صدام حسین دیکتاتور مستبد عراقی که به شهادت تاریخ معاصر یکی از جنایتکارترین مستبدین حاکم در منطقه خاورمیانه بود، در آخرین روزهای سال گذشته و آغاز سال نو مسیحی و در آستانه عید قربان، در 29 دسامبر به دار آویخته شد.
خبر اعدام صدام گرچه برای بسیاری خوشحال کننده بود اما بخش قابل توجهی از محافل بین المللی و رهبران سیاسی و دینی و سازمان های حقوق بشری آن را محکوم نموده و نارضایتی خویش را از این اقدام اعلام کردند.
بجز شیعیان عراقی که با پایکوبی و شادی اعدام صدام را جشن گرفتند، رئیس جمهور ایالات متحده و رهبران حکومتی ایران تنها متحدین شیعیان عراق در این پایکوبی بودند که شادمانی و رضایت خود را در پیامها و مصاحبه های متعددی به جهانیان اعلام کردند.
جامعه مسلمان اهل سنت در تمامی کشورهای عربی تا پاکستان و اندونزی اعدام صدام را محکوم نموده و آن را در حقیقت اقدامی از طرف شیعیان و بدست حکومت شیعه عراقی بر علیه اهل سنت قملداد کردند تا آنجا که معمر قذافی که خود در دوران جنگ ایران و عراق متحد و در کنار ایران بود، با پیش بینی اوضاع آینده و احتمال شکل گیری یک بلوک نیرومند ضدشیعی برعلیه جمهوری اسلامی ایران، در کشور خود سه روز عزای عمومی اعلام کرد.
مطبوعات عربی زبان عموما این اعدام را به مقامات ایرانی و هواداران شیعه آنها در حکومت عراق نسبت داده و خواهان ائتلاف همه نیروهای سنی در مقابل نیرویی که از آن سوی مرزها می آید و عراق و حاکمیت آن را تهدید می کند شدند.
اعدام صدام نقطه عطفی است در شکل گیری ائتلاف سنی برعلیه شیعه در داخل و خارج از مرزهای عراق و اولین حلقه از پروژه تغییر و ادامه مسیر جنگ داخلی عراق از مقابله با ایالات متحده به عنوان یک نیروی اشغالگر به جنگ شیعه و سنی و به میدان کشیدن جمهوری اسلامی ایران در مقابل ائتلاف نیرومند کشورهای عربی و سنی مسلمان در سراسر جهان و خارج نمودن ایالات متحده از منجلاب کنونی عراق و تضعیف مجموعه جنبش مقاومت اسلامی در کل منطقه ، از حماس گرفته تا حزب الله لبنان و هدف آن جایگزین کردن مساله محوری منطقه، یعنی حل بحرانهای فلسطین، لبنان و عراق به یک مناقشه جدید برای سالیان آینده در منطقه است. یعنی جنگی خانمان برانداز بین شیعه و سنی که نهایتا مجموعه کشورهای اسلامی را از عرب سنی گرفته تا شیعه ایرانی و عراقی به زانو در خواهد آورد و چه بسا برای بار دیگر ایالات متحده و متحد منطقه ای او اسرائیل را به مثابه ناجی و حاکم نهایی به منطقه بازگرداند. اینبار البته تمامی طرفهای درگیر خود داوطلبانه خواهان حضور نیروی رهاییبخش و ارتش نیرومند ایالات متحده در نقش میانجی و احتمالا بازیگر اصلی در ماموریتی به دعوت سازمان ملل متحد خواهند شد.
