رابطه احزاب کرد با اپوزیسیون سراسری

ستم ملي در كردستان

متن زير پاسخ من به سوالات وريا محمدی از سايت و نشريات کومه له است که در ژانويه 2008 انجام گرفت



1) در مقطع انقلاب بهمن و در حالي كه ايران يكپارچه عليه رژيم شاهنشاهي به پا خواسته بود ،به طور مشخص نقش جنبش كردستان را چگونه ديديد؟

در مقطع انقلاب بهمن ۱۳۵۷ سراسر کشور یکپارچه برعلیه دیکتاتوری شاه برآشفته بود. نتیجه سالها حکومت دیکتاتوری و اعمال تبعیض در سراسر کشور موجب آن گردید که میلیونها مردم ایران در تمامی کشور در اعتراض به تبعیض و اعمال دیکتاتوری فردی شاه برای تحقق نظامی دمکراتیک و به منظور رفع دیکتاتوری و برای دستیابی به آزادی به پا خیزند. تبعیض و دیکتاتوری در مناطق سکونت اقوام و ملت‌های غیرفارس توام با تبعیض قومی و ملی به مراتب شدیدتر اعمال می‌گردید. کردستان در نتیجه تبعیض مضاعف از نقطه نظر رشد اقتصادی و میزان درآمد و تعداد مراکز آموزشی و درمانی و خدمات عمومی از دیگر نقاط ایران بمراتب بیشتر آسیب دیده بود. کردها کمترین نقش را دراداره امور محل خود نداشتند و از حقوق اولیه خود بکلی محروم بودند. تبعیض مضاعف در کردستان شاید یکی از دلایل اصلی شرکت فعال کردها و سازمان‌ها و احزاب محلی آنها در مبارزه برعلیه دیکتاتوری شاه و حضور موثر آنها در جنبش انقلابی در مقطع انقلاب بهمن باشد.

مردم در سراسر کردستان در مبارزه برعلیه دیکتاتوری شاه پا به پای دیگر مردم ایران مبارزه کردند و نقش موثری در پیروزی انقلاب بهمن ایفا نمودند. بسیاری از رهبران مبارز احزاب و سازمانهای سیاسی کرد با قیام مردم در سراسر کشور از زندانهای شاه آزاد شده و در کرسدتان با استقبال تاریخی به آغوش مردم و خانواده‌های خود بازگشتند و درارتقای مبارزه بر علیه رژیم شاه و در پیروزی انقلاب در کنار دیگر مردم ایران مبارزه کردند. همچنین بسیاری از آنها پس از سالها مهاجرت طولانی به وطن خود بازگشتند. پیروزی انقلاب در سراسر کشور از جمله کردستان تمامی ایران را به پایکوبی به خیابانهای سراسر کشور آورد. مردم کردستان نیز در این شادی همگانی در کنار دیگر هموطنان ایرانی خود شرکت کردند.


2)در حالي كه در همان مقطع فوق ايران دچار تحولي بنيادين در ساختار سياسي شد، نقش جنبش كردستان را در ايستادگي مقابل رژيم بعد از استقرار چگونه ارزيابي ميكنيد؟

پیروزی انقلاب در کشور موجب تحولی بنیادین در ساختار سیاسی کشور گردید. بطور طبیعی مردم کردستان نیز خود را برای شرکت در ساختار سیاسی آینده در کشور آماده میکردند. در اولین دوره از انتخابات مجلس خبرگان که وظیفه تدوین قانون اساسی جدید کشور را بر عهده داشت، مردم کردستان با معرفی نمایندگان خود به طوربی سابقه ای در انتخابات شرکت کردند. برخی از رهبران کرد از جمله شادروان دکتر عبدالرحمن قاسملو و غنی بلوریان از شهرهای ارومیه و مهاباد با کسب اکثریت مطلق آرا به نمایندگی انتخاب شدند که متاسفانه با تهدید و مخالفت ایت الله خمینی به مجلس راه نیافتند. همزمان برخی درگیری ها در کردستان با نیروهای نظامی زمینه‌های سرکوب همه جانبه آینده در این منطقه را فراهم آورد.

