انتقال ثقل رهبری به داخل

بیانیه اخیر مهندس میرحسین موسوی سر و صدای زیادی را در میان محافل سیاسی در داخل و خارج از کشور موجب شده است. این بیانیه گرچه یکی از مهمترین واکنشهای سیاسی از طرف شخصیتی قابل احترام در جامعه ایران بوده اما برخلاف حوادث دیگر چند ماه گذشته در رسانه های خارجی به خصوص شبکه های وابسته و مزدور چون ایران اینترنشنال بازتاب چندانی پیدا نکرده و نه تنها مورد استقبال این شبکه های مدعی حمایت از جنبش مردم ایران قرار نگرفته  که به یقین می توان گفت که پس از صدور این بیانیه این شبکه ها در  اقدامی هماهنگ دست به ترور شخصیت مهندس موسوی زده و به جای استقبال از همراهی مهندس موسوی با جنبش اعتراضی زن، زندگی، آزادی بار دیگر به یاد دهه خونین شصت در نظام اسلامی افتاده و با یادآوری آن جنایت ها و برجسته کردن نقش مهندس موسوی در آن دوران به ترور شخصیت ایشان کمر بسته اند.


مهندس میرحسین موسوی بار دیگر با انتشار این بیانیه نشان داد که چون گذشته همراه جنبش اعتراضی مردم ایران بوده و با صراحت در بخشی از این بیانیه اعلام می کند که اجرای بدون تنازل قانون اساسی به عنوان شعار ای که ۱۳ سال پیش بدان امید میرفت دیگر کارساز نیست و باید گامی فراتر از آن گذاشت.
مهندس موسوی در ادامه بیانیه خود گام فراتر را تحت عنوان برگزاری همه‌پرسی آزاد و سالم در مورد ضرورت تغییر یا تدوین قانون اساسی جدید و در صورت پاسخ مثبت مردم تشکیل مجلس موسسان مرکب از نمایندگان واقعی ملت از طریق انتخابات آزاد و منصفانه را پیشنهاد کرده و در ادامه معتقد است که همه پرسی درباره متن مصوبه آن مجلس به منظور استقرار نظامی مبتنی بر حاکمیت قانون و مطابق با موازین حقوق انسانی و برخاسته از اراده مردم ضامن به لرزه درآوردن قدرت خود کامه در کشور است. او امیدوار است که بتوان از بحران کنونی به سمت آزادی، عدالت، مردم‌سالاری و توسعه رفت و به منظور حفظ امنیت عمومی و پیشگیری از خشونت نظم جدیدی ساخت. نظمی که به باور ایشان بر پایه میثاق و قانونی خواهد بود که پیش نویس آن از سوی نمایندگان منتخب مردم از هر قومیتی و با هر گرایش سیاسی و عقیدتی تهیه شده و در یک همه پرسی آزاد به تایید ملت برسد.
پس از صدور این بیانیه عده ای در خارج از کشور در ابتدا تحت عنوان اینکه مهندس موسوی به جمع براندازان اضافه شده است اظهار خشنودی کردند و حتی بعضی از طرفداران رضا پهلوی مدعی شدند که بیانیه مهندس موسوی خبر از توافق نانوشته ای میان او و رضا پهلوی بوده و از این بابت خوشحال بودند که سرمایه فردی چون مهندس موسوی را که از محبوبیت فراوانی در میان مردم ایران برخوردار است را میتوان مصادره به مطلوب کرد و این سرمایه را به حساب خود واریز نمود. در داخل نیز گروههای افراطی طرفدار نظام بیانیه مهندس موسوی را به حساب جدا شدن او از طیف اصلاح طلبان داخلی و پیوستن او به جبهه براندازان تفسیر کردند و خبر از برخورد مناسب با او در آینده دادند. جالب اینکه آنها نیز بیانیه مهندس موسوی را همراهی او با رضا پهلوی قلمداد کرده و با این تفسیر در صدد ترور شخصیتی و تلاش در جهت سرکوب ایشان و بی اعتبار کردن مضمون بیانیه مهندس موسوی برآمدند.

بیانیه مهندس موسوی را نباید تفسیر به رای خود و شاید بهتر است بگویم مصادره به میل خود کرد. وقتی به بیانیه های موسوی نگاه می کنیم نمی توان موسوی را از گذشته و پایگاهی که به او تعلق خاطر دارد و نیروی اجتماعی که پایگاه او در داخل کشور است جدا کرد و فاصله ای میان او و جریان اصلاح طلب در داخل کشور قائل شد.

