رضا فاني يزدي
rezafani@yahoo.com
اين روزها نا آرامي هاي اخير درکشور مرکز توجه تمامي نيروهاي سياسي داخل و خارج کشور مي باشد. آنچه از اهميت ويژه اي برخوردار است تميز قائل شدن بين حرکت و خواست هاي صنفي-سياسي دانشجويآن و نقش آن در کل جريان جنبش دمکراسي در ايران و بهره برداري هاي گوناگون سياسي از اين قبيل حرکات است . نکته ديگرتاثير اين گونه حرکات در جهت گيري و يا انحراف احتمالي از مسير حرکت کلي جنبش اصلاح طلبي در ايران پرداخت.
بدون شک جنبش دانشجويي ايران يکي از عوامل اصلي و موثر در شکل گيري جنبش اصلاحات در سالهاي اخير بوده است. برخي از چهره هاي اصلي اصلاحات و فعالين اين حرکت از درون جنبش دانشجويي متولد گرديده و بيانگر خواست هاي اين جنبش در اصلاحات مي باشند.
نا آرامي هاي هفته گذشته در تهران و برخي شهرهاي ديگر، بدنبال يک اعتراض به حق صنفي دانشجويان در مخالفت با خصوصي کردن دانشگاه ها آغاز گرديد و به سرعت به درگيري هاي رودررو با عناصر لباس شخصي و اوباش معلوم الحال به خشونت گرائيد. گرچه بقول خبرگزاري دانشجويي ايسنا مجموع شرکت کنندگان بيش از چند هزارنفر نرسيد، اما تلويزيون ها و مطبوعات خارجي به ويژه سلطنت طلب هاي لوس آنجلسي تلاش نمودند که تصوير ديگري از آنچه در جريان است به نمايش گذارند.
آنها با تبليغات وسيع خود در تلاشند از هر حرکت اعتراضي عليه رژيم حاکم استفاده نموده و با تشويق اشکال خشن رويارويي، سعي در اغتشاش عمومي و ايجاد ناامني هاي اجتماعي نمايند.
دوستان عزيز، توجه داشته باشيد آنها که از لوس آنجلس شما را تشويق به درگيري هاي فيزيکي، مقابله خشن با عوامل رژيم، و آتش زدن اماکن و غيره مي نمايند، خود در خانه هاي شيک و آرام در محلات گران قيمت بورلي هيلز نشسته و از تمامي مواهب مادي و معنوي و کمک هاي ميليون دلاري آمريکا برخوردارند. آنها براي متقاعد نمودن آمريکا براي مداخله نظامي در ايران، که تنها راه رسيدن آنها به قدرت سياسي است، ناچارند تصوير مورد نياز را به آمريکا ارائه نمايند.
شما مطمئنا نمي خواهيد که از اجزاء تکميل کننده اين تصوير براي آنها باشيد. انگيزه شما در مبارزه برعليه اقتدارگرايان حاکم، با مشتي ساواکي که از هم اکنون شمشير را از روبسته و برعليه نيروهاي آزاديخواه که بخش اعظم آنها مورد حمايت و احترام شما عزيزان هستند، متفاوت است. شما عزيزان مطمئنا شباهت گفتارهاي اينها را با اقتدارگرايان حاکم بخوبي دريافته ايد.
صور اسرافيل از چهره هاي فعال رسانه هاي تلويزيوني سلطنت طلبها و عنصر سابق ساواک در مطبوعات ايران، چه تفاوتي در گفتار با آقاي مصباح يا شريعتمداري دارند، تفاوت ثابتي سازمان دهنده اصلي حرکت سلطنت طلب ها در خارج از کشور و عنصر اصلي ساواک در رژيم گذشته و مسئول کشتار و سرکوب هزاران دانشجو در ايران با آقاي فلاحيان يا عناصر اصلي اطلاعات و سرکوبگران رژيم فعلي در چه است.