رهبری انقلاب عملا با مخالفت از حضور رهبران کرد در مجلس و عدم پذیرش مذاکره با آنها هرگونه راه گفتگو را برای رسیدن به یک راه حل مسالمت آمیز برای احقاق حقوق مردم کرد و مشارکت آنها در سرنوشت کشور ما بویژه در مناطق کردنشین مسدود کرد. رهبران ملی و مذهبی و احزاب و گروههای سیاسی کرد به اتهام ضد انقلاب مورد شدیدترین اتهامات و مخالفت قرار گرفته و رژیم عملا زمینه‌های سرکوب گسترده در منطقه کردستان را فراهم می‌آورد.

در نتیجه چنین سیاستی اکثریت قاطع احزاب، سازمانهای سیاسی و رهبران ملی و مذهبی در مناطق کردنشین به مخالفت آشکار با سیاست های نظام جدید جمهوری اسلامی کشیده شده و عملا کردستان به پایگاه اصلی مقابله با نظام جمهوری اسلامی ایران مبدل گردید.

3) شما به عنوان يك فعال سياسي ايراني و به مثابه يك ناظر ، احزاب موجود در کردستان ایران را چگونه می بینید و آیا اثر گذاری آنها بر مبارزات سیاسی در سه دهه اخیر را مثبت ارزیابی می کنید؟

احزاب سیاسی در کردستان از سابقه فعالیت طولانی برخوردارند. حزب دمکرات کردستان ایران یکی از قدیمی ترین احزاب سیاسی در ایران است. بیش از ۶۵ سال پیش در شهریور سال ۱۳۲۱ گروهی از روشنفکران کرد در مهاباد اقدام به تاسیس سازمان کومله ژیانی کردند که چند سال بعد در مرداد ۱۳۲۴ به پیشنهاد قاضی محمد رهبر مورد علاقه و احترام کردها به حزب دمکرات کردستان تغییرنام داد. حزب دمکرات از همان ابتدا با داشتن رهبرانی چون قاضی محمد که از خانواده قاضی ها که مورد احترام عمیق مردم کرد بودند موفق شد که پایگاه توده ای وسیعی برای خود در تمامی مناطق کردنشین فراهم نماید.

تاکید حزب دمکرات بر سه اصل خودمختاری در چارچوب ایران، زبان کردی به عنوان زبان رسمی در مناطق کردنشین و اداره امور محلی به مدیریت منتخبین مردم کرد از همان ابتدای شکل گیری آن بیانگر تمایل عمومی مردم کردستان بود که در برنامه این حزب انعکاس پیدا کرد.

کومه له یا سازمان انقلابی زحمتکشان ایران نیز به عنوان یک سازمان سیاسی در کردستان با جذب روشنفکران کرد در سه دهه گذشته بخشی از رهبری مبارزه مردم کردستان را در اختیار داشته است. کومه له گرچه خود را حزب سوسیالیستی کارگران در کردستان قلمداد می‌کند اما با پذیرش جدایی دین از دولت، آزادی زنان و برابری کامل حقوق آنها، آزادی اندیشه و بیان، آزادی احزاب و تشکل‌های سیاسی و فرهنگی و صنفی وبرقراری حقوق کامل شهروندی مطابق با معیارهای پیشرفته امروزی و تامین وسیع‌ترین دمکراسی بر اساس انتخابی بودن کلیه ارگان‌های حکومتی و لغو مجازات اعدام و منع هرگونه شکنجه وآزار در واقع نه تنها یکی از سازمانهای پیگیر دمکراتیک در کردستان که یکی از اجزای جبهه دمکراسی خواهی ایران است. احزاب کرد در سه دهه گذشته از حمایت همه جانبه مردم کردستان برخوردار بودند. اما از آن جهت که همیشه مورد سرکوب قرار گرفته اند هیچگاه امکان مشارکت در تصمیم گیری های سیاسی را نداشته و از این بابت متاسفانه در منطقه کردستان مدیریت سیاست های توسعه سیاسی و اقتصادی از طریق حکومت مرکزی با کارگزاری مدیران غیربومی و ناآشنا به منطقه به مورد اجرا در آمده است. بسیاری از مشکلات و کمبودهای کنونی و تبیعض های ناشی از آن محصول حذف احزاب دمکراتیک کردستان در مدیریت سیاسی و اداره امور محلی در این بخش از کشور است.