بیانیه مهندس موسوی در حقیقت در هماهنگی با بخشی از جریانات سیاسی موسوم به اصلاح طلب در داخل کشور تهیه و تنظیم شده است  و به صراحت می توان گفت که این بیانیه بیانگر پلاتفرم سیاسی جدید همین بخش از گروهها و شخصیت های سیاسی در داخل کشور است و به همین دلیل می بینیم که بلافاصله مورد استقبال قرار گرفته از طرف جمعی از زندانیان سیاسی مورد تایید و حمایت قرار می گیرد و شاهد خواهیم بود که در روزهای آینده تعداد بیشتری از شخصیت ها و گروههای داخلی و خارجی  حمایت خود را از این بیانیه اعلام خواهند کرد.

عده ای در داخل و خارج از کشور با قرار دادن مهندس موسوی پس از صدور این بیانیه در جبهه براندازی به دنبال این هستند که بین مهندس موسوی و بخش قابل توجهی از طرفداران جنبش اصلاحات در درون کشور شکاف انداخته و با کنار هم گذاشتن افراد وابسته ای چون رضا پهلوی و مسیح علینژاد و مهندس موسوی تحت عنوان جبهه براندازان به این شکاف ها دامن زده و چهره افرادی چون موسوی و تاجزاده را تخریب کرده و آنها را بخشی از جریان برانداز وابسته و مزدور قلمداد کنند.

وقتی صحبت از براندازی و یا گذار از نظام جمهوری اسلامی می کنیم باید توجه داشت که گذار از شرایط کنونی و یا تغییرات ساختاری مورد نظر در بیانیه مهندس موسوی به معنای براندازی مورد نظر رضا پهلوی یا افردی مثل مسیح علی نژاد یا حامد اسماعیلیون و یا جریانات وابسته ای چون مجاهدین و وابستگان به بن سلمان نیست. براندازی از نگاه این افراد از حمایت و تشویق برای تحریم های همه جانبه اقتصادی در جهت فقر و گرسنگی دادن به ملت تا نابودی کامل کشور و تخریب و حمله نظامی معنا پیدا می کند چنانکه از هر اقدام نظامی بر علیه ایران از ترور و بمب گذاری گرفته تا فحاشی به تیم ملی فوتبال کشورشان اظهار شادمانی می کنند.

اظهار یاس مهندس موسوی از اصلاح نظام در چارچوب ساختار موجود را اما هرگز نمی توان به معنای حمایت از حمله نظامی به کشور و ترور افراد و گرسنگی دادن به مردم و توهین به شعائر مردم تفسیر کرد،  او به منظور حفظ امنیت عمومی و پیشگیری از خشونت است که خواستار تغییر نظم موجود یا تدوین میثاقی اساساً تازه می شود. تحول بنیادین‌، که خطوط اصلی‌‌اش را جنبش پاک «زن، زندگی، آزادی» ترسیم می‌کند راهنمای موسوی و افرادیست که از بیانیه او حمایت می کنند، براندازی اینجا به معنای زندگی در کشوری آزاد است که همه اشکال ستم و تبعیض از آن رخت بر بسته و زن در مقام بشر به همه حقوق بشری خود دست یافته است.

اما آنچه از همه مهمتر است، این است که این بیانیه پاسخی است به نیازگفتمان سازی ملی و از درون برای دوران گذار و همچنین نویدی است از شکل گیری نهادی برای تدارک رهبری جنبش از درون کشور در این مقطع مهم از تاریخ کشور ما در  حمایت از عرصه خیابان های کشور که با حضور شجاعانه جوانان به میدان اصلی مبارزه با نظام مبدل شده است.

