغوش می گرفت و هم برای اعضای گروهی که قاتلین فرزند دلبندش بودند، دل می سوزاند و بالا ترین مقام حکومتی را که سالها برایش شکنجه شده و سختی کشیده بود به پشیزی ارزش نگذاشت و برای جلوگیری از اعدام فله ای آنها دست از حکومت و قدرت شست و لب به سکوت نگرفت.

ایشان قهرمان غلبه بر ایدئولوژی گرایی، خرافه و دین پرستی جزمی و قدرت طلبی بود. نه به قیمت ارزش های دگم دینداری چشم بر قتل عام دگراندیشان می بست و نه به هوس قدرت بر اعمال جنایتکارانه و خشونت آمیز رهبری نظام های حکومتی مهر تایید می گذاشت، و نه غلبه ی غرور و تفرعن توانست ایشان را از بیان اشتباهات گذشته نظام و رهبری آن بازدارد.

آیت الله منتظری پناهگاه ملت بود.

تاریخ معاصر ما هیچ جایگزینی برای ایشان ندارد. خلاء وجود ایشان جبران ناپذیر است و غم از دست دادن ایشان، جانگداز و پر از درد و اندوه. و جای ایشان همیشه خالی خواهد بود.

جنبش حقوق بشر، مبارزین راه آزادی و صلح، و نزدیکان و بازماندگان ایشان نه تنها پدرمعنوی خود که پشتوانه و پناهگاه همیشگی و مطمئن خود را برای همیشه از دست دادند.

اگر چه جای ایشان از این پس دربیت خالی است، اما آقای منتظری در قلب و روح میلیونها نفر خانه کردند و خواهند زیست و بیت ایشان به وسعت میلیونها قلب و مغز در سراسر گیتی گسترش یافت.

آیت الله منتظری و آرمانهای انسان دوستانه ی ایشان و خاطره ی حمایت همیشگی ایشان از مظلومین و ستم دیدگان بر صفحات تاریخ آینده ی این ملت برای همیشه جاودان خواهد ماند.

دفاع ایشان از همه زندانیان سیاسی، از هر گروه و دسته و مذهبی و در تمام دوران ها، ایشان را به قهرمان همیشگی حقوق بشر درسرزمین ما و پدر معنوی این جنبش مبدل نمود.

چقدرجای ایشان خالی است.

یادشان گرامی باد.

با احترام
رضا فانی یزدی

سه شنبه 22 دسامبر 2009

*
باید بخشید، اما نمی توان و نباید فراموش کرد
http://politic.iran-emrooz.net/index.php?/politic/more/19592/