4) از آنجا كه كردستان در كنار ديگر مناطق ايران مورد سركوب رژيم قرار داشته ، اما همواره نوعي از اجحاف بر مردم كرد روا داشته شده كه بارها از سوي احزاب سياسي كرد مورد اشاره بوده است.(تداوم اعدام هاي سياسي و …) دليل اعمال چنين فشارهاي مضاعفي را در چه ميبينيد؟

فشارهای اخیر در منطقه کردستان ناشی از وحشت حکومت اسلامی از تغییرات اساسی در منطقه است. تحولات اخیردر عراق و موقعیت برتر احزاب کرد در کردستان عراق و نقش آنها در رهبری حکومت عراق و تاثیرگذاری آنها در وضعیت مناطق کردنشین در دیگرکشورهای همجوار هردو کشور ایران و ترکیه را به سیاست های سخت گیرانه تر و سرکوب در مناطق کردنشین ترغیب کرده است.

اعدام های سیاسی سالهای اخیر و شدت سرکوب اعتراضات در منطقه کردستان بویژه در یکی دو سال اخیر که احتمال تقابل نظامی مابین ایالات متحده و جمهوری اسلامی نیز شدت گرفته است شاید بیشتر محصول وحشت نظام از حرکت های جدایی طلبانه بوده و در حقیقت این سرکوب ها مقدمه سرکوب های هرچه وسیعتر در آینده احتمالی در مواجهه با حرکت های سراسری در منطقه کردستان باشد.

احتمال اینکه محافل اطلاعاتی نظام جمهوری اسلامی برای شناسایی و میزان آمادگی برای تقابل با نیروهای سیاسی در کردستان در شرایط احتمالی آینده، خود نیز گاه با اقدامات تحریک آمیز و شدت عمل بی‌مورد در تهییج احساسات مردم نقش ایفا کنند،‌بعید به نظر نمی‌آید محافل امنیتی احتمالا در صدد شناسایی فعالین و سازماندهان حرکت های اعتراضی و اشکال اعتراضی بوده و خود را برای مقابله در شرایط بحرانی واقعی آماده می کنند.

یکی از اهداف دیگر بخش امنیتی-اطلاعاتی نظام در منطقه چه بسا رهبرسازی و کارگذاشتن عوامل نفوذی خود در جنبش‌های اعتراضی است که در زمان مناسب به دستگاه امنیتی این امکان را میدهد که در مقابل احزاب ملی و مورد اعتماد مردم کرد آلترناتیوسازی کرده و جنبش را به انحراف کشانده و قدرت کنترل محافل امنیتی را در مهار جنبش ممکن سازد.

سازماندهی جنبش‌های اعتراضی قابل کنترل و محدود برای مقابله با بحران‌های غیرقابل پیش‌بینی محتمل همیشه به عنوان مانور و تمرین برای دستگاه‌های اطلاعاتی در همه کشورها بکار رفته است. این نوع از کار در کشورما نیز بویژه در مناطقی از کشور که در شرایط بحرانی مثل یک حمله نظامی احتمالی کنترل آنها بسیار دشوارتر خواهد بود بعید نیست که بکار گرتفه شده و یا در آینده بکار گرفته شود.

در این گونه از مانورها و تمرین‌های اطلاعاتی-امنیتی، ‌نه تنها بخشی از جنبش مردم سرکوب شده و فضای رعب و وحشت ایجاد می‌شود بلکه بسیاری از فعالین سیاسی و کادرهای توانای جنبش شناسایی شده و دستگیر و سرکوب و یا مورد معامله قرار گرفته و به همکاری کشیده می شوند. در عین حال بعضی از چهره‌های جدید در مقام رهبری کم کم از طرف مقامات اطلاعاتی ساخته شده و به منظور جایگزینی رهبری جنبش های اعتراضی بکار گرفته می شوند.
مقامات جمهوری اسلامی بشدت نگران وضعیت در کردستان هستند. از دست رفتن کنترل بر این منطقه از آن جهت که می تواند به پناهگاهی برای دیگر مخالفین تبدیل شود برای مقامات امنیتی غیرقابل پذیرش بوده و با تمام قوا در صدد حفظ کنترل بر مناطق کردنشین می باشند. نگرانی دیگر رهبران حکومت اسلامی از بابت کردستان مدل موفق حکومت کردستان عراق است. حضور یک مدل دمکراتیک و سکولار حکومتی گرچه محدود و کوچک در حد مرزهای کردستان ایران، می تواند تهدیدی برای دیگر مناطق محل سکونت اقلیت های قومی در کشور باشد.