فراگیرتر شدن جنبش و انباشت نیرو برای تدارک گام های آینده نیاز به رهبران و شخصیت های ملی و قابل اعتمادی دارد که بتوانند اعتماد اقشار بیشتری از مردم را برای پیوستن به جنبش اعتراضی در خیابان ها جلب کنند. مهندس موسوی با حضور در انتخابات سال ۸۸ و کسب آرا و حمایت بیش از ۱۲ میلیون از مردم در سراسر کشور و حمایت میلیونها نفر از او در اعتراضات خیابانی پس از تقلب انتخاباتی شایسته ترین فرد در جلب اعتماد مردم بوده و همچنین تحمل ۱۳ سال حبس و محرومیت ایشان و عدم سازش او با رهبری نظام مهم ترین شاخصه سلامت شخصیت سیاسی و ملی اوست که در مقایسه با دیگر مدعیان رهبری او را به شخصیتی یگانه برای اتصال همه اقشار ناراضی در کشور مبدل کرده است. حضور فعالانه موسوی در روزهای آتی به سازماندهی اعتماد ملی در میان اقشار و طبقات گوناگون در سراسر کشور کمک کرده و ابعاد جنبش را بسیار فراگیرتر و آسیب پذیری آنرا بسیار کم تر خواهد کرد. وجود شخصیت هایی چون او و حمایت سایر شخصیت های مورد اعتماد از جمله زندانیان سیاسی زن و مرد در زندان ها نه تنها موجب تقویت روحیه مبارزین در خیابانها شده که مشوق حضور میلیونها نفر از مردمیست که امروز با اطمینان خاطر می توانند در اعتراضات شرکت کرده و نگران نباشند که عده ای فرصت طلب در خارج از کشور قرار است مبارزه آنها را دستمایه پیشبرد سیاست های ضد ملی در جهت تشویق به تحریم های هر چه بیشتر و تشویق به جنگ و حمله نظامی بر علیه کشورشان کنند.

حضور مهندس موسوی و بیانیه ایشان و حمایت های زندانیان سیاسی و اشخاص و گروه ها از این بیانیه در واقع گفتمان گذار از جمهوری اسلامی ایران را از گفتمان توسل به نیروهای خارجی و مراجعه به کشورها و شخصیتهای دولتی در اروپا و امریکا به گفتمان مبارزه ای ملی با تکیه بر داخل و نیروی داخلی در خیابان ها و محافل درونی کشور تغییر داد و از همه مهمتر اینکه ثقل رهبری جنبش را از تلاشهای مذبوحانه رهبر سازی در خارج از کشور و از یک فرایند خارج کشوری  به مسئله ای داخلی فرا رویاند. مهندس موسوی گرچه خود هرگز چه درگذشته در دوران خیزش جنبش سبز و چه امروز مدعی رهبری نبوده و نیست ولی حرکت ایشان ثقل شکل گیری و تدارک رهبری را از خارج به داخل منتقل نموده و امر هماهنگی‌ لازم‌ میان‌ جنبش خیابانی و رهبری آن را در درون کشور بگونه ای ارگانیک ممکن کرده است.

حضور فعال مهندس موسوی و دیگر چهره های شاخص تحول طلب با شعارهای روشن و بدور از ابهام در عین حال به جدایی بخشی از نیروهایی اپوزیسیون که به دلیل فقدان وجود نهادهای قابل اعتماد رهبری در داخل کشور به جریانات خارجی چشم دوخته و به بخشی از سرمایه سیاسی آنها تبدیل شده بودند، منجر خواهد شد.

جدایی این نیروها که بیشتر آنها را جریانات جمهوریخواه و بخشی از گروه های سیاسی چپ و رادیکال تشکیل می دهند و حمایت و همکاری آنها با نیروهای درون کشور منجر به تقویت هرچه بیشتر جنبش اعتراضی در داخل شده و در خدمت تقویت وجه جمهوری خواهی و عدالت خواهانه و دمکراتیک جنبش خواهد بود که این امر خود موجبات جلب و حضور اقشار بیشتری از جامعه را ممکن می کند چرا که تنوع حضور گروه های مختلف به تنوع دایره مطالبات جنبش منجر می شود.

گذار از نظام کنونی در گرو حضور میلیونها مردم ناراضی است که در حاشیه هنوز مترصد پیوستن به معترضین خیابانی هستند، حضور و همراهی شخصیت های چون مهندس موسوی کمک می کند که مردم با اطمینان بیشتر و با اعتماد پا به میدان گذاشته و همراه با دختران و پسران جوان خود گام های نهایی را بردارند. در عین حال حضور افرادی چون مهندس موسوی با سابقه سیاسی گذشته در نظام جمهوری اسلامی به شکاف بیشتر نیروهای نظام منجر شده و به ریزش هر چه بیشتر در آنها منتهی خواهد شد و امکان گذار را با هزینه کمتر ممکن می کند.


رضا فانی یزدی
هفتم فوریه ۲۰۲۳