شباهت بيان ضياء آتاباي با مسئولين صدا و سيما جمهوري اسلامي بيانگر چه واقعيتي است. فرياد هاي قلدرمنشانه تيمسارهاي سابق رژيم شاه متشکل در سازمان هاي چون درفش کاويان و از اين قبيل با قيل وقال هاي سردار صفوي يا نقوي يا ساير سرداران سپاه پاسداران چه تفاوت اساسي دارد.
آقاي سبحاني که از هم اکنون به عنوان نخست وزير آينده ايران از آن در محافل آمريکايي و اسرائيلي سخن به ميان است، به نظر شما چه تفاوت درکي از دمکراسي و شرکت مردم در انتخابات با سيد علي خامنه اي و رفسنجاني دارد.
تفاوت اصلي اين دوجماعت فقط و فقط پوشش بيروني آنهاست، و گرنه در شيوه هاي حکومتداري و سرکوب مطالبات مردم و ايستادگي در مقابل دمکراسي، خوشبختانه هر دو گروه آزمايش تاريخي چه در دوران 25 سال حکومت شاه و چه در بيست و اندي سال پس از انقلاب عملا نشان داده اند که سگ زرد همان برادر شغال است. سلطنت طلبها و محافل خبري وابسته به آنها، با آغاز يک تهاجم فرهنگي-خبري و يک جنگ رواني-تبليغاتي مي کوشند که توده هاي وسيع تري را در جريان اين کارزارهاي خود بخودي و شورش هاي خود انگيخته به خيابانها کشانده و با تشويق شيوه هاي غير مدني مبارزه به تشنجات داخلي دامن زنند، آنها به خوبي آگاهند که اين شکل از مبارزه اقتدارگرايان حاکم را به عکس العمل هاي شديد واخواهد داشت و نهايتا به کشتارهاي خياباني مبدل خواهد شد.
براي اين گروه همانگونه که در مهماني هاي خصوصي هميشه مي گويند، “زهرطرف که شود کشته، سود اسلام است” قتل عام مردم توسط رژيم حاکم را بهترين وسيله ادامه تبليغات دانسته و تنها طريق انحراف مبارزه مردم از اشکال مدني که مورد حمايت ميليوني مردم در آيند، و تمام محافل دمکراتيک اروپا و آمريکا مي باشد مي بينند. آنها در ادامه حرکت هاي مدني و مبارزات سازمان يافته دمکراتيک خود را خلع سلاح يافته و مي دانند که مورد سوال اکثريت مردم ايران براي گذشته سرکوبگرانه و قلدر منشانه خود خواهند بود.
در فضاي دمکراتيکي که شيوه هاي سرکوب و ديکتاتوري شناخته شده و از طرف مردم مورد سوال و توضيح است، آنها که به اين شيوه ها متوسل گرديده و در برنامه سياسي آينده خود نيز بر آنها اتکاء دارند، جايي براي خود نمي بينند.
آنجا که کانديداهاي نمايندگي براي قدرت سياسي، بايد از برنامه هاي دمکراتيک و چگونگي شرکت دادن مردم در تعيين سرنوشت خود، و نتظيم مناسبات دمکراتيک دروني يک جامعه سخن گويند، اين آقايان حرفي براي گفتن ندارند و شانسي براي انتخاب شدن نيز. پس تنها راه باقي مانده، ايجاد تشنج، درگيري، بلواي اجتماعي و خسته کردن روحيه مردم و استيصال اجتماعي است، و در آن هنگامه است که دست غيبي به کمک آقايان آمده و مردم خسته نيز به آن رضا خواهند داد.
دوستان محترم، با شعارهاي دروغين و تبليغات مسموم اينها به مسلخ مرگ نرويد، شما توان رويارويي خشونت آميز با رژيم را در مرحله کنوني نداريد. شما بايد زنده بمانيد و محصول مبارزه خود را که دمکراسي براي تمام ايرانيان است در آغوش بگيريد. از زندگي درفضاي آزاد لذت ببريد و پيروزي خود را جشن بگيريد.