5) روابط اپوزیسیون کُرد با دیگر نهادهای اپوزیسیون را چگونه دسته بندی می کنید و لطفاً با ارائه تصوير خود از اين قضيه، بفرماييد براي توسعه چنين ارتباطاتي چه بايد كرد؟

اپوزیسیون کرد به طور سنتی همیشه با دیگر بخش های اپوزیسیون مناسبات دوستانه ای داشته است. کردستان و مردم کرد مهمان نواز و پذیرای دیگر نیروها در کردستان بوده اند. کردستان در مقاطعی به پناهگاه بسیاری از نیروهای اپوزیسیون تبدیل شده است و احزاب سیاسی کرد در مناطق تحت نفوذ خود به دیگرنیروهای سیاسی نه تنها پناه داده که حامی آنها در مقابل تعرضات حکومت مرکزی بوده اند.

سابقه مهمان نوازی و حمایت از دیگر نیروها فقط به سالهای پس از انقلاب برنمی گردد. پیش ازانقلاب نیز بسیاری از فعالین سیاسی در مناطق مختلف کردستان و تحت حمایت نیروهای سیاسی کرد در آن مناطق حضور داشتند. بسیاری از افسران فرقه دمکرات آذربایجان پس از فرار سران فرقه و هجوم ارتش شاهنشاهی در پناه جمهوری مهاباد و نیروهای مبارز کرد و همراه آنها در کردستان اقامت گزیدند. در سالهای پیش از انقلاب بسیاری از مبارزین جوان ایرانی که قصد بازگشت و مبارزه در وطن را داشتند ابتدا به کردستان وارد می شدند و تحت حمایت احزاب و سازمانهای مبارز کرد مدتی در این مناطق زندگی کرده و سپس راهی دیگر شهرهای ایران می شدند. اپوزیسیون کرد همیشه بخشی جدایی ناپذیر از جنبش دمکراسی خواهی ایران بوده است.

6) همانگونه كه هويداست يكي از مهمترين چالش هاي اپوزيسيون ايراني تشتت و عدم همبستگي ميان اين نيروهاست. از ديد شما سیاست درست جنبش کردستان برای عبور از بحران و دست یافتن به اتحادی فراگیر میان اپوزیسیون ایرانی به منظور استقرار دمکراسی در ایران در چه می تواند باشد؟

تشتت و عدم همبستگی در اپوزیسیون ایران آفت علاج ناپذیری است که طی تمام سالهای گذشته موجبات تحلیل رفتن هرچه بیشتر نیروی اپوزیسیون شده است. یکی از مصادیق این تشتت و عدم همبستگی رابطه احزاب سراسری و احزاب منطقه ای از جمله احزاب عمده کردستان از جمله حزب دمکرات کردستان و کومله با سایر احزاب و سازمانهای کشور است.
حکومت های مرکزی چه در دوران پهلوی و چه در دوران جمهوری اسلامی آگاهانه تلاش کرده و می کنند که مانع همبستگی و وحدت مجموعه نیروهای دمکرات در سراسر ایران گردند. شگرد هر دو حکومت در رابطه با احزاب ملی و منطقه ای بویژه حزب دمکرات کردستان و کومله، اتهام جدایی طلبی و وابستگی آنها به سیاست های دیگر کشورهاست.
متاسفانه در مواردی این شگرد موفق بود و برخی از احزاب و سازمانهای سیاسی که خود مدعی مبارزه برای آزادی و دمکراسی و تامین حقوق شهروندی به شیوه های امروزین هستند. زمانی که این حقوق در کردستان و یا دیگر نقاط کشور مطرح می شود به بهانه جدایی طلبی و با ادعای دفاع از استقلال و تمامیت ارضی به آنها کم بها داده و یا اساسا منکر آن می شوند.
پذیرش حق تکلم به زبان مادری، انتخاب مدیران سیاسی و دستگاه اداره حکومت توسط مردم محل و حق قانونگذاری در محدوده محلی توسط مجالس ایالتی جزء اولین حقوق دمکراتیک است که هر جریانی که مدعی دمکراسی است نمی تواند شانه از زیر آن خالی نماید. با هر تعریفی که از ملت، قوم، خلق و یا اشکال متفاوت فدرالیسم قومی، محلی،‌زبانی و هر چه داشته باشیم، نمی توان و نباید حقوق اولیه یک ملت که حق تکلم به زبان مادری و حق اداره امور محلی است را زیر پا گذاشت. کسانی که به بهانه حفظ استقلال و تمامیت ارضی به خود اجازه می دهند که حقوق اولیه یک ملت را با جمعیتی بیش از ۴ میلیون نادیده گرفته و عملا در مقابل پافشاری آنها برای دستیابی به حقوق اولیه خود سکوت کرده و اگر در قدرت باشند به سرکوب متوسل شوند‌، با هزار دلیل و برهان دیگر قادرند خواست آزادی فردی،‌آزادی احزاب و جمعیت ها و یا دیگر حقوق بشر در سراسر کشور را بی پاسخ گذاشته و جنبش دمکراسی خواهی را سرکوب نمایند.