ایالات متحده که در موقعیت دشوار کنونی هیچ راه حلی را برای خروج از بحران کنونی در عراق در مقابل خود نمی بیند، در صدد آمده است که با درگیر کردن مستقیم جمهوری اسلامی در جنگ با کشورهای سنی عرب و مسلمان، اولا خود را از مخمصه کنونی در عراق خارج نموده و تضاد عمده کنونی منطقه را که تقابل جامعه مسلمان با اشغالگری ایالات متحده است را به تقابل با حکومت جمهوری اسلامی ایران با مجموعه کشورهای مسلمان سنی مذهب تغییر داده و دوما بدینوسیله نظام جمهوری اسلامی ایران را که به چالش اصلی ایالات متحده در منطقه مبدل شده است و مانع اصلی پیشبرد راهبردهای امنیتی این کشور در منطقه میباشد را در جنگی که جمهوری اسلامی بشدت از آن خود را بر حذر میدارد، تضعیف نموده و از پای درآورد.
مقابله جمهوری اسلامی ایران با کشورهای سنی مسلمان آینده ای را که جمهوری اسلامی ایران سالهاست با ادعای مقابله با اسرائیل و امریکا و رهبری جنبشهای مقاومت اسلامی در آن سرمایه گذاری کرده و اخیرا شاهد نتایج مثبت آن در مقابله حزب الله با اسرائیل و تمجید مجموعه جامعه اسلامی اعم از شیعه و سنی از حزب الله به عنوان یک نیروی شیعه طرفدار ایران بوده است را یکسره از میان خواهد برد.
حمایت و تحسین مردم عرب و مسلمان از حزب الله لبنان در پی مقاومت اخیر آنها در مقابل تهاجم اسرائیل به لبنان زنگ خطری بود برای کلیه کشورهای اسلامی و بویژه کشورهای با اکثریت سنی در منطقه که چگونه جمهوری اسلامی ایران از کانال حزب الله به قلوب مردم منطقه نفوذ نموده است.
تقابل با کشورهای عربی بویژه کشوری چون عربستان سعودی که متولی کعبه، مقدس ترین مکان برای کلیه مسلمانان جهان است با توجه به نقش و نفوذ عربستان در مجموعه حوزه های دینی و مدارس و مساجد، جمهوری اسلامی را در مقابل جامعه اسلامی جهانی قرار خواهد داد و مشروعیت رهبری جنبش مقاومت اسلامی را که تنها سرمایه سیاسی و ایدئولوژیک جمهوری اسلامی در مقابل ایالات متحده است را از او سلب خواهد کرد.
در نبرد با عربستان سعودی، لبنان، مصر، اردن، و دیگر کشورهای اسلامی منطقه دیگر نمی توان با همان رجزخواهی های ضداسرائیلی و ضدامریکایی و احیانا با تهدیدات موشکی و تروریستی، گردن کلفتی نموده و انتظار داشت که همچنان محبوب قلوب مردم دراین کشورها باقی ماند. شلیک اولین موشک ایران به هریک از این کشورها موجب انزجار ملتهای مسلمان در این کشورها از رژیم اسلامی خواهد شد.
عواقب درگیری های منطقه ای در چارچوب جنگ شیعه و سنی خود موضوع مقاله دیگری است که امیدوارم در آینده به آن بپردازم. در این مطلب بیشتر تاکید بر نقش اعدام صدام و حماقت رژیم عراق یعنی دولت آقای مالکی در اجرای سریع حکم اعدام و قصور آنها از درک تاثیر اعدام صدام در تشدید تضادهای مابین جمعیت سنی و شیعه و احتراق آتش چنین جنگی است.
صدام که با 25 سال حکومت دیکتاتوری خود بویژه در سالهای آخر حکومتش که با جنگ با ایران، شیمیایی کردن مردم خود و اشغال کویت و سرکوب وحشیانه و شکنجه و کشتار مردم در داخل این کشور مورد تنفر اکثریت عراقی ها و حتی در چشم نزدیکترین اعضای خانواده خود چون دخترانش که همسرانشان به دستور پدر اعدام شده بودند بیشتر به قاتلی شباهت داشت در آخرین روزهای عمر خود به یمن اعدام بیخردانه او توسط حکومت شیعه و فجایع پس از اشغال در این کشور به قهرمانی برای مردم سنی در این کشور تبدیل شد که نه تنها جنایاتش از خاطره اکثریت مردم سنی این کشور که خود قربانی جنایت های او بودند فراموش میگردد، که به او لقب شهید می دهند و به اعتراض به اعدامش تظاهرات بر پای میدارند.