مگر نه اين است که جنبش شما توانسته است تفکر اصلاح طلبي را در ايران ما به بخشي از تفکر حاکميت تحميل نمايد، مگرنه اين است که اشکال معقولانه مبارزه شما توانسته است حاکميت را وادار نمايد که شيوه هاي سرکوب سال هاي شصت را ديگر اعمال نکند، مگر شما در جريان محاکمه آغاجري، آقايان را به عقب نشيني وادار نکرديد، عقب نشيني شوراي نگهبان در رابطه با لوايح دوگانه از کجا نشات گرفته است.
اقتدارگرايان حاکم و اوباش وابسته به آنها، از رويارويي در عرصه هاي مسالمت آميز مبارزه با شما و حشت زده و ناتوانند. اما در عرصه هاي خشن و نظامي مسلما قدرت سرکوب آنها با شما غير قابل مقايسه است. تجربه سالهاي اوليه انقلاب و انتخاب اشکال نادرست مبارزه، نشان داد که حاکميت اقتدارگرا در آن عرصه ها از توانايي و برتري برخوردار است.
بزرگترين دستاورد جبهه دوم خرداد، شکيبايي سياسي و وارد نشدن در عرصه تقابل نظامي و خشونت با اقتدارگرايان است. گرچه جرياناتي مثل سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي در اين زمينه ها از امکانات جدي برخوردار هستند، اما تصوروارد شدن در اين عرصه مرگ دمکراسي است. تقابل نظامي و تحريک در جهت خشونت و سيع اجتماعي با توجه به امکانات رژيم موجود از دو حالت خارج نخواهد بود.
1-جنگ خونين داخلي و ويراني و تجزيه کشور
2-سرکوب وحشيانه مردم و نيروهاي سياسي توسط جناح اقتدارگراي حاکميت و ياس و سرخوردگي ملي
توجه داشته باشيد که حتط با باور به اين اشکال مبارزه ما در شرايط فعلي فاقد ابزار لازم جهت شرکت در اين ميدان مي باشيم.
توده هاي وسيع مردم ايران حاضر به شرکت در اين گونه در گيري هاي خشونت آميز و پرداخت هزينه هاي سنگين مالي و جاني نيستند، اماهمچنان که در دوران انقلاب 57 تجربه کرديم، تحصن، تظاهرات مسالمت آميز، عدم حضور در کلاسهاي درس و محل کار، مي تواند ميليونها ايراني را در کنار يکديگر به عرصه مبارزه بر عليه حاکميت اقتدارگرا کشيده و در نتيجه انتخاب آگاهانه اين اشکال مبارزه ، سازمانهاي وسيع و تشکل هاي لازم براي گذار به مرحله دمکراتيک تر در فضاي سياسي کشور فراهم مي گردد. خاصيت اين شکل مبارزه در اين است که ابزار لازم جهت انتقال قدرت را فراهم مي نمايد.
براي انتقال قدرت و عبور از اين بحران خانمانسوز و وادار نمودن اقتدارگرايان به خروج از حاکميت، دو عامل اساسي نياز جامعه است.
1.سازمانهاي متشکل وسيع توده اي با درک آگاهانه از اينکه مسئله فقط مخالفت با اقتدارگرايان حاکم نيست، بلکه تحول به اشکال دمکراتيک بر بنياد نظامي که توانايي شکلي و محتوايي ارائه ارزش هاي دمکراتيک در آن باشد، مسلما شکل حکومتي سلطنتي که بر اقتدار فردي استوار است مغاير با اين اصل اساسي است.
2.رهبران سياسي با کفايتي که توانايي رهبري جامعه را در اين مرحله انتقالي داشته باشند. اين رهبري مي بايد در عرصه مبارزات وسيع توده اي با ارائه برنامه هاي روشن و صراحت و شفافيت سياسي بتواند اعتماد ملي را بدست آورده و دريک همکاري وسيع، بدون انحصارگرايي در قدرت و بدون انتقام جويي هاي سياسي و وابستگي هاي خارجي شرايط لازم را براي انتقال مسالمت آميز جامعه فراهم نمايد.