7) صحبت از ستم ملي در كردستان و نقاطي چون آذربايجان، سيستان و بلوچستان، تركمن صحرا ، خوزستان و ديگر مناطق مليت هاي تحت ستم ، موضوعي است كه مناقشه و جدل هاي سياسي بسياري را خصوصاً در سال هاي اخير دامن زده است. براي رفع اين مسئله به شيوه مناسب، چه راهبردي را پيشنهاد ميكنيد؟

ستم ملی یک امر واقعی است که طی دهه های گذشته بربخش بزرگی از مردم ایران در مناطقی همچون کردستان، آذربایجان، خوزستان و سیستان و بلوچستان و ترکمن صحرا اعمال شده است. این ستم به اشکال گوناگون خود را اعمال کرده است. مردم در این نواحی امکان تدریس و بکاربردن زبان مادری را در مدارس، دستگاه‌های دولتی و اداری و یا حتی تکلم به زبان خود در رسانه‌های عمومی نداشته اند. اداره امور محلی در اکثر این مناطق به افراد غیربومی، غیرآشنا به مسائل محل و گاه با پیش داوری های نادرست و دشمنانه واگذار شده است. کمترین بودجه های عمرانی در سهم بودجه کشور به این مناطق بویژه در کردستان، سیستان و بلوچستان و ترکمن صحرا و بخش هایی از آذربایجان تعلق گرفته است. در نتیجه تمام این تبعیضات مردم این مناطق هیچگاه از فرصت های برابر با دیگر شهروندان کشور برخوردار نبوده اند.
رفع این تبعیضات گرچه در کوتاه مدت ممکن نیست،‌اما پذیرش حقوق اولیه مردم در این نواحی اولین گام در جهت پیدا کردن راه حل است. راه حل به مفهوم متوقف کردن ادامه تبعیض و یافتن راههای جبران خسارت گذشته.

8) ساختارهاي گوناگوني براي سيستم سياسي آينده ايران، پس از جمهوري اسلامي پيشنهاد شده است. از ديد شما كدامين سبك و روش اداره سياسي جامعه خواهد توانست به همبستگي بيشتر ايرانيان كمك كند؟ در اين ميان چه نقشي براي نيروهاي سياسي كرد قائليد؟

ساختار سیاسی کنونی در جمهوری اسلامی ایران بر اساس تبیعض جنسی،‌عقیدتی، ملی و فرهنگی استوار است. رفع ستم ملی در چارچوب ساختار کنونی تقریبا غیرممکن است. امتیازات ویژه برای روحانیت شیعه و تبعیض حاصل از نظام دینی نه تنها ستم مضاعف ملی را در بسیاری از مناطق کشور موجب گردیده که در سراسر کشور تمام شهروندان را از ابتدایی ترین حقوق اولیه آنها محروم کرده است.