مشاهده چهره خونسرد و اتکای به نفس او در دادگاهها و بویژه در آخرین دقایق پیش از اعدام و آخرین پیامهای او به مردم عراق به گونه ای که خود را قهرمان مقاومت و مقابله با تجاوز و اشغالگری قلمداد می نماید و تلاوت آیات قرآن و تشهد در آخرین لحظه های حیاتَ، تصویر جنایتکارانه سالهای حکومت استبدادی او را در اذهان بخشی قابل توجهی از مردم عراق به قهرمانی مسلمان و مدافعی در مقابل تجاوز و اشغالگری مبدل نمود.
متاسفانه پس از نزدیک به چهارسال که از اشغال عراق میگذرد، پس از کشته شدن هزاران عراقی و تخریب و ویرانی این کشور، پس از کشتار بیش از سه هزار سرباز امریکایی و مجروح شدن دهها هزار از نیروهای ائتلاف و هزینه کردن چندصد میلیارد دلار بودجه، امروز بیشتر از شصت در صد مردم عراق ایالات متحده را که مدعی رهایی این کشور از یوغ دیکتاتوری صدام است را جز اشغالگری نمی بینند که باید مورد حمله قرارش داد. حکومت شیعه جانشین صدام از کمترین اعتمادی در میان جمعیت سنی عراقی برخوردار نیست و با اعدام صدام بر شدت تنفر و دشمنی با آنها افزود. حکومتهای منطقه که همگی در براندازی صدام بدلایل اشغالگری و برقراری حکومت ترور و تجاوز در منطقه با نیروهای ائتلافی همراه بودند، امروز صدام را قهرمان و شهید می نامند و نه تنها از جایگزینی صدام یعنی ائتلاف حکومتی به رهبریت شیعه حمایت نمی کنندکه در صدد براندازی آن برآمده اند. جمهوری اسلامی گرچه ماهرانه ایالات متحده را در منجلاب عراق گرفتار نمود و بدینوسیله عمر نظام اسلامی را برای سالیان آینده تظمین کردو همچنین نقش اصلی را در آینده عراق از طریق متحدین شیعه در اختیار خود گرفت، این روزها اما با کوته بینی در دام مخاطره جنگی گرفتار آمده است که حیثیت و سرمایه انقلابی و اسلامی او را به قمار گرفته و در تقابل با بخش بزرگی از جامعه مسلمان سنی می رود که آینده خود را در وحشت آورترین منجلاب فرواندازد.
دولتمردان شیعه با مخالفت با لغو اعدام در عراق و با اقدام به اعدام صدام در حقیقت باب جدیدی را در ادامه خشونت و انتقامجویی سیاسی در جامعه عراق گشودند که خود در آینده نزدیک قربانیان آن خواهند شد.
قرار بود که با صدور دمکراسی به عراق، این کشور مدل تحول برای دیگرکشورهای منطقه گردد. اکنون چهره دیکتاتور جنایتکاری مثل صدام سمبل مقاومت شده، چهره بزرگترین دمکراسی جهان تبدیل به اشغالگر متجاوز گشته، تروریست های القاعده و بنیادگرایان مذهبی بازیگران اصلی میدان سیاست عراق شده اند. در این میان، حکومت های فوق ارتجاعی همچون عربستان سعودی و سایر شیوخ منطقه به بهانه مقابله با خطر گسترش شیعه ایرانی و دفاع از مسلمانان سنی، نقشه جنگ جدیدی را برعلیه جمهوری اسلامی ایران در سر می پرورانند. این بر عهده مقامات حکومتی ایران است که با درک شرایط حساس منطقه و پیشبرد یک سیاست بخردانه در دام آتش افروزی نیافتاده و زمینه را برای شدت یافتن تنش میان شیعه و سنی بیش از این هموار نکنند.
با احترام،
رضا فانی یزدی
2 ژانویه 2007