مسلما در اين مورد نيز عوامل رژيم سابق سلطنتي که گذشته سياسي آنها جز سرکوب و روش هاي ديکتاتوري و منزوي نمودن گروه هاي ملي ايران را نتيجه نداده است جايي در اين ميان نخواهند داشت. آنها خود نيک مي دانند که اگر پروسه مسالمت آميز مبارزه به پيش رود، آنها به دليل خصومت خود با دمکراسي توانايي و محلي در آينده سياسي نخواهند داشت.
دليل عمده حمايت آنها از دخالت خارجي و اغتشاش و حمايت از حرکات خشونت آميزدقيقا در اين راستاست.
شعارهايي از قبيل جمهوري اسلامي آري يا نه، دقيقا تکرار گذشته تاريخي است و فريبي بيش نيست. امروز مردم ايران به جاي نظام ديکتاتوري حاکم اقتدارگرايان ديني، دمکراسي را فرياد مي کنند. اين دمکراسي تنها و تنها مي تواند در نظامي تبلور نمايد که تمامي ارکان آن از پايين تا بالا انتخابي و دوره اي باشد، وراثت در حکومت سياسي امري مغاير با دمکراسي و اصل اوليه مردم سالاري است.
دانشجويان عزيز، شما که توانستيد دگم هاي سياسي مبارزه ضد امپرياليستي و مطلق بودن آن را به مثابه ارزش مطلق به نفع حاکميت دمکراسي در کشور بشکنيد. شما که شهامت سياسي آن را داريد که اسير مطلق گرايي و آرمانگرايي هاي سياسي نسل هاي گذشته نباشيد. با همان شهامت به آنها که درون شما دچار شانتاژ سياسي شده اند ندا سردهيد که روش هاي خشونت آميز به دمکراسي منتهي نخواهد شد.
شرکت وسيع و پيگير در اشکال گوناگون مبارزه مدني، طرد عناصر فرصت طلب و هشياري و آگاهي سياسي، دعوت از محافل و مجامع بين المللي براي حضور و داوري در عرصه هاي تقابل سياسي دعوت از سازمان ملل متحد براي نظارت بر اوضاع فعلي، فشار بر اتحاديه کشورهاي اروپا و محافل معقول در کنگره آمريکا، استفاده از تضاد منافع گروه هاي درگير داخلي و خارجي و پيوند با تمامي عناصر جمهوري خواه دمکرات در داخل وخارج کشور چنان نيرويي را بوجود خواهد آورد که در مقابل آن اقتدارگرايان مجبور به عقب نشيني و نيروهاي خارجي مجوزي براي دخالت نظامي نخواهند داشت.
به توانايي مبارزات مسالمت آميزخود باور داشته باشيد. تجربه شيلي، آفريقاي جنوبي، کشورهاي سابق سوسياليستي شرق اروپا، همگي نشان داده است که دمکراسي محصول شکيبايي سياسي دوستداران دمکراسي در مبارزه آنها براي آن است.
شما عزيزان بايد زنده بمانيد و دمکراسي را تجربه کنيد. هيچ ارزشي والاتر از زندگي شما نيست. آنها که شما را به مسلخ مبارزه نابرابر با اوباش عربده کش و باند هاي مافيايي حاکميت اقتدارگرا در ايران تشويق مي کنند، حتي براي يک تظاهرات مسالمت آميز در مرکز شهر لوس آنجلس در حمايت از شما دريغ مي ورزند.
دگم شهادت طلبي را نيز بشکنيد. دمکراسي و ارزش هاي دمکراتيک و رسيدن به آنها شهيد طلب نمي کند.
شما با ارزش به زندگي خود و ارزش به زندگي ديگران، مي توانيد اعتماد آنهايي را که به اعتمادشان نياز داريد جلب نمائيد.
همانگونه که سالها صبر و حوصله کرديد و دچار شانتاژ گروه هاي چپ و راست داخلي و خارجي نشديد و جنبش عظيم اصلاحات در ايران را آفريديد، شکيبا باشيد اما پي گير به پيش برويد، پيروزي از آن شماست.
با احترام فراوان به تمامي شما عزيزان
۲۶ خرداد ۱۳۸۲
رضا فاني يزدي