تبعیض ویژگی نظام دینی است. رفع تبعیض و ستم از جمله ستم ملی جز با تغییر بنیادین در ساختار سیاسی کشور ممکن نیست. همبستگی مردم ایران فقط در یک نظام دمکراتیک و کاملا انتخابی محتمل است. نظامی که در آن تمامی آحاد ملت امکان مشارکت در سرنوشت و اداره امور کشور و از جمله حق اداره محلی را بدور از هرگونه تبعیض داشته باشند. انتخاب فرهنگ، زبان، رسوم و اداره واحدهای محلی و تعیین سرنوشت به شیوه ای دمکراتیک در اختیار مردم هر منطقه باید قرار گیرد. وحدت دمکراتیک تمامی اقوام و ملیت های ایرانی ضامن بقای کشور ایران و حفظ تمامیت ارضی و همبستگی و یکپارچگی ایرانیان است. یک نظام واقعا دمکراتیک- فدرالی شاید مناسب ترین ساختار تامین کننده حقوق اساسی تمامی مردم ایران از جمله حقوق مردم کردستان و دیگر اقوام ساکن سرزمین ایران باشد. رفع ستم ملی از تمامی اقوام و ملیت های ساکن ایران بخشی اساسی از پلاتفرم دمکراتیک ائتلافی نیروهای دمکرات ایرانی است. در ائتلاف برای دمکراسی در سراسر کشور نمی توان و نباید به نقش احزاب ملی و منطقه ای کم بها داد. احزاب ملی بویژه احزاب کردستان،‌حزب دمکرات کردستان ایران و کومه له سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران در این ائتلاف نقش اساسی ایفا خواهند کرد.
حذف چنین احزابی از هرگونه ائتلاف برای دمکراسی در کشور در حقیقت سرآغاز پاشیدن بذر کینه و دشمنی و فروپاشی وحدت ملی و نهایتا توسل به زور و سرکوب در آینده است. حزب دمکرات کردستان ایران و کومله سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران وسیع ترین پایگاه اجتماعی در میان زحمتکشان و روشنفکران مردم کردستان را در اختیار داشته و مورد اعتمادترین سازمانهای مردمی در این مناطق هستند. رهبران این احزاب از دوران قاضی محمد تاکنون شخصیت های مورد احترام و ‌قابل اعتماد مردم بوده و بطور یقین در یک انتخاب آزاد و دمکراتیک در این مناطق با وسیع ترین استقبال از طرف مردم در مدیریت سیاسی و اداره امور برگزیده خواهند شد. بسیاری از رهبران احزاب کرد در عرصه ملی نیز از قابلیت های بسیار برجسته ای برخوردار بوده و می توانند در اداره و مدیریت سیاسی کشور نقش بسزایی داشته باشند.
هرگاه وحشت از جدایی طلبی مانع نزدیکی احزاب سراسری و احزاب منطقه ای گردد،‌در نتیجه آن نقش نیروهای جدایی طلب در این مناطق افزایش یافته و عملا خطر جریان های جدایی طلب در مناطق سکونت اقلیت های قومی افزایش پیدا خواهد کرد. احزاب ملی بویژه احزاب کردستان چه در دوران جمهوری مهاباد و چه در تمام دوران فعالیت خود همه جا با تاکید بر شعار دمکراسی برای ایران و خودمختاری و اداره واحدهای محلی برای کردستان و توسط مردم این منطقه نشان داده اند که بدنبال جدایی نبوده و هشیارانه علیرغم تمایل برخی از سیاست های کشورهای منطقه و برخی از شخصیت ها و جریانات محلی تا بحال هیچگاه از مسیر اولیه خود که مبارزه با شوینیسم ایرانی و ناسیونالیسم تنگ نظرانه خلق های ایران است خارج نشده اند.

رهبران احزاب کرد و مردم کردستان به این حقیقت واقفند که آینده مردم کردستان در یک ایران دمکراتیک و قدرتمند در منطقه بمراتب بر یک حکومت محلی کوچک و ضعیف که نمی توان هیچ چشم انداز روشنی در آینده منطقه برای آن ترسیم نمود ارجحیت داشته و آگاهانه تا کنون در دام چنین سیاستهایی نیفتاده اند. پاسخ به این هشیاری از جانب احزاب و شخصیت های دمکرات ایرانی پذیرش حقوق ملی مردم کردستان است.
عناد بخشی از نیروهای اپوزیسیون تحت عنوان ملی گرایی،‌ مقابله با جدایی طلبی و تجزیه کشور، حفظ استقلال و امنیت و تمامیت ارضی یا خواسته های احزاب ملی بویژه در کردستان نه تنها کمکی به تقویت جنبش دمکراسی خواهی نمی کند که بیشتر زمینه های حرکت های تجزیه طلبانه را تقویت خواهد کرد. خواسته های احزاب سیاسی کردستان، ‌بطور تاریخی بیان خواسته های مردم کرد است که هیچ نظام یا آلترناتیو دمکراتیکی نمی تواند و نباید به آنها بی توجه باشد. عناد کنونی با خواسته های احزاب ملی در کردستان شاید بیانگر تمایل سرکوبگرانه فردا باشد. تاکید بر خواستهای دمکراتیک مردم کردستان و استمرار در دفاع از حقوق مردم کرد در حقیقت تنها تضمین حفظ وحدت ملی و همبستگی مردم ایران در یک ایران دمکراتیک است.

ممنون از اينكه دعوت ما را براي اين گفتگو قبول كرديد
سايت كومه له
نشريات كومه له
وريا محمدي